أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ
و اما حزنم همیشگی است و شبهایم به هم ریخته....
((نجوای امیرالمومنین بر سر مزار فاطمه))
#فاطمیه
@bavareparvanegi
چشمهایش می سوخت و نمیتوانست درست ببیند
از لابلای آب دیده ، تصویر مبهمی را دید!
دید که
دستان علی را بستند و او را کشان کشان بردند!
درب چوبی نیم سوخته ، دود و خاکستر داشت چشمانش همچنان می سوخت و اشک می بارید
#فاطمیه
@bavareparvanegi
اصلا از همان اول هم اعتقادی به مکان های مقدس نداشتند
هجوم بردند و بیت الاحزان فاطمه را در مدینه خراب کردند که صدای گریه های زهرا را نشنوند
#فاطمیه
@bavareparvanegi
هر چه تلاش کرد که مردم غدیر را به یاد بیاورند، نشد که نشد....
درِ خانه ی تک تک اهل مدینه را دق الباب کرد!
دق الباب کرد !!!!
#فاطمیه
@bavareparvanegi
او به ما یاد داد سیاست از دیانت جدا نیست
کاری کرد که هیچ کسی نتواند ادعا کند فاطمه را دوست دارد و اهل سیاست نیست
محال است
#فاطمیه
@bavareparvanegi
تلاش کرد درستیِ حکومت ولایی را بر هر حکومت دیگری ثابت کند
افسوس دلها تسلیم ولایت نبودند
ایمان به غیب شان لنگ میزد حتی
ایمان به شهودشان هم لنگ میزد
غدیر را دیده و شنیده بودند
باز هم ایمان نیاوردند!
#فاطمیه
@bavareparvanegi
مادربزرگم از سادات بود خدا بیامرز، هر سال دیگ سمنو را که بار می گذاشت دست مان را می گرفت و از سر دیگ دورمان میکرد و میگفت خانم فاطمه ی زهرا سمنوی دیگ ما را می خواهند هم بزنند بیایید برویم ما هم دعا بخوانیم
بعد از دعا که بر سر دیگ حاضر میشدیم جای هم زدن های حضرت را به ما نشان میداد
ما همین گونه با طبع دل انگیز فاطمی کام کال خویش را تکامل بخشیدیم و رشد کردیم
با باورمان به حضرت زهرا سلام الله علیها
با برکت دستانش
و با دعای خیرش که همیشه بدرقه ی راهمان بوده و هست ، عمر از خدا گرفته ایم
چگونه در غمش نمیریم؟!
#حضرت_مادر
@bavareparvanegi
زمان:
حجم:
3.58M
مهر تو در دلها آیه ی توحید است
جلوه ایی از نورت صورت خورشید است
آیه به آیه از دل قرآن داده خدا این پیام
بر روح بلندت سلام
سلام ای کوثر و توحید و حج
ای وصف تو یاسین و قدر
ای روی تو شمس الضحی
سلام ای معنی ام الکتاب
ای مدح تا با جبرئیل
ای مادر ارباب ما
روی لبم اعطینا سیدتی لبیکِ
یا فاطمه الزهرا صل الله علیکِ
ذکر لب نوکرها سیدتی لبیکِ
یا فاطمه الزهرا صل الله علیکِ
#سلام_ای_مادر_ارباب_ما
@bavareparvanegi
خبر هولناک بود!!!!
از شنیدن خبر حتی عبا هم دست و پایش را گم کرد
می پیچید به پای مولا
از مسجد تا خانه شان راهی نبود شاید چند قدم اما!
تا به خانه برسد چند بار زمین خورد!
#فاطمیه
@bavareparvanegi
روز آخر خودش همه ی کارها را انجام داد
موقع استحمام بچه ها ، مخصوصا هنگام شستن سر حسینش، اشک می ریخت
دیگر بعد از لطمات اهل مدینه ، حتما سرها بر نیزه ها خواهد رفت
حتما سری خاکستری خواهد شد
حتما تشتهای طلا از سرها، سر خواهد رفت
#فاطمیه
@bavareparvanegi
باور پروانگی ـ انا علی العهد🇮🇷
أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ و اما حزنم همیشگی است و شبهایم به هم ر
برای من نهجالبلاغه خواندن همیشه توأم با یک حس عجیبی نسبت به حضرت امیر(ع) بوده. نه فقط بزرگی و عظمت، گاهی یک جورهایی ترس. لحن کلامشان خیلی سنگین است، نهیب دارد، آدم را میخکوب میکند گاهی، نفس را حبس میکند از صلابت و شدت.
این وسطهای نهجالبلاغه امّا خطبهای هست که حال و هواش با بقیه خطبهها فرق میکند. خطبهای که شاهدش فقط سه- چهار نفر بودهاند. آدم باورش نمیشود این کلمات را همان جنگجویِ نامیِ عرب گفته باشد؛ صاحبِ ذوالفقار؛ مردِ لیلهالمبیت؛ فاتح خیبر؛ مردی که قرآن حتّی به صلابت ضربههای سمّ اسبش سوگند میخورَد. که صدای نهیبش به مردم کوفه و بصره و شام هنوز در و دیوار این شهرها را میلرزانَد.
این وسطهای نهجالبلاغه خطبهای هست که سیدرضی با این عنوان شروعش کرده: "رُویَ انّه قاله عِندَ دفنِ سیّده النّساء فاطمه کالمناجی به رسول الله عندَ قبره". بعدِ چند جمله میرسد به اینجایِ کلام حضرت که: «قَلّ یا رسولَ الله عن صفیّتِکَ صبری و رَقّ عنها تجلّدی».
مرد، همان شبِ دفنِ همسرش دارد با رسول خدا دردِدل میکند که در فراق فاطمه (س) صبرش کم شده، تحمّلش از دست رفته. تا آنجا که «امّا حزنی فسَرمَد و امّا لیلی فمسهّد».
این وسطهای نهجالبلاغه آدم دلش میخواهد بنشیند و برای آن مرد بزرگ که صبرش داشت تمام میشد، که اندوهش ابدی شده بود، زارزار گریه کند.
#مردی_که_صبرش_تمام_شد
t.me/za_heb