بچه های تک فرزند، به علت اینکه زیاد، مرکز توجه هستند آسیب می بینند و دچار مشکلات رفتاری میشوند🌱
بچه ها در کنار هم که باشند رشد می کنند و شخصیت آنان در اوج اختلافاتشان شکل می گیرد. 🌺
#تربیتِ_گلپونه🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_نوزاد
یک بازی جذاب برای #هماهنگی_چشم_دست نوزاد،
دقت کنید کاموا یا کشی که روی جعبه میکشید نرم باشه تا به دست بچه آسیب نزنه.
#بازی
@mamanogolpooneha☘
باسلوق معرف حضور😄😍
#باسلوق_زعفرانی 😍😋
مواد لازم:
نشاسته ۱۰۰ گرم
شکر ۲۰۰ گرم
آب سرد ۲ لیوان
گلاب ۱/۲ لیوان
روغن مایع ۱ ق غ
زعفران،پودر نارگیل و گردو به مقدار لازم😁
دستور پخت:
اول نشاسته و آب رو تو یه ظرف تفلون مخلوط میکنیم بعد رو حرارت ملایم میگذاریم تا کاملا حل شه باید خوب هم بزنیم و مراقب باشیم که گلوله نشه
وقتی حل و نرم شد شکر و گلاب و روغن و زعفران رو بهش اضافه میکنیم و مرتب هم میزنیم تا به قدری غلیظ شه که مثل خمیر وسط ظرف جمع شه
بعد میزاریم به مدت یک ساعت تا خنک شه و بعدش یکم دستمون رو چرب میکنیم و خمیرمون رو ورز میدیم و به شکل گلوله درمیاریم و تو پودر نارگیل میغلتونیم و روش یه گردو میزاریم
تمام😌
#نکته این باسلوق خیلی خوب اگرپودرژلاتین حلال گاوی😉داشت خیلی هم بهترمیشد
گلاب نداشتم برای همین زعفران وی کوچولوپودرهل وی کوچولو وانیل زدم😄
#خوشمزه_جاتی 🍮
@mamanogolpooneha☘
تو مثل قند کنار چای میمونی ☺️
قندِ من بیا باهم چای بخورم...☕️
#عصرتون_قشنگ
@mamanogolpooneha☘
#آموزش_تربیتی
🔸 دوره سیادت کودک (قسمت چهارم)🔸
🌱رفتارهای مربی و یا پدر و مادر؛ فضای تحرک و زمینه مانور متربّی و یا طفل را کم و زیاد می کند. هر کدام تند تر و تحقیرآمیزتر باشد، فضای تنگ تر و استخفاف آمیزتری به او می دهد و هر کدام فرصت تحرک و تجربه بیشتری به طفل بدهد، زمینه ورزش فکری و بدنی بیشتری به طفل داده است.
🍭این طور نیست که طفل، محاسبه و واکنش نداشته باشد. اطفال حسابگران ماهری هستند! جاذبه و دافعه و حسن ظن و بدگمانی دارند!
🚫آن مربی که جلوی بازی طفل را بگیرد، در نظر طفل، مزاحم تلقی می شود و آن که امکانات تجربه و آزمایش را برایش فراهم کند، مورد اعتماد طفل واقع می شود.
وقتی مربی اجازه بازی با آب را به طفل ندهد، در واقع به او می گوید که تو کوچک تر از این کار هستی! این کار برای بچه های بزرگ تر از توست!
🚰🚿اما آن مربی که لیوان خالی را کنار لیوان آب بگذارد، به طفل می گوید تو حق بازی کردن داری و می توانی با آب بازی کنی و توانا هستی!
وقتی در عمل به طفل گفته شود که تو توانا هستی، بندی از دست و پای او برداشته می شود؛
🌿در مقابل، وقتی در عمل به طفل گفته شود تو هنوز نمی توانی، بر دست و پای او بندی نهاده ایم. معنی لفظی «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ» را همه می فهمند؛ اما معنی کاربردی «سید» را، نور عقل که با نور تجربه پرورش یافته باشد، می فهمد.
☘چه بسا انسانی غیر مسلمان، با احساس مسئولیت و تجربه اندوزی و آزمایش، بدون آنکه روایت را شنیده باشد، مفید بودن آن را فهمیده باشد و در عمل آن را به کار گیرد؛ اما هستند مسلمانانی که روایت را بارها شنیده یا تدریس کرده اند، ولی در جریان به کارگیری آن، از نور احساس مسئولیت استفاده نکرده و رمز کار را متوجه نشده اند. در هر حال، حجّت باطنی با انسان است و آن احساس مسئولیت است.
هر کس از آن بهره گیرد، در تجربه، بر رمز و راز تربیت دست می یابد؛ هر چند مسلمان نباشد و از حجّت ظاهری، یعنی امام معصوم علیه السلام محروم باشد.
🔹 آیتالله حائری شیرازی رضواناللهعلیه🔹
#سیادت_کودک
#تربیتِ_گلپونه🌸
@mamanogolpooneha☘
#بازی
#شناخت_رنگها
با در بطری یه جورچین عنکبوتی درست کنید برای آموزش رنگها به کودک
✔️ مناسب 3 تا 5 سال
#بازی_سرگرمی_نقاشی
#خلاقیت
@mamanogolpooneha☘
-💠 رهبر انقلاب:
🌷 #مادران با زندگیکردن، فرزند تربیت میکنند.
🌷 هرچه زن صالحتر، عاقلتر وهوشمندتر باشد؛ این تربیت بهتر خواهد شد.
#مادرانه💞
@mamanogolpooneha☘
امشب اومدیم با دوتا حرکت خوب دیگه😉👌
این حرکت بالا برای #سرشانه ..#سینه..#بازو ...عالیه 😍
خوب خانوما یه صندلی ..چهارپایه ای ..گوشه مبلی چیزی پیداکنید و یاعلی ...😎💪
[#ورزش⛹♀]
@mamanogolpooneha☘
به این حرکت میگن "پل"💓
این حرکت خیلی خوب برای # شکم...#پاها..#بازو ...👌
🦋🦋22مرتبه🦋🦋
[#ورزش⛹♀]
@mamanogolpooneha☘
#داستان_91
#پیرمرد_و_چغندر
#همکاری
یكی بود یكی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
روزی روزگاری پیرمرد کشاورزی با خانواده اش در یک مزرعه کوچک زندگی می کردند . پیرمرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید بیدار می شد و کار می کرد . گاو ها را میدوشید ، طویله را تمیز می کرد ، به حیوانات آب و علف می داد ، زمین را شخم می زد ، دانه ها را می کاشت ، درختان را آب می داد و … خلا صه این پیرمرد یه لحظه بیکار نمی نشست ، زنش هم همینطور توی خانه بی امان مشغول بود .👲🐂
روزی پیرمرد مشغول بیل زدن زمین بود متوجه یه چغندرقند بزرگ شد . به خودش گفت امروز یه غذای خوشمزه می خوریم . برگ های چغندر را گرفت و خواست از ریشه اون رو در بیاورد ولی مثل اینکه خیلی سنگین بود . دوباره امتحان کرد این بار با زور بیشتر.🍑😣
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی نشد😰
پیرمرد زنش رو صدا کرد . ماجرا رو برای زنش تعریف کرد ، پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت و زنش شال کمر پیرمرد رو گرفت و با هم کشیدند.😵😵
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی باز هم نشد😰😰
زن کشاورز رفت پسرشون رو صدا زد و ماجرا رو براش تعریف کرد . پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت زن کشاورز شال کمر پیرمرد رو گرفت پسره لباس مادرش رو گرفت و با هم کشیدند.
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی باز هم نشد😰😰😰
پسره رفت و سگش رو صدا زد ماجرا رو برای سگش تعریف کرد . پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت زن کشاورز شال کمر پیرمرد رو گرفت پسره لباس مادرش رو گرفت و سگه شلوار پسره رو گرفت و با هم کشیدند.
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی باز هم نشد😰😰😰🐶
سگه رفت گربه رو صدا زد و ماجرا رو براش تعریف کرد . پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت زن کشاورز شال کمر پیرمرد رو گرفت پسره لباس مادرش رو گرفت و سگه شلوار پسره رو گرفت و گربه دم سگه رو گرفت و با هم کشیدند.
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی باز هم نشد😰😰😰🐶🐱
گربه رفت موشه رو صدا زد و ماجرا رو براش تعریف کرد . پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت زن کشاورز شال کمر پیرمرد رو گرفت پسره لباس مادرش رو گرفت و سگه شلوار پسره رو گرفت و گربه دم سگه رو گرفت و موشه دمه گربه رو گرفت و با هم کشیدند.
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
ولی باز هم نشد😰😰😰🐶🐱🐭
موشه یه فکری به سرش زد . شروع کرد به کندن زمین همه با تعجب به هم نگاه می کردند . موشه هی کند و هی کند و یه هو بیرون اومد و گفت حالا دیگه حاضره . همه به هم یه نگاه کردند و پیر مرد برگ های چغندر رو گرفت زن کشاورز شال کمر پیرمرد رو گرفت پسره لباس مادرش رو گرفت و سگه شلوار پسره رو گرفت و گربه دم سگه رو گرفت و موشه دمه گربه رو گرفت و با هم کشیدند .
بیا بیا بیرون بیا ، از دل خاک بیرون بیا ، با این تکون یا این تکون بیرون بیا ، بیا بیا بیا …..
و ناگهان چغندر بزرگ از دل خاک بیرون اومد . همه از خوشحالی فریاد کشیدند و شادی کردند و به هوش موشه آفرین گفتند .😄😄😄🐶🐱🐭
زن کشاورز گفت من هم یک شام خوشمزه با این چغندر آماده می کنم و اون روز همه اون ها با خوشحالی به خانه پیرمرد رفتند و از یک شام خوشمزه لذت بردند.
#قصه_شب🌵
@mamanogolpooneha☘