مداحی آنلاین - پر زده دلم از تو سینه - محمد یزد خواستی.mp3
4.47M
#میلاد_امام_موسی_کاظم(علیه السلام)
پر زده دلم از تو سینه
زائر شهر کاظمینه...
#عیدانه
@mamanogolpooneha☘
4_5785290350364984558.mp3
1.49M
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
🌸مژده ای دل
🎊که میلاد کاظم آمده
🌸فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده
🌸کاظمین
🎊چراغان ازوجود کاظم است
🌸خانه ی صادق
🎊چراغان از حضور کاظم است
🎊خجسته میلاد امام
کاظم (ع) بر شما مبارک باد💐💐
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#عیدانه
@mamanogolpooneha☘
📚 روشهای تربیت در نهج البلاغه
1ـ تعلیم قرآن و دانش
🔹 امام علی(ع) می فرماید: «مرّوا اولادکم بطلب العلم؛(31) فرزندان را به فراگیری دانش (و قرآن) فرمان دهید.» و در حدیث پیش گفته خواندیم که «و یتعلّم الکتاب سبع سنین؛ در هفت سال دوم، به فرزند خود قرآن تعلیم دهید.»
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
🔹 * بیشترِ ما خواستار یک مکان پاکیزه و مرتب هستیم و از شلوغی و بهم ریختگی احساس پریشانی می کنیم... * 😐
👈 اما بدانید وقتی کودکان در حالت خلاقیت خود به سر می برند، همه چیز به سرعت بهم می ریزد!
پس دفعات بعد که کودکتان از شما درخواست آبرنگ کرد و یا خواست اسباب بازی های خود را روی کف اتاق بریزد، به او فضای کافی بدهید👌
* احتمالا باید آن بهم ریختگی را هم خودتان جمع کنید🤔 ولی خلاقیت کودک شما بر آن ارجحیت دارد.
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
#کاردستی
#کار_با_قیچی
#تقویت_انگشتان_دست
آشنایی با خطوط و کار با قيچی
✔️ مناسب 5 تا 6 سالگی
@mamanogolpooneha☘
#داستان_34
#همسایه_های_خوب
#همسایه
یکی یود یکی نبود
توی یک جنگل سرسبز و قشنگ ، حیوانات زیادی زندگی می کردند. همه ی آنها مهربان بودند و با خوبی و خوشی در کنار هم به سر می بردند.خرگوشها و موشها زیرِ زمین لانه داشتند و همسایه های خوبی برای هم بودند. بسیاری از حیوانات لابلای شاخ و برگ درختان آشیانه داشتند .عده ای هم توی تنه ی درختان لانه درست کرده بودند. میمونهای دم دراز روی درختها می خوابیدند و از میوه ی آنها می خوردند و از شاخه ای به شاخه ای و از درختی به درختی دیگر می پریدند، اما مزاحم پرنده ها و حیوانات دیگر نمی شدند. بقیه ی حیوانات نیزهمسایه هایشان را اذیّت نمی کردند؛مثلاً جغد وقتی شبها به دنبال غذا می رفت سروصدا نمی کرد تا میمونها بیدارنشوند. میمونها هم روزها که جغد استراحت می کرد، سروصدا نمی کردند تا او بخوابد و خستگی درکند.
یک روز میمون کوچکی که پشمهای قهوه ای و چشمان قرمزرنگی داشت و تنهایی سفر می کرد، از راه دوری به جنگل سبز رسید. او وقتی آرامش جنگل را دید و متوجه شد همه ی حیوانها با مهربانی در کنار هم زندگی می کنند و همسایه ها هوای همدیگر را دارند، تعجب کرد. به وسط جنگل رفت و روی یک درخت نارگیل پرید ؛ نارگیلها را چید و با سروصدای زیاد به سوی حیواناتی که از آنجا رد می شدند، پرتاب کرد.حیوانها فرار کردند. میمون با صدای بلند خندید و گفت:« سلام دوستان، مهمان نمی خواهید؟ من میمون کوچولوی شیطون و بلا آمده ام با شما زندگی کنم.از امروز دیگر کسی نباید توی این جنگل غمگین و ناراحت و بیصدا باشد. من همه ی شما را می خندانم. راستی چرا همه ی شما اینقدر آرام هستید؟»
خانم زرافه سرش را بلند کرد و جواب داد:« ما حیوانات خوبی هستیم، بیخودی سروصدا نمی کنیم تا دیگران هم راحت باشند.»
میمون کوچولو قاه قاه خندید و گفت:« اما اینطوری حوصله ی همه سر می رود.حالا من کاری می کنم که همه شاد شوید.»
بعد دوتا چوب کلفت برداشت و آنها را به هم کوبید و شروع کرد بلندبلند آواز خواندن:
میمون دم درازم
خوشگل و خوب ونازم
شیطونم و بلایم
میمون ناقلایم
روی درخت تاب می خورم
از چشمه ها آب می خورم
خانم زرافه با نگرانی گفت:« آهای میمون کوچولو، اینقدر سروصدا نکن. جغدها خوابند، ناراحت می شوند. آقای خرگوش هم مریض است و توی لانه خوابیده و استراحت می کند. او هم ناراحت می شود.»
میمون گفت:« ای بابا! بدون شادی که نمی شود زندگی کرد. من آمده ام تا اینجا زندگی کنم. قبلاً جایی بودم که کسی از من خوشش نمی آمد. به اینجا آمدم اما انگار اینجا هم کسی مرا دوست ندارد.....»
جغد پیر که بیدار شده بود و به حرفهای آنها گوش می داد، گفت:« حق با توست میمون کوچولو، اینجا زیادی ساکت و آرام است.اما توی هر لانه هم چند تا حیوان هست که می خواهند استراحت کنند و اگر همسایه ها سروصدا کنند آنها ناراحت می شوند. من پیشنهادی دارم....»
میمون و زرافه و خرگوش و موش وجغدهای جوان و بقیه ی حیوانها همه با هم پرسیدند:« چه پیشنهادی؟»
جغد گفت:« کمی دورتر از لانه های حیوانات، می توانیم جایی را برای تفریح و سرگرمی درنظر بگیریم و هر روز برای صحبت کردن و بازی و تفریح به آنجا برویم و هرچه دلمان خواست سروصدا کنیم ؛اما وقتی برگشتیم مواظب باشیم که برای همدیگر مزاحمت ایجاد نکنیم. قبول است؟»
حیوانها فکری کردند و همه با هم گفتند:« بله، قبول است.»
آن وقت جغد گفت:« پس همگی دنبال من بیایید.»
او پرواز کرد و حیوانها هم به دنبالش راه افتادند. رفتند و رفتند تا به چشمه ی آب وسط جنگل رسیدند.جغد گفت:« هرروز که برای خوردن آب به اینجا می آیید، می توانید بازی و تفریح کنید و بعد به لانه هایتان برگردید. اینجا هرچقدر سروصدا کنید کسی ناراحت نمی شود، اما جایی که لانه ها هستند، ممکن است حیوان بیمار یا خسته ای باشد که از سروصدای شما ناراحت شود.»
میمون کوچولو با خوشحالی خندید و گفت:«آفرین به فکرِ خوب ِجغدِ دانا! من که با پیشنهاد او موافقم.»
بقیه ی حیوانها هم یکصدا گفتند:« ما هم موافقیم.» و دست زدند و هورا کشیدند.
از آن روز به بعد حیوانها وقتی از خواب بیدار می شدند ، به کنار چشمه می آمدند، آب و غذا می خوردند و با هم حرف می زدند و بازی می کردند. میمون کوچولو و چندتا از میمونهای جنگل سبز هم یک گروه نمایش تشکیل دادند و گاهی نمایشهای شاد و بامزه و خنده دار اجرا می کردند و باعث شادی دیگران می شدند. به این ترتیب همه ی حیوانات از زندگی در جنگل سبز خوشحال و راضی بودند
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
[واااای چقدر لذت داره داشتن یکی از اینا😍]
#شبتون_باعشق☺️
@mamanogolpooneha☘
مادربزرگ میگفت: حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین میبره!
حقیقت دارد که حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین میبره! ..
حرف های سردمان را قایم کنیم
در پستوی دل
همان جا ...
کنار قصه هایی که،
برای نگفتن داریم..
#به_عطر_زندگی
@mamanogolpooneha☘
تو از جنسِ گُلی امّا، زِ گل هم خوبتر؛ بهتر
شرابِ نابی امّا نه، از آن مرغوبتر؛ بهتر
- حسین فروتن
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
[ اینم تقدیم به اونایی که صبحشون رو با نشاااااطِ فراووون شروع کردن😍😍
بچه ها و آقای دلبر رو بوسیدن 😘
لباس خوشگل و معطر پوشیدن😉
به خودشون حسابی رسیدن💄💅
و خلااااصه امروزشون رو پراز نور خدا کردن🌟⭐️🌟
مامانی صبحت بخیر 😍✋]
#صبحتون_به_شادی
@mamanogolpooneha☘
#صبح..
اینم یه صبحونه خوشمزه و خوشگل😋
"مامانی با سلیقه و کدبانو باش 😉👌"
@mamanogolpooneha☘
♥️
روشن از روىِ طو
چشـم و دلِ روز ؛
صبـح از نامِ طـو دَم زد كه
دَميـد . . . . . . . .
❤️❤️❤️
#قيصر_امين_پور
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
خوبیشاینہتویایــندنیا
هرچــی نداریــم؛
چایی تازهدَم
داریــم:)☕️🌱
#کنارِ_دلبری😍
@mamanogolpooneha☘
#ایده_عاشقانه_های_همسرانه❤️
#ایده 🗒_دفترچه_تشکر از همسر (برای یادآوری به خودتون یا هدیه دادن به همسر)
خانمای عزیز ، یه ایده داشتم براتون ، این ایده کمی زمان بر هست ولی نتایج عالی داره👍👍👍🌺🌺🌺✳️✳️✳️✳️📢📢📢📢📢
از امروز یه دفترچه کوچیک ، ترجیحا قشنگ بردارید و تشکراتون از همسرتونو توش به صورت صفحه ای یادداشت کنید.✍
نهایت توی یکی دو صفحه دو تا تشکر ، بیشتر نباشه - تاریخ هم بزنید ،
یعنی مثلا امروز همسرتون برای شما یک گل خرید ،
توی دفترچه تاریخ بزنید و بنویسید؛
محمد عزیزم❤️
از تو سپاسگزارم که عشقت را به من نشان میدهی ، ☺️💋
نمیدانی امروز چقدر خوشحال شدم وقتی گل را دیدم .... ( همینجوری خیلی ساده)
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha☘
[• #خانواده_درمانے💚 •]
.
.
#چگونه_بهترین_زن_باشیم؟
بهترينِزنان دارای بويیخوش🌸•°
و دست پختی خوب است😋🍽•°
وقتی خرج میكند ، بجا خرج كند😌•°
و وقتی كه خرج نمیكند ، بجا از خرج كردن خودداری ورزد😎•°
اینا رو من نمیگماااا😧
خانوما یوقت نزنین منو😥⛏
آقامون گناه داره اگه من چیزیم بشه🙁
اینا همش حدیث #امام_صادق(ع) بود😇•°
و در ادامه حضرت میفرمایند :
چنين زنی كارگزاری از كارگزاران خداست🧕•°
و كارگزار خدا نه نااميد می شود و نه پشيمان💜•°
پ.ن:
خانوما معطل چی هستین؟😉
بسم الله😍💪
.
#دلبرانه
@mamanogolpooneha☘
در حضور کودک درمورد غذا خوردن او با دیگران صحبت نکنید تا حس نکند با غذا خوردن یا نخوردن شخصیت مهمی شده مورد توجه قرار میگیرد
در این صورت کودک رفتار منفی خود را تکرار میکند
#تغذیه
@mamanogolpooneha☘
💕
#مامان_مهربون
بگذارید بچه کمرو در مورد خودش حرف بزند
بچه ها، تا وقتی در جمع، احساس امنیت روانی نداشته باشند جرات پیدا نمی کنند خودشان را نشان بدهند. باید به کودک کمرو فرصت حرف زدن بدهید، او را خاطر جمع کنید که شنیدن حرف های او برایتان مهم است.
هر قدر کودک اطمینان خاطر بیشتری از جانب جمع یا گروه پیدا کند، راحت تر می تواند حرف بزند و توانمندی های خود را نشان بدهد. برای شنیدن حرف های او صبوری به خرج دهید.
هر گونه واکنش منفی پدر، مادر یا مربی می تواند ترمزی باشد برای حرف زدن کودک.
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
#کلوچه_کنجدی_خانگی
با دستور این نان خوشمزه و خوش عطر که به جای اینکه برید و از بیرون تهیه کنید با کمی همت این نونها رو در خانه تهیه کنید هم عطر نان تازه توی خونتون بپیچه و هم از خوردنش لذت ببرید
مواد اولیه :
بکینگ پودر 1 قاشق غذاخوری
کنجد به مقدار لازم
نمک 1/4 قاشق چای خوری
وانیل 1/2 قاشق چای خوری
پودر هل 1/4 قاشق چای خوری
آرد سفید 3 لیوان
تخم مرغ 2 عدد
پودر شکر 1 لیوان
روغن مایع 3/4 لیوان
ماست شیرین 3 قاشق غذاخوری پر
طرز تهیه:
1.ابتدا تخم و مرغ و پودر شکر رو با هم پنج دقیقه با همزن میزنیم. روغن مایع رو وقتی تخم مرغ و شکر خوب پفکی شد اضافه کرده و کمی هم میزنیم. حالا بیکینگ پودر رو با ماست مخلوط کرده و چند دقیقه صبر میکنیم تا پف کنه. و حالا با مواد تخم مرغی مخلوط میکنیم.
2.ارد،نمک،وانیل رو سه مرتبه الک کرده و با هم مخلوط میکنیم. به مواد اضافه کرده و هم میزنیم. در این مرحله غلظت مواد کمی سفت تر از مواد کیک باید باشه تقریبا مثل غلظت حلوا.
3.نیم ساعت تو ظرف دربسته تو فریزر قرار میدهیم
4.از فریزر که بیرون اوردیم با دست چرب اندازه یک گردو بزرگ برداشته گرد میکنیم و بین دو کف دست کمی فشار میدیم. و یا به شکل بیضی اینکار و
میکنیم. تو کنجد میغلطونیم. تو فر از قبل گرم شده با دمای 180 درجه به مدت 20 دقیقه میگذاریم تا بپزه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خوشمزه_جاتی😋
@mamanogolpooneha☘