eitaa logo
خبرگزاری بسیج حوزه حضرت زینب سلام الله علیها کاشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
902 دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
188 فایل
🌐 تنها مرجع رسمی از مستندات وعملکرد پایگاههای حوزه حضرت زینب س https://eitaa.com/basijnews_hazratzeynab 📢 ارتباط با مدیر کانال جهت تبادل انتقادات و پیشنهادات @tahasb253
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃مرحوم حامد به نقل از شیخ رجبعلی خیاط می‌فرمود:🍃 شخصی در مجالس سیدالشهدا علیه‌السلام خدمت می‌کرد و زیر لب این شعر را می خواند: «حسین دارم چه غم دارم؟!» 🍃شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل میگوید : (خوش به حال این شخص) سید الشهدا به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم‌ها و غم‌های قیامت نجات خواهد داد. 🍃پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شب در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین به حساب مردم رسیدگی می‌کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. 🍃شیخ رجبعلی می‌گفت: در دل (خطاب به آن شخص) با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! 🍃ناگهان دیدم که امام حسین به فرشته‌ای امر فرمود که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی 🍃فرمود: شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم! 🍃از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد. ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
💫🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 ❤️ بهترین تلاش، تلاش برای تغییر خود و نه دیگران است 🍃بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. 🍃 کسی به تغییر خود نمی اندیشد. 🍃شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و 🍃زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باشد. 🔹چه خوب وصیتی بوده این وصیت: 🍃دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را 🍃🍃🍃بنویسند:کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، 🍃وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگه، 🍃بهتر است کشورم را تغییر بدهم:در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. 🍃 آن را هم بزرگ یافتم 🍃در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم.🍃 اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم… ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. 🍃روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. 🍃شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه 🍃طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت.  اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه  می کند. 🍃وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. 🍃گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. 🍃شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. 🍃با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. 🍃سپس شیخ گفت می ترسم  من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!  ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 رفتگر محله چهرش رو پوشونده بود اما بازم معلوم بود که همون رفتگر همیشگی نیست. 🍃 شک کردم، جلو رفتم و سلام دادم. نزدیک که شدم فوراً فهمیدم که ایشون شهردار شهر (ارومیه) هست! 🍃قصه این بود که همسر رفتگر مظلوم محله مریض شده بود و چون جایگزین نداشت بهش مرخصی نداده بودن. 🍃نهایتاً خودش مستقیم رفت پیش شهردار و آقا مهدی باکری هم خودش جای رفتگر اومده بود سر کار! 🌸شهید مهدی باکری ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 رفتگر محله چهرش رو پوشونده بود اما بازم معلوم بود که همون رفتگر همیشگی نیست. 🍃 شک کردم، جلو رفتم و سلام دادم. نزدیک که شدم فوراً فهمیدم که ایشون شهردار شهر (ارومیه) هست! 🍃قصه این بود که همسر رفتگر مظلوم محله مریض شده بود و چون جایگزین نداشت بهش مرخصی نداده بودن. 🍃نهایتاً خودش مستقیم رفت پیش شهردار و آقا مهدی باکری هم خودش جای رفتگر اومده بود سر کار! 🌸شهید مهدی باکری ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍁 نوشته های نامرئی 🍃اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد. 🍃داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد: 🍃"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!" 🍃مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، 🍃🍃سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تاخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. 🍃ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من باز هم صبوری به خرج می‌دادم؟ 🍃راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم؟! 🍃اگر مردم نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ 🍂نوشته‌هایی همچون: -🍃 کارم را از دست داده‌ام -🍃 درحال مبارزه با سرطان هستم -🍃 در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام -🍃 عزیزی را از دست داده‌ام -🍃 احساس بی‌ارزشی و حقارت می‌کنم - 🍃در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم - 🍃بعداز سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم -🍃 مریضی در خانه دارم و صدها نوشته دیگر شبیه اینها... 🍃همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم. 🔹بیائیم نوشته‌های نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد... ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🔹شکسپیر گفت: 🍃من همیشه خوشحالم،میدانید چرا؟ 🍃برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم. 🍃انتظارات همیشه صدمه زننده هستند 🍃زندگی کوتاه است پس به زندگی ات عشق بورز 🍃خوشحال باش و لبخند بزن 🍃فقط برای خودت زندگی کن و 🍃قبل از اینکه صحبت کنی؛گوش کن 🍃قبل از اینکه بنویسی ؛فکر کن 🍃قبل از اینکه خرج کنی ؛درآمد داشته باش 🍃قبل از اینکه دعا کنی ؛ببخش 🍃قبل از اینکه صدمه بزنی؛احساس کن 🍃قبل از تنفر، عشق بورز 🔹زندگی این است: احساسش کن،زندگی کن و لذت ببر🔹 ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 💠 عنوان داستان: فرشته ای به نام مادر 🍃وقتی گروه نجات زن جوان را از زیر آوار پیدا کردن او مرده بود. 🍃اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند. 🍃زن با حالتی عجیب به زمین افتاده و زانو زده بود . 🍃حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. 🍃ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. 🍃چند ثانیه بعد سرپرست گروه دیوانه وار و با لکنت فریاد زد : بیایید ، زود بیایید ! 🍃یک بچه اینجا است !!! بچه زنده است !!! 🍃وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت ، دختر سه یا چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد. 🍃نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. مامور نجات وقتی بچه را بغل کرد . 🍃یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد : 🍃عزیزم ، اگر زنده ماندی ، هیچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامی وجودش دوستت داشت. 🍃خداوندا زیباترین لحظات را نصیب مادرم کن که زیباترین لحظاتش را به خاطر من از دست داده است. ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی 🔹مگر از خودت. 🍃متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد، 🍃متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد 🍃میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت 🍃و این اصلاً تلخ نیست،🍃🍃🍃 شکست نیست، 🔹آگاه شدن نام دارد ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است... اما تلخ هرگز. ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🔹مکث را تمرین کن 🍃گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش می‌کنیم... 🍃گاهی آرامش داریم، خودمان خرابش می‌کنیم 🍃گاهی خیلی چیزها را داریم اما محو تماشای نداشته‌هایمان می شویم... 🍃گاهی حالمان خوب است اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم... 🍃گاهی میشود بخشید اما با انتقام ادامه اش می دهیم... 🍃گاهی میشود ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم... 🍃گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه می دهیم... 🍃و گاهی؛ گاهی؛ گاهی تمام عمر اشتباه میکنیم و نمی دانیم یا نمی خواهیم که بدانیم... 🍃کاش بیشتر مراقب خودمان، تصمیماتمان و گاهی؛ "گاهی‌های" زندگیمان باشیم 🔹کاش یادمان نرود که فقط یک بار زنده ایم و زندگی می کنیم. فقط یک بار 🔹شاید این‌گونه درک بهتر و درست‌تری از زندگی پیدا کنیم ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🌷هر موقع كه او به جبهه میرفت، دختر كوچكم گريه میكرد. 🌷آخرين مرتبه كه به جبهه رفت وخداحافظى كرد. صورت دخترش را بوسيد. 🌷هنوز فرصت بود كمى بنشيند كه دخترم به او گفت: بابا برو دشمنامونو بکش . 🌷 محمدرضااشك در چشمانش حلقه زد. به من گفت: اين بچّه احساس مسئوليّت میكند و تو ناراحتى؟ 🌷به اوگفتم: من ناراحت نيستم، چون تازه مرخصی آمدى و هيچ وقت در منزل نيستى. حالا کمی بمون پیش ما. ان شاءاللّه جنگ به سلامتى تمام میشود. 🌷وقتى ازدر خارج شد، مادرم پشت سر او آب ريخت. با يك حالت خاصى برگشت ونگاه كرد كه من در همان حال به زمين نشستم و گفتم: رضا!صورتت را برگردان ، 🌷 گفت: چرا؟ گفتم: ديگر بر نمیگردى برگرد یه باردیگه ببینمت. گفت: بادمجان بم آفت ندارد. رفت و دیگه برنگشت. 🌷هروقت ازش میپرسیدن : چرا جلوى دوربين نمیآيى؟ میگفت: اين با اخلاص انسان منافات دارد. من به جبهه میروم برای رضاى خدا. 🌷شهید_محمدرضا_اسحاق‌زاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii
🌟🌙 شـــــــــب🌙 🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃در بازی زندگی یاد میگیری: اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..‌ 🍂یاد میگیری: 🍃نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند... 🍂یاد میگیری : 🍃دیوار خوب است سایه درخت مطلوب است اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست! ༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻ . 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 @gharargahesayberiii