[ مامااااااان جووووونی 😍😍
به شدددددددت 💕💕💕💕
زیااااااااد☘🍃🍃☘🍃
تا آسموووووون🌟⭐️🌟⭐️🌟
امروزت بخیر و شادی الهی ❤️]
#اِنِرجی💕
@mamanogolpooneha☘
↷✿•°.
.
🍃
بھ راستــي کھ سویِ هࢪکہ رفتهایــم..؛
ــهیچ کس مثلِ خدا نبود .!
#وقت_عاشقی
@mamanogolpooneha☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ورزش_صبحگاهی
🔻حرکات تقویت عضلات شکم و پهلو
با ما مربی ورزش خود باشید.👌
#ورزش
#سلامتیِ_بانو
@mamanogolpooneha☘
این چوب شور ها رو دخترم درست کرده برای عصرانه😋😋
#_چوب_شور_خانگی
موادلازم:
شیر1/2پیمانه
نمک کمی
بکینگ پودریک قاشق مربا خوری
آردبه مقدار لازم
طرزتهیه:
شیرو نمک را باهم مخلوط می کنیم.بکینگ پودررا افزوده سپس آرد را به اندازه ای اضافه میکنیم تا خمیری به دست آید که به دست نچسبد.
به خمیر نیم ساعت استراحت میدهیم.
سپس به شکل چوب شور فرم داده و در روغن سرخ میکنیم.
سپس روی آنها نمک می پاشیم.
راستی برای شکل دادن برای اینکه سرعت عمل داشته باشید می تونید از روش ما استفاده کنید عکسش رو فرستادم
خمیر رو نازک پهن کنید بعد با چاقو برش بزنید و در روغن سرخ بکنید این کار راحت تر از شکل دادن هست چون اون رو هم امتحان کردم ولی بعد پخت نرم میشد و ترد نبود ولی با این روش ترد و شکننده میشه😁😁😁
توی این اوضاع قرنطینه از فرصت ها بیشتر استفاده کنید برای کنار هم بودن😍😍😍😍😍
#خوشمزه_جاتی😋
@mamanogolpooneha☘
مداحی آنلاین - پر زده دلم از تو سینه - محمد یزد خواستی.mp3
4.47M
#میلاد_امام_موسی_کاظم(علیه السلام)
پر زده دلم از تو سینه
زائر شهر کاظمینه...
#عیدانه
@mamanogolpooneha☘
4_5785290350364984558.mp3
1.49M
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
🌸مژده ای دل
🎊که میلاد کاظم آمده
🌸فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده
🌸کاظمین
🎊چراغان ازوجود کاظم است
🌸خانه ی صادق
🎊چراغان از حضور کاظم است
🎊خجسته میلاد امام
کاظم (ع) بر شما مبارک باد💐💐
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#عیدانه
@mamanogolpooneha☘
📚 روشهای تربیت در نهج البلاغه
1ـ تعلیم قرآن و دانش
🔹 امام علی(ع) می فرماید: «مرّوا اولادکم بطلب العلم؛(31) فرزندان را به فراگیری دانش (و قرآن) فرمان دهید.» و در حدیث پیش گفته خواندیم که «و یتعلّم الکتاب سبع سنین؛ در هفت سال دوم، به فرزند خود قرآن تعلیم دهید.»
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
🔹 * بیشترِ ما خواستار یک مکان پاکیزه و مرتب هستیم و از شلوغی و بهم ریختگی احساس پریشانی می کنیم... * 😐
👈 اما بدانید وقتی کودکان در حالت خلاقیت خود به سر می برند، همه چیز به سرعت بهم می ریزد!
پس دفعات بعد که کودکتان از شما درخواست آبرنگ کرد و یا خواست اسباب بازی های خود را روی کف اتاق بریزد، به او فضای کافی بدهید👌
* احتمالا باید آن بهم ریختگی را هم خودتان جمع کنید🤔 ولی خلاقیت کودک شما بر آن ارجحیت دارد.
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
#کاردستی
#کار_با_قیچی
#تقویت_انگشتان_دست
آشنایی با خطوط و کار با قيچی
✔️ مناسب 5 تا 6 سالگی
@mamanogolpooneha☘
#داستان_34
#همسایه_های_خوب
#همسایه
یکی یود یکی نبود
توی یک جنگل سرسبز و قشنگ ، حیوانات زیادی زندگی می کردند. همه ی آنها مهربان بودند و با خوبی و خوشی در کنار هم به سر می بردند.خرگوشها و موشها زیرِ زمین لانه داشتند و همسایه های خوبی برای هم بودند. بسیاری از حیوانات لابلای شاخ و برگ درختان آشیانه داشتند .عده ای هم توی تنه ی درختان لانه درست کرده بودند. میمونهای دم دراز روی درختها می خوابیدند و از میوه ی آنها می خوردند و از شاخه ای به شاخه ای و از درختی به درختی دیگر می پریدند، اما مزاحم پرنده ها و حیوانات دیگر نمی شدند. بقیه ی حیوانات نیزهمسایه هایشان را اذیّت نمی کردند؛مثلاً جغد وقتی شبها به دنبال غذا می رفت سروصدا نمی کرد تا میمونها بیدارنشوند. میمونها هم روزها که جغد استراحت می کرد، سروصدا نمی کردند تا او بخوابد و خستگی درکند.
یک روز میمون کوچکی که پشمهای قهوه ای و چشمان قرمزرنگی داشت و تنهایی سفر می کرد، از راه دوری به جنگل سبز رسید. او وقتی آرامش جنگل را دید و متوجه شد همه ی حیوانها با مهربانی در کنار هم زندگی می کنند و همسایه ها هوای همدیگر را دارند، تعجب کرد. به وسط جنگل رفت و روی یک درخت نارگیل پرید ؛ نارگیلها را چید و با سروصدای زیاد به سوی حیواناتی که از آنجا رد می شدند، پرتاب کرد.حیوانها فرار کردند. میمون با صدای بلند خندید و گفت:« سلام دوستان، مهمان نمی خواهید؟ من میمون کوچولوی شیطون و بلا آمده ام با شما زندگی کنم.از امروز دیگر کسی نباید توی این جنگل غمگین و ناراحت و بیصدا باشد. من همه ی شما را می خندانم. راستی چرا همه ی شما اینقدر آرام هستید؟»
خانم زرافه سرش را بلند کرد و جواب داد:« ما حیوانات خوبی هستیم، بیخودی سروصدا نمی کنیم تا دیگران هم راحت باشند.»
میمون کوچولو قاه قاه خندید و گفت:« اما اینطوری حوصله ی همه سر می رود.حالا من کاری می کنم که همه شاد شوید.»
بعد دوتا چوب کلفت برداشت و آنها را به هم کوبید و شروع کرد بلندبلند آواز خواندن:
میمون دم درازم
خوشگل و خوب ونازم
شیطونم و بلایم
میمون ناقلایم
روی درخت تاب می خورم
از چشمه ها آب می خورم
خانم زرافه با نگرانی گفت:« آهای میمون کوچولو، اینقدر سروصدا نکن. جغدها خوابند، ناراحت می شوند. آقای خرگوش هم مریض است و توی لانه خوابیده و استراحت می کند. او هم ناراحت می شود.»
میمون گفت:« ای بابا! بدون شادی که نمی شود زندگی کرد. من آمده ام تا اینجا زندگی کنم. قبلاً جایی بودم که کسی از من خوشش نمی آمد. به اینجا آمدم اما انگار اینجا هم کسی مرا دوست ندارد.....»
جغد پیر که بیدار شده بود و به حرفهای آنها گوش می داد، گفت:« حق با توست میمون کوچولو، اینجا زیادی ساکت و آرام است.اما توی هر لانه هم چند تا حیوان هست که می خواهند استراحت کنند و اگر همسایه ها سروصدا کنند آنها ناراحت می شوند. من پیشنهادی دارم....»
میمون و زرافه و خرگوش و موش وجغدهای جوان و بقیه ی حیوانها همه با هم پرسیدند:« چه پیشنهادی؟»
جغد گفت:« کمی دورتر از لانه های حیوانات، می توانیم جایی را برای تفریح و سرگرمی درنظر بگیریم و هر روز برای صحبت کردن و بازی و تفریح به آنجا برویم و هرچه دلمان خواست سروصدا کنیم ؛اما وقتی برگشتیم مواظب باشیم که برای همدیگر مزاحمت ایجاد نکنیم. قبول است؟»
حیوانها فکری کردند و همه با هم گفتند:« بله، قبول است.»
آن وقت جغد گفت:« پس همگی دنبال من بیایید.»
او پرواز کرد و حیوانها هم به دنبالش راه افتادند. رفتند و رفتند تا به چشمه ی آب وسط جنگل رسیدند.جغد گفت:« هرروز که برای خوردن آب به اینجا می آیید، می توانید بازی و تفریح کنید و بعد به لانه هایتان برگردید. اینجا هرچقدر سروصدا کنید کسی ناراحت نمی شود، اما جایی که لانه ها هستند، ممکن است حیوان بیمار یا خسته ای باشد که از سروصدای شما ناراحت شود.»
میمون کوچولو با خوشحالی خندید و گفت:«آفرین به فکرِ خوب ِجغدِ دانا! من که با پیشنهاد او موافقم.»
بقیه ی حیوانها هم یکصدا گفتند:« ما هم موافقیم.» و دست زدند و هورا کشیدند.
از آن روز به بعد حیوانها وقتی از خواب بیدار می شدند ، به کنار چشمه می آمدند، آب و غذا می خوردند و با هم حرف می زدند و بازی می کردند. میمون کوچولو و چندتا از میمونهای جنگل سبز هم یک گروه نمایش تشکیل دادند و گاهی نمایشهای شاد و بامزه و خنده دار اجرا می کردند و باعث شادی دیگران می شدند. به این ترتیب همه ی حیوانات از زندگی در جنگل سبز خوشحال و راضی بودند
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
[واااای چقدر لذت داره داشتن یکی از اینا😍]
#شبتون_باعشق☺️
@mamanogolpooneha☘
مادربزرگ میگفت: حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین میبره!
حقیقت دارد که حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین میبره! ..
حرف های سردمان را قایم کنیم
در پستوی دل
همان جا ...
کنار قصه هایی که،
برای نگفتن داریم..
#به_عطر_زندگی
@mamanogolpooneha☘
تو از جنسِ گُلی امّا، زِ گل هم خوبتر؛ بهتر
شرابِ نابی امّا نه، از آن مرغوبتر؛ بهتر
- حسین فروتن
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘