دیگر فرقی بین جمعه ها و شنبه ها نیست
جای نبودنت معلوم است دیگر بی تو زندگی اجازه ی ادامه ی حیات ندارد و فرصتِ زیبا زیستن را از ما گرفته است
#جمعه_های_بی_تو
@bavareparvanegi
بر رگ حیات، فصدی باید تا جان دوباره گیرد
در عروق زمان، سرب گناه رسوب کرده و راه را بر حیا و پاکدامنی بسته است
بگویید طبیب جانهای خسته کِی بر بالین بیمارش خواهد آمد ؟! آن دم را چه چشم هایی که با خود به گور نبرده اند؟
چشمهای من آیا....
#جمعه_های_بی_تو
@bavareparvanegi
بگذار کعبه ی خسته جان بر تو تکیه زند
بگذار طنین انا المهدی را من نیز بشنوم!
#جمعه_های_بی_تو
@bavareparvanegi
برسر کوچه ی انتظار روی لبه ی جدول کنار خیابان برگی از درخت افتاده است جایی که پای هیچ عابری به آنجا باز نخواهد شد و رگهای برگ چکیده از درخت،خرد نخواهد شد
من رهگذری را سراغ دارم که روی خستگی برگهای پاییزی راه نمیرود و صدای له شدن غرور شان را که عابران، خش خش برگ مینامند، دوست ندارد و نمی شنود....
لبه ی جدول کنار خیابان بر سر کوچه ی انتظار، رهگذری روی برگ چکیده ات پا نمیگذارد خرد شدنت را باور نکن!
تو نخواهی مرد و روزی از شاخسار درختانِ بهار جوانه خواهی زد و با رجعت دوباره ی خود، آمدن بهار را به لذت خواهی نشست آن روز که رهگذر روزهای پاییزی با بهار خواهد آمد
#جمعه_های_بی_تو
@bavareparvanegi
به شهادت رسید در حالی که نامش ناشناخته بود ولی کار و عملش موثر و مفید
راهش پر رهرو باد
#فخرمان
#شهید
#محسن_فخری_زاده
@bavareparvanegi