689.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صحبتهای ترامپ درباره توطئه دولت پنهان در آمریکا با خنده پزشک متخصص همراه وی روبهرو شد!
🔸دونالد ترامپ در جریان کنفرانس خبری درباره شیوع کرونا در آمریکا پای توطئه دولت پنهان را وسط کشید که یکی از همراهانش نتوانست جلوی خنده خود را بگیرد.
🔸ترامپ در این کنفرانس خبری "state department" وزارت خارجه را به تمسخر "deep state" دولت پنهان خطاب کرد.
🔸واکنش دکتر فائوچی، مدیر انستیتوی آلرژی و بیماریهای عفونی آمریکا به حرفهای ترامپ با واکنشهای گستردهای در فضای مجازی روبرو شد.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
❌❌نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب 15 روز قبل از شهادت❌❌ 🔺متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شر
📆 سوم فروردین
سالروز شهادت شهید راه غیرت علی خلیلی💔
شادی ارواح طیبه شهدا خصوصا #حاج_قاسم_سلیمانی و شهید علی خلیلی صلوات🍃🍀🌴
#شهدا
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نابینا شدن یک کودک ۵ساله به علت خوراندن الکل به او برای پیشگیری از کرونا!
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
Karimi-mabas-01.mp3
زمان:
حجم:
6.73M
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🌹مولودی مبعث رسول اکرم 🌹
صلی الله علیه و آله و سلم
🎤 حاج محمود کریمی
#عید_مبعث_مبارک باد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••----
#مبعث
#عید_مبعث
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
KHAMENEI.IR990103_ سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.mp3
زمان:
حجم:
11.9M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.
۱۳۹۹/۱/۳
#مبعث
#عید_مبعث
#عید_مبعث_مبارک
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
5.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کلیپ
⭕️ ماموریت شبکه نفوذ صهیونیستی در داخل کشور چیست
👤 استاد رائفی پور
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
موارد جدید بیماران کووید ۱۹ در کشور به تفکیک استان:
🔹تهران: ۲۴۹
🔸قم: ۱۷
🔹گیلان: ۳۸
🔸اصفهان: ۸۷
🔹البرز: ۶۰
مازندران: ۳۶
🔹مرکزی: ۳۶
🔸قزوین: ۲۹
🔹گلستان: ۱۰
🔸خراسان رضوی: ۴۲
🔹فارس: ۲۶
🔸لرستان: ۳۳
🔹آذربایجان شرقی: ۵۷
🔸خوزستان: ۲۲
🔹یزد: ۸۴
🔸زنجان: ۲۸
🔹کردستان: ۱۶
🔸اردبیل: ۱۹
🔹کرمانشاه: ۷
🔸کرمان: ۸
🔹همدان: ۱۹
🔸سیستان و بلوچستان: ۱۵
🔹هرمزگان: ۲
🔸خراسان جنوبی: ۱۵
🔹چهارمحال و بختیاری: ۲
🔸ایلام: ۱۷
🔹آذربایجان غربی: ۲۸
🔸خراسان شمالی: ۲٦
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
▪️مقاله استاد تاریخ دانشگاه مکگیل کانادا در روزنامه گلوب اند میل:
تا به امروز فرد مذهبی نبودم و به دین معمولا نگاه تحقیر آمیز داشتم. تنها نماد دینی در اطرافم حجاب زنان مسلمان محله ماست... اما الان، در عصر ویروس #کرونا ، احساس میکنم تنها با دعا آرامش میگیرم.
💬 فواد ایزدی
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 در کشوری که سلبریتیهایش در برابر کرونا یا کاسبی میکنند و یا غر میزنند، تو علیرضا جهانبخش باش!
🔹چند روز گذشته این ملی پوش برای مقابله با کرونا ۱۰۰میلیون تومان به استان قزوین کمک کرده و امروز هم ۵۰ میلیون برای استان گیلان
❤️علیرضا جان بیشتر از این سلبریتیهارو شرمنده نکن.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
مستند داستانی...
#تنها_میان_داعش
#قسمت_نهم
و
#قسمت_دهم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هرشب ساعت۲۲
ببخشید بابت تاخیر امشبمون🙈🙈🙈🙈
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نهم
💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینهام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگهای بدنم از هم پاره شد.
در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریههای کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمیآمد.
💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی #مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.»
💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟»
همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمیدونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم #تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.»
💠 اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را بهخوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!»
خاطرش بهقدری عزیز بود که از وحشت حمله #داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس #تهدید وحشیانهاش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به #آمرلی بیاورد.
💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر بهجای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد.
💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«میترسم دیگه نتونه برگرده!»
وقتی قلب عمو اینطور میترسید، دل #عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم.
💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟»
نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!»
💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی #عاشقانه تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟»
و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری #شکایت کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!»
💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من #اسیر داعشیها بشم خودمو میکُشم حیدر!»
بهنظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!»
💠 قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد.
در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110