سلام به همه خواهران عزیز و بزرگوار
امروز دو تا نقاشی خوشگل داشتیم
حیفم اومد بین زینب خانم و رقیه خانم یک نقاشی رو انتخاب کنم
تصمیم گرفتم به هر دو جایزه بدم
لطفا دو دختر خوشگلم جایزه رو انتخاب کنید که ان شاءالله براتون ارسال کنم
ممنون از توجه و همراهی شما عزیزای دلم
ان شاءالله در پناه قرآن و اهل بیت باشید و همیشه حفظ حجاب فاطمی کنید
اما جواب سوال احکام
بنا بر نظر همه مراجع
حداقل زمان حیض سه روز و حداکثر ده روز
بنابر نظر حضرت آقا امام خامنه ای:
اون زمانی که زن بین دو خون حیض، خونی نبیند (پاک باشد)،
اگر جمعا کمتر از ده روز باشد همه روزها حائض محسوب میشود( حتی زمان بین دو حیض)
که در این مسئله جمع کل از ده روز کمتر است و کل روزها حائض است.
بنابر نظر آیت الله مکارم شیرازی
فاصله پاکی بین دو خون باید غسل کند و واجبات را به جا آورد.
مسئله های جزئی تر رو درقالب سوال مطرح میکنیم
بصیرت حسینی
بسم الله شروع کارمون #نقاشی_محرم برای #کودکان_نوجوانان 5-14 ساله ارسال نقاشی به شخصی تا ساعت 12
اتمام زمان ارسال 🌺
در مسابقات بعدی حتما شرکت کنید🌸
بصیرت حسینی
مسابقه_دوم برای بانوان عزیز به #سوال امروز جواب بدید به دو نفر اول که زودتر جواب بدند یک جایزه ی
اتمام مسابقه بانوان
منتظر حضور پرشور شما در برنامه های دیگر هستیم.
#اعتقادی
*آیا شفاعت یک نوع پارتیبازی است؟*
شهید مطهری مینویسد:
نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیلهای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتیبازیهای اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین میپندارند؛ میپندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)، متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ میکنند، اراده خدا را تغییر میدهند و قانون را نقض میکنند.
اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار میدادند همین تصور را داشتند؛
آنان میگفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره جهان بتها با او شرکت دارند. شرک اعراب قبل اسلام شرک در ”خالق“ نبود، شرک در ”رب“ بود.
اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دستدرکار است، چیزی جز شرک نخواهد بود.
اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار ضلالت بزرگی شده است.
در این پندار غلط چنین گفته میشود که خدا با چیزهایی راضی میشود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی میگردد،
ولی امام حسین (ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع) گریه و یا لااقل تباکی [تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست.
به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میکند و کارها را درست میکند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام ندادهایم همه تصفیه میشود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین میرود!
اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است، بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین (ع) که بزرگترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است
امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه العیاذ بالله دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد.
« شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد.
امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافتهاند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساختهاند.
از این نکته نباید غفلت ورزید که همانطوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافتهاند و گروهی گمراه شدهاند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشتهاند و این مربوط به خود مردم است.»
📚 مطهری، مرتضی (۱۳۵۲).عدل الهی
🥀هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست
در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست💚
💚ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم
در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست💚
#یاعلمدار_حسین_ابالفضل_ع🖤🙏
❤️🍃❤️
#همسرداری
💕رفتارهای پیوند دهنده در #روابط_زوجین
1."حمایت": ابراز علاقه و توجه خالص و واقعی به همسرتان.
2."تشویق": دلگرمی و امیدبخشی به همسرتان برای گام های موثری که برداشته است.
3."گوش فرا دادن": گوش دادن فعال بدون تفسیر یا نتیجه گیری شتابزده به آنچه همسرتان به شما می گوید.
❣💕💖💞💗💞💖💕❣
#مهدویت_شهدایی
🕊خاطره ای از بچه های مدافع حرم 💔👇🏼👇🏼
👈🏼از قول بچه ها میگفتند #داعش اطراف حرم حضرت زینب بودند وبچه های ما هم از حرم حضرت زینب دفاع میکردند ✌️🏼 یه جا که یه محله رو بچه ها از دست داعش آزاد کرده بودند یکی از داعشی ها هم اسیر کرده بودند
اون داعشی اسیر شده خیلی پریشان و ترسیده بود😧بهش میگفتند چیه عمو چرا میترسی !میترسی بکشیمت😏 !
داعشیه هی مرتب به بچه ها نگاه میکرد میگفت👈🏼 اون رفیقتون که دشداشه سفید تنش بود ویه عمامه سبز سرش بود کجا رفت !👉🏼
بچه میگفتند ما همچین رفیقی نداریم😐همه مون لباس رزم تنمون داریم..
داعشی میگفت نه شما دروغ میگید بگو اون عربه که لباس عربی تنش بود و #عمامه_سبز داشت کجاست؟ کجا رفت 😭
بچه ها ارومش کردند که کاریت نداریم✋🏼 ولی باید حقیقت بگی وجریان این شخص عربی که میگی چیه ؟
👈🏼داعشی به حرف میاد میگه من خمپاره انداز بودم و به فاصله یکی دوکیلومتری حرم حضرت زینب ماموریت داشتم #خمپاره بندازم رو حرم حضرت زینب واونجا رو بزنم..💣
میگفت با دوچشمام میدیدم که یه نفری با لباس عربی و#عمامه_سبز رنگ رو حرم حضرت زینب نشسته و هرچی خمپاره مینداختم اون اقا با دستش خمپاره رو میگرفت ومینداخت کنار و مات ومبهوت مونده بودم😳 که این کیه و داره از حرم دفاع میکنه !
بچه ها میگن همگی داشتند گریه میکردند😭😭 بله #حضرت_مهدی خودشون شخصا تو میدان نبرد بودند و #نمی_گذاشتند که به حرم حضرت زینب تجاوزی بشه ایشون خودشون خط مقدم #مدافعان_حرم هستند😭😭😭
🌹ببینید حضرت مهدی چقدر پای #شیعیانش وایساده
واقعا مدافع حرم لیاقت میخواد واقعا نوکری حضرت زینب لیاقت میخواد همه کس لیاقت ندارن برا شهادت
مدافعین حرم گلچین خدا هستند
خوش بحال گلچین شده ها 😭
✨اللهم ارزقنا توفیق الجهاد و الشهادت بحق حضرت بی بی زینب کبری ✨
🔴 استاد پناهیان :
در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل وجود نداشته باشد، ابن زیاد هم در آن سینه خواهد زد
#محرم
#یزیدیان_زمان
#شعر
ًًومشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را
آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را
تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را
کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را
تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را
ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا درآغوش خودش خواب کند دریا را
آب مهریه ی گل بود و الا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را
کاش روی دل خشکیده ی ما آن ساقی
عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را
روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
سید حمیدرضا برقعی
#مسابقه_چهارم
(مناسب همه سنین)
سلام خدمت همه خواهران عزیز
عزاداری هاتون قبول
لطفا اشعاری از حضرت عباس علیه السلام در شخصی بفرستین
از بین اشعار قرعه کشی میکنیم و به 3 عزیز جایزه میدیم.
جایزه ناقابل ما واریز 5000 تومان
لطفا ما را همراهی کنید.
این ایام سخت محتاج دعایتان هستیم.
@Ya_zahra6971
📞تماس بانوان 09137912465
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
وقتی پرچم حضرت عباس(ع) و همراه اسرا آوردن تو قصر یزید
یزید پرچمو از دور دید به احترام پرچم پاشد ، وزیر پرسید یا امیر چرا تا پرچم علمدار حسین (ع) دیدید پا شدید ؟؟؟؟؟ پرسيد علمدار حسين (ع) چه كسي بود? جواب دادن: عباس(ع) برادر حسين(ع) ابن علي(ع)
یزیدگفت : این پرچم و نگاه کن ...
تمام چوبه پرچم تير و ضربه شمشير خورده...
وفقط جاي قبضه ي دست علمدار سالم هست،
این علمدار تا لحظه ایی که جوون تو بدنش بوده تا رمقه آخر وفادار بوده و پرچم را زمين ننداخته ...
به راستي كه تا دنيا دنياست ديگر مادري همچين فرزندي را بدنيا نمياره كه اینگونه شجاع و وفادار باشه ... قربون داداشی برم، که امان نامه رو ندید رد کرد، شب آخر وقتی همه اومدن از بین دو انگشت امام حسین (ع) جایگاهشون و تو بهشت ببینن نگاه نکرد و رفت ....
امام گفت عباسم تو جایگاهتو نمیبینی ؟؟؟؟
حضرت عباس(ع) گفت بهشت من شمایید...
"اَلسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَاالْفَضْلِ الْعَبٰاس.
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤
😥😢به ياد بچّه هاي كشته شده اش روضه مي خواند
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1398 قمری می فرمود:
مي خواهم يك مصيبت مختصري بخوانم، خيلي جانگذار است. يك مقدّمه اي دارد.
من سه تا خواهر و چهار برادر داشتم. يك خواهر من، نزديك بيست و هشت سال قبل فوت شد. مادرم به او علاقه داشت. وقتي كه فوت كرد، مادرم خيلي بي تابي كرد. اگر من به داد مادرم نمي رسيدم، خودش را از ناله و گریه زياد تلف كرده بود. من چون اكبر اولاد ذكور او بودم، مي آمدم مادرم را بغل مي گرفتم، يك قدري تسلّي مي دادم، يك قدري از حال گريه و انقلاب مي افتاد. اين خواهر من يك دختر بچّه اي داشت سه چهار ساله كه حالا بزرگ شده است و اولاد و عروس و داماد دارد.
دو الی سه روز اوّل هرطور بود مادر را نگه داشتيم. زمانیکه اين بچّه جلوی مادر من مي آمد، مادر من گريه مي كرد. او را بغل مي گرفت! او را می بوسید و به یاد دخترش می افتاد. قربان مادرت بروم، كجا رفته است؟ چقدر چشم هايت شبيه به اوست، او را بغل مي گرفت و انقلاب راه مي انداخت و ناله مي زد. ما ناچار بوديم برويم مادرمان را آرام كنيم، و بچّه را هرطوري كه هست برداريم و دور كنيم. عاقبت ديديم چاره نداريم، بايد اين بچّه را به رؤيت مادرمان نرسانيم، زیرا تا چشمش به او ميافتد، ياد بچّه اش مي افتاد. کاری کردیم كه مادرمان اين بچّه را، هفته اي يك مرتبه، بلکه ده روز يك مرتبه ببيند. يك روزي من در خانه نشسته بودم، يكي از برادرهايم همين بچّه خواهرم را آورد.، تا مادرم چشمش به او افتاد، باز دويد و پريد و او را بغل گرفت و روي زانويش نشاند و بوسيد و بویيد و باز هم بنا كرد روضه خواني كردن. مادرت كجاست؟ مادرت چه شد؟
در آن روز، يك منظره اي و يك خاطره اي از جلو فكر من عبور كرد و مرا منقلب كرد، چه انقلابي! بنا كردم هاي هاي گريه كردن. خواهرها و برادران کوچک من هم به گریه افتادند. گريه خيلي شديد شد. يك قدري كه گريه كرديم، به من گفتند: شما هم كه امروز منقلب شدي؟ گفتم: انقلاب من براي مادرم نبود، يك قضيّه اي يادم آمد كه اگر بگويم شما هم منقلب مي شويد. گفتند: چه قضیّه ای؟ گفتم: اين مادر من، هفت تا اولاد داشت، يكي از دنیا رفت، مادر، اين طور بي تاب شده است. هر وقت چشم او به نوه اش مي افتد، اين انقلاب را راه مي اندازد. من به فكر مادر ابوالفضل علیه السلام افتادم. چهار تا رعنا پسر، مثل شاخ شمشاد از دستش رفته اند.
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ
وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
چهار تا پسرش رفته است. از حضرت ابوالفضل علیه السلام يك پسر بچه به نام عُبيدالله بن عباس مانده است. آقا! اين مادر دلسوخته دست اين بچّه را مي گرفت و به قبرستان بقيع مي آمد. در یک نقطه معیّن آن، عزاخانه امّ البنين علیه السلام است. می آمد و آنجا می نشست، بچّه را روي زانوي خود مي نشاند و به ياد بچّه هاي كشته شدهاش روضه مي خواند، مردم هم جمع مي شدند. اين كيست؟ اين امّ البنين است، مادر ابوالفضل که عزاي بچّه هايش را گرفته است. اين بچّه را روي زانوي خود مي گذاشت و با يك سوز و گدازي شعر می خواند. مردم حلقه مي زدند و به حال اين زن گريه مي كردند. حتّي مروان با آن شقاوت قلبش مي آمد و منقلب مي شد.
لا تَدعُوَنّي وَیكَ اُمَالبنين
فَالیَومَ أصبَحتُ وَ لا مِن بَنینٍ
مردم من را از اين به بعد ام البنين نگویيد. چرا؟ يك وقتي بود که چهار پسر داشتم، قامت آنها مانند شمشاد بودند، امّا حالا بچّه هاي من زير خاك هستند و ناله مي كرد.
عباسم! پسر بزرگم! به من یک خبرهایي دادند، خدا كند دروغ باشد، مادر، به من خبر دادند دو تا دست رعناي تو را بريدند، بدنت را بي دست كردند. مادر، قربانت برود. اگر دست مي داشتي جراًت نمي كردند جلوي تو بيايند. به من خبر داده اند بر فرق سر تو عمود آهن زده اند.
(سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب9 محرم 1398 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✍امام صادق علیه السلام فرمودند:
«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»
📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
✨أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ✨