eitaa logo
بسیج علوم پزشکی اهواز
630 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
830 ویدیو
99 فایل
کانال رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز 📍 تلگرام T.me/basijajums 📍اینستاگرام Instagram.com/Arman.ajums شبکه های اجتماعی zil.ink/ba.ajums ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیج علوم پزشکی اهواز
به وجد آمدی و جاودانه ات کردند یگانه حجله نشین میانه ات کردند برای عقد تو دست تو را حنا بستند و عمه
🔘در زیارت ناحیه مقدسه،حضرت ولی عصر ارواحنا فداه با چشمانی که به جای اشک خون می گرید سلام می کند بر آن طفل شش ماهه ای که گرگ های بیابان قساوت حنجره اش را دریدند... أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیـعِ الصَّغیرِ... سلام بر آن شیر خوار کوچک... باورم نیست که در حنجره ات جا شده است حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد.... 🔘بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۶۵ : 🔘یک روزى دو سه ساعت برق خانه‌ى شما در تابستان قطع بشود پدر و مادر ناراحت از گرمازدگى خودشان نیستند، زن و مرد خانه ناراحت از کلافه شدن و عرق ریختن خودشان نیستند، اما مادر خانه وقتى نگاه مى‌کند مى‌بیند این بچه‌ى قنداقى‌اش، این بچه‌ى شیرى‌اش، از گرما خوابش نمى‌برد، طاقت نمى‌آورد، آرام نمى‌گیرد جگر او آتش مى‌گیرد. 🔘حالا شما در عصر عاشورا ببینید در خیمه‌هاى سیدالشهداء با آن گرما با آن عطش با آن تشنگى چه مى‌گذشت به خاطر همین بچه‌ى کوچک، بعضى‌ها بودند شاید بیش از یک شبانه‌روز بود توى آن گرما آب ننوشیده بودند، یقیناً اینها به فکر خودشان نبودند وقتى على‌اصغر را مى‌دیدند، من گمان مى‌کنم علت اصلى بردن على‌اصغر به وسیله‌ى سیدالشهداء به مقابل لشگر دشمن که امید بسیار ضعیفى بود که اینها دلشان بسوزد این مردم وحشى و آب بدهند 🔘علت اصلى این بود که امام حسین راه چاره‌ى دیگرى نداشت، کار دیگرى نمى‌توانست بکند وقتى رفت طرف خیمه‌ها دید غوغا و هیاهو در خیمه‌ها همه را فرا گرفته و این بچه‌ى کوچک عطشش، گرسنگى‌اش، ناراحتى‌اش، همه را تحت‌تأثیر قرار داده حسین‌بن‌على مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد اگر چه احتمال خیلى ضعیفى بود که آب به او داده بشود البته اگر مى‌خواستند آب بدهند مى‌توانستند یک بچه‌ى شش ماهه مگر به چه قدر آب رفع عطشش مى‌شود، اگر به قدر نصف استکان آب به امام حسین مى‌دادند رفع عطش على‌اصغر مى‌شد، با وجود این امید ضعیف حسین‌بن‌على علیه‌السّلام این بچه را در آغوش گرفت، برد، او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد 🔘حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مى‌کرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند. این حرف درست است که «ان لم ترحمونى فرحموا هذا الطفل الرضیع» یعنى رحم کنید به این بچه‌ى کوچک، یک پدر براى بچه‌ى کوچک در این مواقع اضطرارى این کار را مى‌کند آن نفس ابى حسین‌بن‌على علیه‌السّلام اجازه مى‌دهد به او که براى حفظ جان این بچه یک مقدارى آب از آنها بگیرند از آنها طلب بکنند در همین حالى که حسین‌بن‌على لابد با یک حال بحرانى، با یک هیجان، با یک ناراحتى این بچه را روى دست بلند کرده دارد حرف مى‌زند 🔘یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچه‌اى که از گرسنگى و تشنگى بى‌حس و حال افتاده بود سر خودش را نمى‌توانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مى‌زند روى دست پدر همین‌طور که نگاه کرد دید خون از گلوى على‌اصغر سرازیر شده «الا لعنة الله على القوم الظالمین». ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
⚫️ سوم مرداد ماه، سالروز نقطه عطف جرقه انقلاب اسلامی با مجاهدت و قیام امام خمینی (ره) علیه لایحه کاپیتولاسیون گرامی باد.🇮🇷 💠 چطور میتوانید به کشوری اعتماد کنید که با قدرت گرفتنش در کشورمان، حتی برای سگ‌هایش در برابر تک تکِ ایرانی ها مصونیت گرفته بود؟! 🔹 نامش «لایحه اجازه استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین» بود و ۳ مرداد در مجلسِ سنایِ دورهِ پهلوی تصویب شد و ۲۱ مهر در مجلس شورای ملی. 🔸 موضوع این بود که مستشاران آمریکایی که در ایران بودند از نظر قضایی در برابر قوانین ایران مصونیت داشته باشند و در صورت ارتکاب جرم، طبق قانون کشور خودشان محاکمه شوند. 🔹 این قانون به غیرت مردم کشورمان برخورد اما کسی جرئت اعتراض علنی در برابر آن را نداشت. همه ساکت بودند جز مردی که کلامش را همچون شمشیر حق برکشید و بر تن و جان باطل کشید؛ «سید روح‌الله موسوی خمینی». 🔸 امام (ره) در سخرانی  و اعتراض تاریخی خود خطاب به آحاد ملت بیان کردند:  «ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، عزت ما پایکوب شد، قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون، تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند. اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه‌های ایران حق ندارند محاکمه کنند! بازپرسی کنند! باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا ارباب‌ها تکلیف را معین کنند. اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست از او می‌کنند، اگر چنانچه یک آمریکایی یک مقام بزرگتر  را زیر بگیرد، هیچ کسی حق تعرض به او را ندارد.» 🔹 همین سخنرانی بود که موجب شد چند روز بعد امام (ره) دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید شوند. 🔸 سخنان امام خمینی (ره) در اعتراض به کاپیتولاسیون، نقطه عطف مبارزه مردمی با حکومت پهلوی شد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این لایحه ننگین نیز به زباله‌دان تاریخ فرستاده شد. 🔹 حال، بعد از آمدن جمهوری اسلامی ایران، سالهاست که ارزش آمریکایی ها در منطقه غرب آسیا از سگ هم کمتر شده و دیدیم که رئیس جمهورشان چراغ خاموش به این منطقه سفر میکند و این جمهوری اسلامی است که امروز نسخه معادلات منطقه را می‌پیچد. ✅ امروز را باید همه‌ی ما به یاد داشته باشیم، زیرا در صورت فراموشی تاریخ، دشمن بار دیگر ما را فریب خواهد داد. ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
برام سوال بود، این همه صرف هزینه و وقت گذاشتن برای زنده نگهداشتن یک نوزاد نارس با وزن پایین هنگام تولد و یک بیماری مادرزادی واقعن لازمه؟! توی کشور های دیگه تصمیمی در موردش گرفته میشه؟ چند روز گذشت و نوزاد ترخیص شد. روز آخر بعد از راند، درب آی سی یو نوزادان وقتی به مادرش گفتن بچه ات امروز ترخیص میشه، مادر از شدت خوشحالی شروع کرد گریه کردن. رزیدنت به مادر نوزاد گفت تو که می‌دونی که بچه ات نارس بوده و بیماری هم داره و حالاحالا با بیمارستان درگیری چرا اینقدر خوش حالی؟ مادر گفت: بعد از ۸ سال ناباروری و کلی درمان گرفتن خدا این بچه رو بهم داده و به همینش هم راضی ام، حتی شده برا چند سال می خوام مادری کنم. یکی از شاخص های توسعه یک کشور مرگ و میر نوزادان است. و البته در کشور ما یکی از سیاست های کلان کشور فرزندآوری است و بارها اهمیت این موضوع از سوی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) به مسئولین گوش زد شده. همه ما خبر فوت نوزادی رو به دلیل نقص فنی آمبولانس شنیدیم و این خبرخیلی درد ناکیه. خودتون رو جای خانوداده اون بچه بذارین .... به همین بهانه می‌خوام درمورد یک مشکل بزرگ و اساسی که گریبانگیر نظام سلامت استان خوزستان شده است بپردازم. در بیمارستان امام خمینی (ره)اهواز بخشی وجود داره تحت عنوان آی سی یو نوزادان که ظرفیت مشخصی داره، از سمتی مرکز ارجاع مادران باردار پرخطر همین بیمارستان است و در طول شبانه روز زایمان ها پر خطر زیادی انجام میشه و به دنبال اون نیاز به تخت های آی سیو نوزادان هم بیشتر میشه، تا جایی که در حال حاضر آی سیو نوزادان چند برابر ظرفیت حالت استاندارد در حال فعالیت است و واقعن لود کاری غیر قابل تصور داره که همین امر طبیعتا باعث کاهش کیفیت سطح مراقبت میشه. خدایی نکرده روزی ممکنه برای نوزادی از خانواده ما نیاز به تخت ای سیو نوزادان باشه اون موقع اگر با این کلمه مواجه بشیم که تخت خالی(کات یا انکوباتور) نداریم چه حسی به شما دست میده؟ نوزاد تازه متولد شده چه گناهی داره؟ از مشکل جدی گفتم مشکلی که باید حل بشه. متاسفانه توجهی به سیاست های کلان کشور نمیشه و فارغ از اون بعضی وقت ها اخلاق حرفه‌ای و استانداردهای لازم رو هم بعضی مسئولین نادیده میگیرن. راهکار کاملا مشخص هست؛ استانی به عظمت خوزستان نباید تنها یک مرکز بارداری های پرخطر داشته باشه. میتوان با راه اندازی یک مرکز دیگر برای بارداری های پرخطر و ای سیو نوزادان چراغ امید رو در یک خانواده روشن نگه داشت. میتوان مرکزی مثال طالقانی یا رازی رو فعال کرد و اینجوری فشار کاری و لود کاری از یک بیمارستان برداشته بشه. حمزه جعفرزاده / پزشکی مهر۹۵ ⭕️ لازم به ذکر است یادداشت های دانشجویی که در کانال قرار می گیرند مواضع بسیج دانشجویی نیستند و ما صرفا منعکس کننده مطالب هستیم. ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
▪️فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً▪️ 🔘شبیه پیکرت تقطیع شد صوت حجازی ات به دستی که زدم بر سر شمردم با و بای تو🔘 🔘تنت مانند قرآنی که زیر دست پا مانده اذان می گوید ای قرآن زخمی هر هجای تو🔘 🔘 علی، آشکارا سبک‌تر شده بود. من که حامل او بودم و مرکب و مرکوب او، به وضوح این سبکی را در می‌یافتم. پیش از این احساس می‌کردم که علی بر من نشسته است با یک سلسه از حلقه‌های سنگین رنجیر. علی بر من نشسته است با یک سلسله کوه. اگر چه سخت نبود، اگر چه به خاطر علی همه چیز آسان می‌نمود، اما متفاوت بود. 🔘 اکنون احساس می‌کردم که پرنده‌ای بر من نشسته است به همان بی‌وزنی و سبکبالی. گفت :«بچرخیم» و من از خدا می‌خواستم. و با خود شروع کرد به ترنم این عبارات. ترنمی که آرام آرام، جوهره‌اش بیشتر شد و رنگ رجز به خود گرفت :«اکنون زمین و زمان جان می‌دهد برای جنگیدن. حالیا پرده‌ها کنار رفته است. مصداق‌ها آشکار شده است و حقیقت رخ نموده است. بیایید! پیش بیایید که من عقبگرد نیاموخته‌ام. تا بدن‌های شما هست، غلاف، به چه کار می‌آید؟!» او اگر چه این چنین می‌گفت، اما احساس من این بودکه این بار برای جنگیدن نیامده است؛ آمده است برای کشته شدن. 🔘 جنازه‌ها را از زمین برچیده بودند، اما خون همچنان بر سطح میدان دلمه بسته بود. خون بسان اسفنجی شده بود که اگر چه به چشم جامد می‌آمد، ولی وقتی بر آن پا می‌نهادی خون تازه از زیر آن ترشح می‌کرد. آفتاب درست در وسط آسمان، نه، درست در وسط میدان بر زمین نشسته بود. هرم گرما پلک چشم‌ها را هم می‌سوزاند. نه فقط دهان که حتی مجاری بینی‌ام هم از شدت عطش خشک شده بود. احساس می‌کردم که خون به زحمت در لابلای رگ‌هایم راه باز می‌کند. اما علی به گمانم دیگر تشنه نبود. 🔘اسب اگر حال و روز سوارش را نفهمد که اسب نیست! آن عقیقی که او مکیده بود، به آن چشم‌های که او دهان سپرده بود، بر آن جامی که او لب زده بود و گذاشته بود و برنداشته بود، در پس آنچه نوش کرده بود، تشنگی دیگر معنا نداشت. آنچه او اکنون داشت، شادمانی و طربی غیرقابل وصف بود. حال او آسمان تا زمین با میدان اول تفاوت می‌کرد. تفاوتی میان مبارزه و معانقه. تفاوتی میان ستیز و معاشقه. این حال خوشش مرا نیز به وجد آورده بود. چرخ می‌زدیم. شمشیر آخته‌اش با تمام شانه و کتف، در هوا می‌چرخید، اما گردن هیچ گردنکشی داوطلب تماس با این شمشیر نمی‌شد. 🔘برشی از کتاب پدر، عشق و پسر به قلم سید مهدی شجاعی ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
Panahian - roze.mp3
6.14M
🏴 روضۀ تاسوعا | یا عباس! با حسین(ع) چه کردی ... ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
🔘یارب این شام سیه را به جلالی دریاب بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب 🔘تشنه‌ی بادیه را هم به زلالی دریاب جشن دامادی جان را به جمالی دریاب 🔘که عروسِ شرف از شوقِ حنابندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است 🔘عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع ◾️ فرارسیدن عاشورای حسینی بر عزاداران و عاشقان آن حضرت تسلیت باد. ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
⚫️ اعمال روز عاشورا ◾️اللهم العن قتله الحسین علیه السلام◾️ ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
بسیج علوم پزشکی اهواز
🔴 یکی از موانع چالش برانگیز در بحث ازدواج دانشجویی، مقوله "مسکن دانشجویان" میباشد. 🔻 نامه حوزه بسیج
🔵 طی جلسه دانشگاه با معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه در خصوص پیگیری بحث افزایش ظرفیت خوابگاه‌های متاهلی در تاریخ ۱۴۰۲/۰۵/۰۳ نکات زیر از جانب دکتر بیژن‌زاده مطرح شد : 🔸 هدف دانشگاه، افتتاح خوابگاه دی در سال گذشته بوده که در نتیجه آن دانشجویان بالینی پسر از خوابگاه‌های بالینی و صدف به خوابگاه دی و دانشجویان خوابگاه ایثار به خوابگاه صدف منتقل می‌شدند. 🔹 خوابگاه بالینی نیز در اختیار دانشجویان بالینی دختر قرار می‌گرفت و نهایتاً خوابگاه ایثار میتوانست مجدداً در اختیار دانشجویان متاهل قرار گیرد. 🔸 اما به دلیل ورود نهادهای بازرسی پس از عقد این قرارداد، فرایند معامله چند ماه به تاخیر افتاد که نهایتاً با به وجود آمدن مشکلاتی از جانب فروشنده، پیشبرد معامله فعلاً متوقف شده است. 🔹 گرچه تمامی اقلام مورد نیاز خوابگاه از پیش تهیه شده و به محض آماده شدن خوابگاه، آماده به کارگیری خواهند بود. 🔸 همچنین دانشگاه در نظر دارد خوابگاهی با ظرفیت ۳۰ الی ۴۰ واحد برای دانشجویان متاهل خریداری نماید اما علی‌رغم پیگیری‌های صورت گرفته، هنوز ساختمان مناسبی برای این امر شناسایی نشده است. 🔹 از طرفی دانشگاه اهداف بلند مدتی همچون ساخت خوابگاه متاهلی، در کنار خوابگاه متاهلی فعلی دارد اما هنوز برنامه‌ مشخصی در این خصوص ارائه نشده است. ✅ بسیج دانشجویی تا رسیدن به نتیجه مطلوب پیگیر موضوع خواهد بود. ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums
~ بسم رب الشهدا و الصدیقین ~ آه! این سر بریده ماه است در پگاه؟! یا نه! سر بریده خورشید شامگاه؟! خورشید بی حفاظ نشسته به روی خاک؟ یا ماه بی ملاحظه افتاده بین راه؟ ماه آمده به دیدن خورشید صبح زود خورشید رفته است سر شب سراغ ماه ● مرتضی امیری اسفندقه ● - مرداد ماه سال ۹۶ ما کجا بودیم؟ خیلی هامون مدرسه می‌رفتیم و مشغول بازیگوشی های خودمون بودیم یکی از اون روزها بود که یه جوون شجاع، یه جوون ایرانی، یه جایی توی سوریه به دست داعشی‌ها، قوم ملعون شیطان صفت، به شهادت رسید؛ شهادتی حسین‌سان... در حالی که آرامش حاصل از ایمان، در چشمانش حلقه‌زنان می‌درخشید، تیغ دشمن بر گلویش فرود آمد‌... و یکی از بهترین لاله های این باغستان، واژگون نشد... پر پر نشد... سر بریده شد... مثل امامش حسین علیه السلام اون موقع به چی فکر می کرد؟ حتما خیلی خوش حال بود؛ چه چیزی والا تر از اینکه حسین‌وار به دیدار حسین بری؟ شهادت او همیشه من رو یاد روز عاشورا میندازه... روزی که نه فقط رقیه سلام الله علیها بلکه یک عالم یتیم شد.. یک عالم بی پناه شد... سیاه پوش شد... چه چیزی جز مکتب عاشورا می تواند این چنین جوانانی را تربیت کند؟ به راستی که عاشورا انسان ساز است. حججی‌هایی که برای آرمان‌های امامشان از جان مایه می‌گذارند... مثل امامشان سر می دهند... - ما کجای این مکتب هستیم؟! حسین جانم مارا به خاطر کم کاری‌هایمان ببخش کمکمان کن همچون حججی‌ها عاشورایی باشیم... | شهید محسن حججی | تاریخ ولادت: ۲۱ تیر ۱۳۷۰ تاریخ شهادت: ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ کتاب مربوط به شهید: کتاب سربلند - بخشی از وصیت نامه شهید : از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است.از همه‌ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می‌خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید: آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند: غصه‌ی حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز... از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهدا درس بگیرید...خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه‌ی شما به خیر ختم می شود... ▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز ➥「 @BasijAjums