eitaa logo
بیاتان سفلی
259 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
802 ویدیو
6 فایل
تاریخ افتتاح کانال بیاتان سفلئ ۱۴٠۲/۲/۱ لطفا عکسها، کلیپها و مطالب علمی فرهنگی و هنری و... خود را برای ما ارسال نمایید تا در صورت موافقت با نام خودتان در کانال گذاشته شود ارتباط با ما👇 @ebrahimesfahani کانال را به عزیزانتان معرفی کنید @bayatansofla
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوهﻯ به دست گرفتن گوشی شخصیت شما ﺭو نشوﻥ میده؟
این خوراکی‌ها خستگی را از بدن‌تان بیرون می‌کنند روی آب،لیمو بریزید قندهای طبیعی را فراموش نکنید به بادام پناه ببرید سوپ جو دوسر بپزید گوشت را حذف نکنید
♥️🍃 همواره به خاطر بسپارید که تغییر نیازمند تمرین و تکرار مداوم است تا عادتهای جدید فکر کردن موثرشکل گیرند. ممکن است سالها در یک چهارچوب منفی اندیشیده باشید. جایگزین و حک کردن افکار جدید نیازمند زمان و تلاش ذهنى فراوان است ولی هر لحظه ی آن ارزش دارد. آسمان سقف پرواز تو نیست سقف پرواز تو ذهن توست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هيچ وجه درحالت درازكشيده از تلفن همراه استفاده نكنيد! افرادی که درازکشیده باگوشی کار می کنند بیش ازسایر افرادبه چشم هایشان آسیب میرسانند گوشی تمرکز اعصاب را بهم ‌میزند. متاسفانه این عادت غلط رو خیلیهامون داریم
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🥀امروز پنج شنبه ای دیگر است ودلخوشند به این پنج شنبه ها عزیزان سفر کرده🌷 آنان که روزی عزیزدل بودند💔 و امروز تنها خاطره اند در ذهن😔 حسرتی بزرگ بر دل ما💔😔 و تصویری بر قاب شادی روح درگذشتگان فاتحه و صلوات🙏 🥀🖤یاد عزیزان رفته بخیر🖤🥀
حکایت زن مکار و مرد عالم مرد فاضل و دانشمندی بود که همیشه در مورد حیله و نیرنگ زنان تحقیق می کرد و همیشه از مکر و نیرنگ زنان احتیاط می کرد و می ترسید و به آنها اعتماد نمی کرد و می گفت که: «عقل زنان ناقص است.» او کتابی در مورد نیرنگهای گوناگون زنان نوشته بود و نام آن را «مکر زنان» گذاشته بود و هر جایی که رفته بود و نیرنگ‌های گوناگون زنان را دیده بود و یا از کسی شنیده بود در آن کتاب جمع کرده بود. یک بار که در حال سفر بود شب هنگام به شهری رسید و چون جایی برای اقامت نداشت در یکی از خانه ها را زد. مردِ خانه در خانه نبود. ناگهان زن بسیار زیبا و خوش اندامی که خورشید به زیبایی او حسادت می کرد با ناز و عشوه از خانه بیرون آمد و سلام کرد. مرد گفت: «ای زن! مهمان نمی خواهی؟ زن جواب داد: «مهمان حبیب خداست چرا دوست نداشته باشم؟! لطف کن و به خانه وارد شو.» پس او را به خانه برد و غذاهای گوناگونی برایش آورد. مرد بعد از اینکه غذایش را خورد، مشغول مطالعه کتاب شد. ادامه دارد..