Peygham Karbala Be Najaf Bord Jebraieil -001.mp3
2.84M
پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد؟😭
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد؟😭
#مُحَرَمانه
#کربلا
#علقمه
#حاجمحمودکریمی
#بشنو🎧
#نوحوعلیالحسین
#نورازلحسین❤️
@bavareparvanegi
مادرم صدقه کنار می گذارد
بلکه کلیدی شود بر قفل قفسی که قلبت را محصور کرده است!
اما
منکه میدانم تو آرام نمی گیری😭
#عاشورا
#مُحَرَمانه
#آجَرَکَاللهیاصاحِبَالزَّمان
#یاحسین
@bavareparvanegi
تا کودکش بود ؛ شیر نبود
حالا که شیر هست؛ کودکش مانند سراب شده خیالش هست و خودش نه...
#رباب❤️
امروز زیر آفتاب ظهر عاشورا اگر به اندازه اقامه نماز؛ معطل مانده باشی پوستت حتما مثل من سوخته...ِ
بدون شرح
گفته اند بالاتر از سیاهی رنگی نیست
اما سرخی خون حسین علیه السلام بالاترین رنگهاست
من امشب یک شمع به یاد شام غریبانت روشن کردم
تو هم در تاریکی خانه ابدی ؛ مرا نورانی کن
از کربلا فقط تربت بخرید برای سجاده ها تا
فقط بر مُهر کربلا نماز خوانده شود
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
#روضه_ناگهان
#باب_الرجاء
-پاشو!
مثل وقتهایی که مامانفاطی شانههایم را تکان میداد،از خواب میپرم:
-آخ
پیشانیم به سنگ مینشیند.درد در تمام وجودم ریشه میدهد.پهلوبهپهلو میشوم.گونه راستم را گذاشتهاند روی خاک.بهعادت دست میبرم تا آب دهانم را پاک کنم.کسی در تاریکی صدایم میزند:
-پاشو
از هیبت صدا روپوش روی تنم را کنار میزنم.حس میکنم برهنهام.چقدر اینجا تنگ است،سرد،تاریک.من کجام؟مادرم کجاست؟پدرم؟آبجیساداتم؟برادرانم؟چیزی از روی تنم پایین میافتد.با دست لمسش میکنم.تسبیح است.بو میکنمش.بوی آشنایی دارد.خاک ماسیده کنار لبم را مزه میکنم.تمام گونه راستم را آغشته کرده.مزهاش آشناست.این مزه را هر صبح عیدفطر مامانفاطی به خوردَم میداد.
کم میآورم.از درد و تنهایی.جای درد را روی پیشانی میمالم و آرام اشک میریزم.
به قدر روشن شدن تاریکی به نور شمع،دور و برم روشن میشود.خودم را میبینم درچهاردیواری خاکوخلی.وحشت میکنم.بالاپوشم مثل کفن دور و برم تنیده شده.صدا خطابم میکند:
-اسمت چیست بنده؟
صدای موجودات غریبی را در تنه دیوار میشنوم.شبیه جویدن موش.
-خدایت کیست؟
نور نزدیکتر میشود.تسبیح در دستم زیر روشنایی دیده میشود.آخ!این تسبیح تربتی است که دوست داشتم با من دفن..
وحشت میکنم.دست بر زمین میگذارم تا بلند شوم.پیشانیام به سقف کوتاه سنگی بالا سرم میخورد.از درد صورت بر خاک میگذارم.صدا تکرار میکند:
-پیشوا و امامت کیست؟
به پهنه صورت اشک میریزم.پیشانیم درد میکند،گمانم شکسته.مثل حسین بن علی.خاک به دهانم فرو رفته،مثل حسین بن علی،برهنه به پهلو افتادهام بر خاک مثل حسین بن علی.بر حال رقتانگیز خویش ترحم میکنم و از سر عادت میان هقهق بلند میگویم:
-صلی الله علیک یا جدی، یا اباعبدالله
نور خاموش میشود.صداها میروند.همه چیز انگاری ساکن میشود.فقط صدای گریه من است و سلامهایی که جاری میشوند:
-سلام آقایی که برهنه بر خاک رها شدی
به هر سلام،همه جا سرخ میشود.جای سیاهی خاک،پارچههای عزا فرو میافتد.کسی با صدایی آرام میگوید:
-سلام و صلوات خدا بر شما آقازاده
بیتوجه از آنچه دور و برم میگذرد،با صدایی شبیه مردان جوانازدستداده گریه میکنم و بیتوقف سلام میدهم:
-سلام آقایی که تشنه رها شدی
سلام آقای تنها
به هر سلام ضرب سینهها دورم اوج میگیرد و سنگینی از روی سینهام کم میشود.بالاپوش سپیدم سیاه میشود و پیدرپی صاحب صدا جواب سلام میدهد؛کسی تکانم میدهد.چشم باز میکنم، سرگذاشتهام به دیوار هیئت و آقای روضهخوان مجلس دم گرفته:
بعد از شهادتین
لبیک یا حسین
.
.
.
شادی روح شهدای حادثه امروز باب الرجاء کربلا صلواتی و حمدی نثار بفرمایید
#دکتر_حمید_قادری
@drhamidqaderi
@bi_to_be_sar_nemishavadd
@bavareparvanegi
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
دلش می خواست نگین انگشتری بابایش را ببوسد اما نشد موقع وداع خواب بود هول و هراسِ بی عمو شدن؛ حواس
از همان روز که انگشترت را دیدم دلم ریخت
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معشوقهایت را درست بچین...
#مُحَرمانه
#ببینید_بشنوید
@bavareparvanegi
هدایت شده از باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
دیروز امامت را کُشتند و امروز سلسه امامت را به اسارت میبرند
از زین العباد تا باقرالعلوم
و تا لثارات الحسین....