eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چرا بی بی سی و ایران اینترنشنال و بقیه ملیجکهای دربار ملکه پیر و بن سلمان در این مورد گزارش تهیه نمیکنن؟! #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
4_575431248642572874.mp3
379.2K
اى محمد! اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ #کرونا #مبعث #عید_مبعث 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 گسترش ویروس کرونا شکاف عمیق میان کشور های غربی را آشکار‌ کرد! 🔹نشریه فارن پالیسی در‌ گزارشی با اشاره به وضعیت بحرانی‌ در ایتالیا نوشت، در حالی که هیچ یک از کشور های اتحادیه اروپا امکانات و تجهیرات پزشکی لازم را در اختیار ایتالیا قرار ندادند چین بلافاصله پس از درخواست این کشور‌ بی مسئولیتی کشور های غربی را جبران کرد. 🔹رسانه های دیگر نیز عنوان داشتند آمریکا که این روز ها شکست سنگینی در مدیریت شرایط بحرانی داشته، نتوانسته است هیچ کمکی به متحدین غربی خود داشته باشد. ✅این در‌حال است که ونزوئلا، کوبا، چین و ایران کشور هایی که تحت تحریم های شدید آمریکا قراردارند در کنترل بحران و کمک به دیگر کشورها موفق تر عمل کرده اند. 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
❣امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده ❣امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده ❣امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده ❣امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده ❤️ عید بزرگ مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، بر شما عزیزان مبارکباد💐 #مبعث #عید_مبعث #عید_مبعث_مبارک 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🇸🇦 افشاگر مشهور: هزاران نفر مبتلا به کرونا هستند 🔻 افشاگر معروف اسرار خاندان آل سعود با نام مستعار مجتهد در سلسله توئیت هایی از پنهان کاری آل سعود در خصوص تعداد واقعی مبتلایان به ویروس کرونا خبر داد و نوشت آمار واقعی مبتلایان به کرونا در عربستان هزاران و شاید دهها هزار نفر باشد، اما مقامات حاکم این مسئله را سانسور می کنند. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 تعارض منافع ‏چرا روحانی از مردم خواااهش نکرد کمتر بنزین مصرف کنند و قیمت را سه برابر کرد؟ چرا اکنون به جای اعمال محدودیت تردد به خواااهش اکتفا کرده؟ زیرا هرج‌ومرج و اهرم فشار برای معامله موضوعیت دارد. مشکل تعارض منافع است؛ دولتی که شیوع ویروس را لازمه مذاکره میداند و ملتی که باید قربانی شود. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️ آمار جدید ویروس کرونا در کشور/ 21638 مبتلا، 7913 بهبود یافته و 1685 فوتی 🗣 جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت: ◀️ از ظهر دیروز تا امروز و بر اساس یافته های آزمایشگاهی، 1028 مورد جدید ابتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد و تا امروز 21638 بیمار مبتلا به این بیماری در کشور گزارش شده است. ◀️ خوشبختانه 7913 نفر از بیماران کووید19 در کشور بهبود یافته و ترخیص شده اند . ◀️ متاسفانه با جان باختن 129 نفر از بیماران، مجموع درگذشتگان بر اثر این بیماری در کشور به 1685 نفر رسید. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔺ماکرونا...! 🔸بیش از ۶۰۰ پزشک و پرستار فرانسه علیه دولت ماکرون به عالی‌ترین نهاد قضایی اداری این کشور به اتّهام «دروغگویی حکومتی» در خصوص کرونا شکایت کردند. اعضای این نهاد می‌گویند دولت با وجود آگاهی از خطر کووید-۱۹، اقدامات پیشگیرانه از بروز فاجعه را نکرده‌ و به‌ویژه در تهیّه‌ی ماسک برای کادر درمانی دروغ گفته‌است. 👈دولت فرانسه به عنوان یکی از هم‌پیمانان اصلی آمریکا _ متّهم اصلی تولید عامدانه‌ی ویروس کرونا در محافل بین‌المللی _ ظاهراً از افشای شراکت جرم احتمالی‌اش با آمریکا واهمه دارد؛ بنابراین بدیهی بود که در این رابطه خود را به بی‌خیالی بزند. با این حال ظاهراً خطر «ماکرونا!» کمتر از خطر «کرونا» نیست. لازم به ذکر است که امام خامنه‌ای هم در بیانات امروزشان به این اتّهام آمریکا در تولید عمدی ویروس کرونا اشاره کردند. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
❌❌نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب 15 روز قبل از شهادت❌❌ 🔺متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شرح زیر است: ◽️سلام آقا جان! امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید، خوبم؛ دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی‌هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند، شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند…هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند… ◽️من نگران مسائل خطرناک‌تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده‌ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی‌شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم؛ اما اینجا بعضی‌ها میگویند کار بدی کرده‌ام. بعضی‌ها برای اینکه زورشان می‌آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد! ◽️ولی آن شب اگر من جلو نمی‌رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت و نیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی‌رسید… ◽️یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده‌ام گفت: پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی! ◽️من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است. ◽️آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه‌ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟ ◽️رهبرم! جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر دردهای شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید. ◽️آقا جان! من و هزاران من در برابر درد‌های شما ساکت نمی‌نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد. 🔹بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت 🔸سر خمَ می سلامت شکند اگر سبــــویی 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صحبت‌های ترامپ درباره توطئه دولت پنهان در آمریکا با خنده پزشک متخصص همراه وی روبه‌رو شد! 🔸دونالد ترامپ در جریان کنفرانس خبری درباره شیوع کرونا در آمریکا پای توطئه دولت پنهان را وسط کشید که یکی از همراهانش نتوانست جلوی خنده خود را بگیرد. 🔸ترامپ در این کنفرانس خبری "state department" وزارت خارجه را به تمسخر "deep state" دولت پنهان خطاب کرد. 🔸واکنش دکتر فائوچی، مدیر انستیتوی آلرژی و بیماری‌های عفونی آمریکا به حرف‌های ترامپ با واکنش‌های گسترده‌ای در فضای مجازی روبرو شد. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
❌❌نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب 15 روز قبل از شهادت❌❌ 🔺متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شر
📆 سوم فروردین سالروز شهادت شهید راه غیرت علی خلیلی💔 شادی ارواح طیبه شهدا خصوصا و شهید علی خلیلی صلوات🍃🍀🌴 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نابینا شدن یک کودک ۵ساله به علت خوراندن الکل به او برای پیشگیری از کرونا! #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
Karimi-mabas-01.mp3
6.73M
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ 🌹مولودی مبعث رسول اکرم 🌹 صلی الله علیه و آله و سلم 🎤 حاج محمود کریمی #عید_مبعث_مبارک باد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••---- #مبعث #عید_مبعث 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
990103_ سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.mp3
11.9M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب. ۱۳۹۹/۱/۳ #مبعث #عید_مبعث #عید_مبعث_مبارک 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلیپ ⭕️ ماموریت شبکه نفوذ صهیونیستی در داخل کشور چیست 👤 استاد رائفی پور #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 عاقلی است که این دشمنی رو نبیند؟ #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
موارد جدید بیماران کووید ۱۹ در کشور به تفکیک استان: 🔹تهران: ۲۴۹ 🔸قم: ۱۷ 🔹گیلان: ۳۸ 🔸اصفهان: ۸۷ 🔹البرز: ۶۰ مازندران: ۳۶ 🔹مرکزی: ۳۶ 🔸قزوین: ۲۹ 🔹گلستان: ۱۰ 🔸خراسان رضوی: ۴۲ 🔹فارس: ۲۶ 🔸لرستان: ۳۳ 🔹آذربایجان شرقی: ۵۷ 🔸خوزستان: ۲۲ 🔹یزد: ۸۴ 🔸زنجان: ۲۸ 🔹کردستان: ۱۶ 🔸اردبیل: ۱۹ 🔹کرمانشاه: ۷ 🔸کرمان: ۸ 🔹همدان: ۱۹ 🔸سیستان و بلوچستان: ۱۵ 🔹هرمزگان: ۲ 🔸خراسان جنوبی: ۱۵ 🔹چهارمحال و بختیاری: ۲ 🔸ایلام: ۱۷ 🔹آذربایجان غربی: ۲۸ 🔸خراسان شمالی: ۲٦ 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
▪️‏مقاله استاد تاریخ دانشگاه مکگیل کانادا در روزنامه گلوب اند میل: تا به امروز فرد مذهبی نبودم و به دین معمولا نگاه تحقیر آمیز داشتم. تنها نماد دینی در اطرافم حجاب زنان مسلمان محله ماست... اما الان، در عصر ویروس ‎#کرونا ، احساس میکنم تنها با دعا آرامش می‌گیرم. 💬 فواد ایزدی #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 در کشوری که سلبریتی‌هایش در برابر کرونا یا کاسبی می‌کنند و یا غر میزنند، تو علیرضا جهانبخش باش! 🔹چند روز گذشته این ملی پوش برای مقابله با کرونا ۱۰۰میلیون تومان به استان قزوین کمک کرده و امروز هم ۵۰ میلیون برای استان گیلان ❤️علیرضا جان بیشتر از این سلبریتی‌هارو شرمنده نکن. #کرونا #در_خانه_بمانیم #کرونا_را_شکست_میدهیم 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
مستند داستانی... و 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 هرشب ساعت۲۲ ببخشید بابت تاخیر امشبمون🙈🙈🙈🙈 🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ 💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینه‌ام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگ‌های بدنم از هم پاره شد. در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه‌های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس می‌کردم که نفسم هم بالا نمی‌آمد. 💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت می‌کردند، اما طوری که ما زن‌ها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی می‌داد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.» 💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته می‌فهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟» همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمی‌دونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمی‌آمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه می‌رسم ، ان شاءالله فردا برمی‌گردم.» 💠 اما من نمی‌دانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را به‌خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمی‌رسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!» خاطرش به‌قدری عزیز بود که از وحشت حمله و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس وحشیانه‌اش لحظه‌ای راحتم نمی‌گذاشت. 💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند. اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً می‌مانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به بیاورد. 💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به‌جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالی‌که داعش هر لحظه به تلعفر نزدیک‌تر می‌شد و حیدر از دستان من دورتر! عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمی‌خواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت می‌کرد و از پاسخ‌های عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد. 💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«می‌ترسم دیگه نتونه برگرده!» وقتی قلب عمو اینطور می‌ترسید، دل من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم. 💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش می‌کرد، پرسه می‌زد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش می‌گشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمی‌گردی؟» نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر می‌شنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!» 💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمی‌دونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟» و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیبایی‌ام را شکست که با بی‌قراری کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! می‌ترسم تا میای من زنده نباشم!» 💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بی‌خبر از تپش‌های قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من داعشی‌ها بشم خودمو می‌کُشم حیدر!» به‌نظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمی‌زد و تنها نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه می‌زدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمت!» 💠 قلبم ناله می‌زد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمی‌آمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد. در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمی‌خواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا می‌کردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمی‌آمد... ✍️نویسنده: 🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ 💠 عباس و عمو با هم از پله‌های ایوان پایین دویدند و زن‌عمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار می‌کردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را می‌پوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد. 💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت می‌کرد، از دیشب قطره‌ای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت. 💠 بین هوش و بی‌هوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم می‌شنیدم تا لحظه‌ای که نور خورشید به پلک‌هایم تابید و بیدارم کرد. میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراری‌اش بادم می‌زد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمی‌آمد دیشب کِی خوابیدم که صدای نیمه‌شب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد. 💠 سراسیمه روی تشک نیم‌خیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق می‌چرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید. چشمان مهربانش، خنده‌های شیرینش و از همه سخت‌تر سکوت آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بی‌رحمانه به زخم‌هایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم می‌خواستم. 💠 قلبم به‌قدری با بی‌قراری می‌تپید که دیگر وحشت و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم به‌جای اشک خون می‌بارید! از حیاط همهمه‌ای به گوشم می‌رسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. به‌سختی پیکرم را از زمین کندم و با قدم‌هایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم. 💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران! کنار حیاط کیسه‌های بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایه‌ها بودند، همچنان جعبه‌های دیگری می‌آوردند و مشخص بود برای شرایط آذوقه انبار می‌کنند. 💠 سردسته‌شان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف می‌رفت، دستور می‌داد و اثری از غم در چهره‌اش نبود. دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکه‌ای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زن‌عمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟» 💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زن‌عمو هم آرام‌تر از دیشب به رویم لبخند می‌زند. وقتی دید صورتم را با اشک شسته‌ام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفته‌ام برگردد که ناباورانه خندیدم و به‌خدا هنوز اشک از چشمانم می‌بارید؛ فقط این‌بار اشک شوق! دیگر کلمات زن‌عمو را یکی درمیان می‌شنیدم و فقط می‌خواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت. 💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمی‌توانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خنده‌اش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پس‌فردا شب عروسی‌مونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو می‌رسونم!» و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟» صدایش قطع و وصل می‌شد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشین‌شون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبال‌شون.» 💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده باشی تا برگردم!» انگار اخبار به گوشش رسیده بود و دیگر نمی‌توانست نگرانی‌اش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!» 💠 با هر کلمه‌ای که می‌گفت، تپش قلبم شدیدتر می‌شد و او عاشقانه به فدایم رفت :«به‌خدا دیشب وقتی گفتی خودتو می‌کُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!» گوشم به حیدر بود و چشمم بی‌صدا می‌بارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :«به حیدر بگو دیگه نمی‌تونه از سمت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»... ✍️نویسنده: 🆔 @basirat_enghelabi110
❌مژده ❌مژده سورپرایز داریم براتون😍😍😍 نمایشنامه صوتی ❤️ 🔵خاطرات شهید مدافع حرم حمید سیاهکلی به روایت همسر شهید به شدت توصیه میشه👌 عاااااااالی😊 قرار ما شبها ساعت 22:30 🌒 از فردا شب از دستش ندید😍🤓❤️🌹 🔵 بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
❌مژده ❌مژده سورپرایز داریم براتون😍😍😍 نمایشنامه صوتی #یادت_باشد❤️ 🔵خاطرات شهید م
📗📗 کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی‌مرادی،دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید. این کتاب، عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت علیه السلام است. شهید سیاهکالی‌مرادی، در پاییز سال ۱۳۸۹ به کربلا رفت، در پاییز سال ۱۳۹۱ عقد کرد، در پاییز سال ۱۳۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید! «یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به‌قلم «رسول ملاحسنی» و به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است. 🔵بصیرت انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا