شھیدآوینیمیگفت:
بالینمیخواهم...
اینپوتینھایکھنہھممیٺواند
مرابہآسمانھاببرد
منھم بالی نمیخواھم...
بیشكبا'ݘادرم'میتوانم
مسافرِ آسمانھاباشم:)🕊
چادر من،بالپروازمَناسٺ.🌱
#شهیدانه
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
مـنزلانـدرهردو عـالمکـیکـند
هـرکـهرادرکـویعـشقتمـنزل است...
"۲۱روزتـاعیدعـاشـقی✨♥️"
#عیدغدیر
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
〖زندگےباشماهاخیلےقشنگترھ❥ 〗
#شهیدانہبگویم🌿
”دنیاجاۍماندننیستـ
بھچگونهرفتنتفڪرڪن !
مُردنیاشهادتـ♥️“
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت46 تو این مسجد مکانی به عنوان جایگاه عبادت امام سجاد علیه السلام مشخص شده بود .
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت47
دروازه ساعت، مسجد اموی، خرابه شام، محل سخنرانی حضرت زینب{س}.
هر جارو هم که بلد نبود، از مسئول و اهالی مسجد اموی به عربی میپرسید و به من میگفت.
از محمدحسین سوال کردم:
- کجا به لبای امام حسین{ع} چوب خیزران میزدن؟
ریخت به هم...
گفت:
+من هیچ وقت اینطوری نیومده بودم زیارت.
گاهی من روضه میخوندم، گاهیم اون..
میخواستم از فضای بازار و زرق و برق های اونجا خارج بشم، و خودم رو ببرم اون زمان...
تصویر سازی کنم تو ذهنم، یه دفعه دیدیم حاج محمود کریمی درحال ورود به دروازه ساعت هست.
تنها بود، آستینش رو به دهن گرفته بود و برای خودش روضه میخوند.
حال خوشی داشت.
به محمدحسین گفتم:
- برو ببین اجازه میده همراش تا حرم بریم؟
به قول خودش:
+تا آخر بازار مارو بازی داد...
کوتاه بود ولی پر معنویت!
به حرم که رسیدیم احساس کردیم میخواد تنها باشه، ازش خداحافظی کردیم.
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت47 دروازه ساعت، مسجد اموی، خرابه شام، محل سخنرانی حضرت زینب{س}. هر جارو هم که
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت48
ماه هفتم تو یزد رفتم سونوگرافی.
دکتر گفت:
+مایع آمنیوتیک دور بچه خیلی کمه!
باید استراحت مطلق داشته باشی.
دوباره توی یزد موندگارشدم.
میرفت و میومد!
خیلی هم بهش سخت میگذشت...
اون موقع میرفت بیابون.
وقتی بیرون از محل کار میرفت مانور آموزش، میگفت:
+میرم بیابون.
شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود که میرفت دانشکده و میگفت:
+عذابه، خسته و کوفته برم توی اون خونه سوت و کور...
از صبح برم سرکار و بعدازظهرم برم توی خونه ای که تو نباشی.
دکتر ممنوع السفرم کرده بود.
نمیتونستم برم تهران.
سونوگرافی ها بیشتر شد، یواش یواش بهم میفهموندن ریه بچه مشکل داره.!
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
داره وضو میگیره..
ولی اسرافم میکنه..
نماز میخونه،اول وقت
اما جلو بقیه!
روزه میگیره،سرشار از غیبت
کار خوب میکنه بعد جار میزنه
آداب معاشرت در جامعه،بیست
امان از اخلاقِ داخل خونه..
خوب و بدُ تشخیص میده
ولی امر به معروف و نهی از
منکر ؛ نمیدونه چیه!
حجاب رو دوست داره
ولی انقد پر زرق و برق..
میپوشه،که حجابش شده
یه پا جلب توجه!!
دائم افسرده است و از عالم
بیزار، ولی ادعا داره مؤمنه!!!
به عالم و آدم خیر میرسونه
اما حتی احترام به والدین رو
بلد نیست
+ صد در صد مؤمنیم
بهشت،گوارایِمآن!😎👊🏻*
#محض_اطلاع🚦
ظاهراً مذهبی بودن آسونه
ولی باطناً،خیلی از ماها جُزوِش
- نیسدیـم :)🌿
#حرفیبامخاطبانگرامیاولمخودم🌱
#تباهیات❌
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#انتظاریڪعملاست..
سعی کنیم دوستان
هر روز این سه عملو انجام بدیم
۱.دعای فرج
۲. سه بار خواندن سوره اخلاص
۳.دعای عهد
هدیه به نیت امام زمان...🍃🌸
#امامزمآن
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
عشق به خـ😍ـدا ...
تنها عشقی است که از دوطرفه بودنش اطمینان کامل دارید !✨♥️
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
🧕دختران "مومن" سه ویژگے دارند :
1⃣متـــــکبر،
2⃣بـــــخیل و
3⃣تـــــرسو هستند !
ﺍمیرالمؤمنین ﻋلے (علیه السلام) مے ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ :
ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍے "ﻣﺮﺩﺍﻥ" ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ...
🔹ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ :
ﯾﻌﻨے ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭیے
ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ♨️
🔹ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ؛
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨصے ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ♨️
🔹ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ؛
ﯾﻌﻨے ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،
ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ
ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ♨️
📚ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﻓﯿﺾ ﺍﻻﺳﻼﻡ-ﺣﮑﻤﺖ266،ﺹ1191
#حدیثانه✨😍
#بصیرتانقلابی
🆔
@basirat_enghelabi110
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هشدار جدی فرمانده سپاه کربلا به برخی مدیران و مسئولین
سردار مسلمی:
🔸از سندسازی شما و امحای اسناد تعدی به اموال بیت المالتان مطلع هستیم چون در تور رصد اطلاعاتی ما هستید!
🔸به سراغتان می آییم! منتظر برخورد شدید ما در آینده نزدیک باشید.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
#قصّهدلبـری🌸💕 #قسمت48 ماه هفتم تو یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: +مایع آمنیوتیک دور بچه خیلی کمه!
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت49
آب دور بچه که کم میشد، مشخص نبود کجا میره...
هرکسی نظری میداد:
+آب به ریهش میره.
+اصلا هوا به ریهش نمیرسه.
+الان باید سزارین بشی.
دکترها نظر متفاوتی داشتن.
دکتری گفت:
+شاید وقتی به دنیا بیاد، ظاهر بدی داشته باشه!
چند تا از پزشکا گفتن:
+میتونیم نامه بدیم به پزشکی قانونی که بچه رو سقط کنی!
اصلا تسلیم چنین کاری نمیشدم، فکرش هم عذاب بود.
با علما صحبت کرد ببینه آیا حاکم شرع اجازه چنین کاری رو به ما میده یا نه!
اطرافیان تحت فشارم گذاشتن که:
+اگه دکترا این طور میگن و حاکم شرع هم اجازه میده بچه رو بنداز.
#ـشرایـطکُپی: نـوش جـونـت رفـیق..!🌱