eitaa logo
خبرگزاری بسیج حوزه حضرت زینب سلام الله علیها کاشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
897 دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
188 فایل
🌐 تنها مرجع رسمی از مستندات وعملکرد پایگاههای حوزه حضرت زینب س https://eitaa.com/basijnews_hazratzeynab 📢 ارتباط با مدیر کانال جهت تبادل انتقادات و پیشنهادات @tahasb253
مشاهده در ایتا
دانلود
*بانوی پر افتخار یزدی* اگر بی‌حجاب بود اگر در کشورهای غربی خدمت میکرد اگر سگ و گربه بغل کرده بود. اگر...... تا الآن زبانزد همه بود و معروف.... اما + در کشور خودمان خدمت میکنه + به خانواده‌اش هم میرسه + برای خانواده‌اش مادری هم میکنه + افتخارات زیادی کسب کرده + از کشورهای غربی هم پیشنهاد همکاری داشته *** ولی تا حالا کسی نمیشناختش. *درود بر زن محجبهٔ دانشمند و باعثِ افتخار ایران و ایرانی.*
🔻«علی مطهری» ازجمله چهره‌های اصلاح‌طلبی بود که پیش‌ازاین، علت وارد نشدن به کشور را عدم تصویب FATF ذکر کرده بود. او اکنون در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از او پرسید: ❓آقای مطهری شما گفته بودید به خاطر قرار داشتن در لیست سیاه FATF نمی‌توانیم واکسن وارد کنیم! الآن چجوری وارد می‌کنیم پس؟! 💢پاسخ می‌دهد: مفصله! تو یک دقیقه نمی‌تونم بگم! نیم ساعت طول می‌کشه! خبرنگار که اعلام آمادگی می‌کند تا صحبت‌های مفصل مطهری را بشنود ولی او جواب می‌دهد که: «من وقت ندارم!». ✅واقعیت آن است که کم نبودند موضوعاتی که در دولت گذشته، موانع حل آن‌ها به موضوعاتی همچون، FATF، تحریم‌ها، مذاکره، موشک‌های سپاه، حمایت از جبهه مقاومت در منطقه و امثالهم معرفی می‌شد؛ این نوع مدیریت دولتی در هشت سال اخیر، مثل فردی را می‌ماند که نمی‌توانست راه برود، مدام زمین را متهم می‌کرد که صاف نیست و کج است! ┈•••✾•🌹•✾•••┈
هدایت شده از رابطین
به اطلاع می رساند ظاهرا بدلیل سهمیه بندی استانی تعدادی از اسامی مربیان را مرکز تهران حذف نموده اند اگر مورد جدیدی بود اطلاع رسانی میشود.
حلقه کودکان شهید رضا شمس موضوع ✅آموزش نماز ✅آموزش وضو ‌به صورت پانتومیم ✅ورزش ✅وخواندن سوره مربی :سرکارخانم حسینعلیزاده مسجدامام محمدباقر @gharargahesayberiii
حلقه کودکان شهید علی اکبر حسینیان موضوع: پرسش وپاسخ به سوالات اعتقادی مربی:سرکارخانم نبی شفاخانه حضرت ابوالفضل @gharargahesayberiii
بندی شکلات بیسکویت توسط متر بیان حلقه نوجوان و جوان پایگاه به منطورپذیرایی ازبیماران بیمارستانهای شهرکاشان باهمکاری یکی ازخیرین محترم شهروهمکاری اعضای شورا سمیه حضرت زینب س کاشان ۲۴/۶/۱۴۰۰مصادف با شهادت امام حسن ع وحضرت رقیه س
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۲۷ با مرتضی شوهر خواهرش احوال‌پرسی کرد، مرتضی کلاهش را برداشت و گفت اوه چه کردن، کجاست اون زلفای پریشون؟؟ خندید: باد برد... _من برم لباسامو عوض کنم. _ برو مادر بعدشم بیا یه چیزی بیارم بخوری. لباسهایش را عوض کرد برگشت حیاط پیش بقیه،ساعتی کنار آنها ماند اما بعد راهی پشت بام شد، تا سری به کبوتر هایش بزند. خیال می کرد که پدرش همه را آزاد کرده، اما همه سر جای خودشان بودند، در قفس را باز کرد... کنارشان نشست مشغول آنها بود که صدایی آمد، انگار چیزی پرت شد روی پشت‌بام... از جا بلند شد نگاهی به اطراف کرد، کاغذی پیدا کرد که به سنگی با نخ بسته شده بود،سنگ را از کاغذ جدا کرد و تای کاغذ را باز کرد،نامه بود.... سلام، خوشحالم که برگشتی دلم برات خیلی تنگ شده بود. برای پشت بوم اومدنات..... برای سوت زدنات.. برای شیطونیات... میدونم خیلی دیگه مونده تا سربازیت تموم بشه، اما من تا هر وقت لازم باشد صبر می کنم ....صبر می کنم تا تو بیای.... منتظرت میمونم. دوستتدارت..... لیلا. وای این دختر تا این حد به او دلبسته بود؟ آه از نهادش بلند شد حوصله ی این یکی را نداشت....می دانست اگر مادر و پدرش موضوع را بفهمند با توجه به شناختی که نسبت به زهرا خانوم اینا دارند.... حتماً لیلا را برای همسری اش انتخاب می کنند. اما او هیچ حسی به لیلا نداشت. باید کاری می کرد نباید او را دلخوش نگه می‌داشت. از پشت بام پایین آمد وارد اتاق شد برگه ای برداشت و شروع کرد با خط زیبایش به نوشتن. ✍فاطمه سادات مروّج کپی ممنوع🚫