eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خانوم☺️ بعله👌 گروهی که مامان های گل و دغدغه مند داخلش باشن عالیه
سلام عزیزم ممنون از نظر لطفت ☺️😘👋 چشم ان شالله مطالب مورد نظرتون رو حتما داخل کانال میذاریم
اینم یه پیام از خانوما توی پی وی 😉
خوب مامان جونا وقت تموم شد ☺️ ان شالله بازم هرکی هرحرفی داشت پیام بذاره من شخصا مشاهده کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏘 مدرسه فریبا كوچولو به خانه‌شان خیلی نزدیك بود و او هرروز خودش صبح‌ها می‌رفت و ظهرها هم برمی‌گشت. البته مادرش جلوی در می‌ایستاد و مواظب او بود. كنار مدرسه یك مغازه كفش‌فروشی بود كه فریبا وقتی تعطیل می‌شد، چند لحظه‌ای می‌ایستاد و از پشت شیشه‌ كفش‌ها را نگاه می‌كرد، چون كفش‌های بچگانه خوشگل و رنگارنگی داشت. این كار برایش بسیار لذتبخش بود و حتی گاهی وقت‌ها دلش می‌خواست همه كفش‌های مغازه مال او بودند! دیدن مغازه كار هر روز فریبا شده بود و مادرش هم كه از دور همه چیز را می‌دید، از او سوال می‌كرد كه آنجا چه خبر است كه مدام نگاه می‌كنی و فریبا هم در جواب می‌گفت كه كفش‌ها را دوست دارم.😍 یكی از روزهایی كه طبق معمول جلوی مغازه آمد دید كه یك جفت كفش كتانی سفید و صورتی خیلی قشنگ داخل ویترین گذاشته شده است. خیلی از آنها خوشش آمد و با خودش فكر كرد كه اگر می توانست این كتانی‌ها را بخرد چقدر خوب می‌شد. برای همین وقتی به خانه رسید بدون معطلی موضوع كفش‌ها را به مادرش گفت و از او خواست كه كفش‌ها را برایش بخرد. اما مادرش یادآوری كرد كه كفش‌های خودش را یكی دو ماه قبل خریده‌اند و هنوز برای خرید كفش نو زود است، اما فریبا این‌قدر اصرار كرد كه مادر گفت باید صبر كند تا موضوع را با پدرش در میان بگذارد. 👟💞 فردای آن روز وقتی فریبا به خانه آمد اولین چیزی كه از مادرش پرسید این بود كه نظر بابا در مورد خرید كفش چه بوده است، و مامان هم جواب داد كه او گفته فعلا نمی‌شود، و اصرار فریبا هم هیچ فایده‌ای نداشت و با این كه ناراحت شده بود اما دیگر در موردش حرفی نزد. 🙄 روزها یكی پس از دیگری گذشتند و او سعی می‌كرد از مدرسه كه تعطیل می‌شود به سرعت به خانه بیاید و اصلا به مغازه نگاه نكند تا بتواند ماجرا را فراموش كند. اما یك روز وقتی از جلوی مغازه می‌گذشت یواشكی یك نگاه كوچولو به ویترین آن انداخت و با تعجب متوجه شد كه كفش‌ها نیستند. خیلی ناراحت شد اما كاری نمی‌توانست انجام دهد و با همان حال به خانه آمد و به هیچ كس هم چیزی نگفت. 🏡 بعد از ظهر همان روز، وقتی بابا به خانه آمد فریبا از او خواست كه با هم بروند و برایش یك دفتر بخرند و بابا هم قبول كرد و گفت كه اتفاقا من هم یك كاری دارم كه باید بیرون بروم. 🚙 چند دقیقه بعد، دو نفری برای خرید از خانه خارج شدند و كار‌های‌شان را كه انجام دادند، موقع برگشت به مغازه كفش‌فروشی كه رسیدند بابا از فریبا خواست كه با هم داخل مغازه بروند كه آنجا هم یك كار كوچكی دارد. وارد مغازه كه شدند اول سلام كردند و بعد بابا گفت: حسن آقا ببخشید می‌شه اون امانتی من رو بدید.🎁 حسن آقا هم با لبخند و البته با نگاهی به فریبا گفت:بله، حتما. 🎁 و بعد یك جعبه كفش را به دست بابا داد و او هم جعبه را به طرف فریبا گرفت و گفت: فریبا جون این مال شماست. دختر كوچولو كه از كار‌های بابا و آقای مغازه دار تعجب كرده بود، گفت: مال من!؟ - بله. - چیه باباجون ؟🤔 - بازش كن خودت می‌فهمی. فریبا جعبه را از بابا گرفت و در آن را باز كرد و از دیدن كفش‌های داخل آن بسیار خوشحال شد و با هیجان زیادی گفت: بابا جون؛ بابا جون. 💕👟💕👧🤗 چند لحظه‌ای ساكت شد و به كفش‌ها نگاه كرد و دوباره گفت: من ظهر دیدم كفش‌ها نیستن؛ پس كار شما بوده. و بعدش دست بابا را محكم در دستش گرفت و گفت: ممنونم بابا جون، خیلی خوشحالم؛ حالا بیا بریم به مامانم همه چی رو بگیم. ☺️😄 و هردو خوشحال و خندان از مغازه بیرون آمدند و به سمت خانه رفتند. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم سراغ دلبری؟😌❤️
به تو که فکر موکونوم، مورچه ها دوروم جمع مرن، حتي روياتم شيرينه يره! [بفرس واسش😅🌸] @mamanogolpooneha💕
خانـ💖ـوم خونه ! هم خودتون ، و هَم خونه رو برای اومدن همسرتون بیارائید! ❌یه بانوی نامرتب و یه خـ🏚ـونه درهم ، اشتیاق مرد رو برای برگشتن به خونه، نابود میکنه. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مامانای خوشگلم امشب سوره واقعه مون فراموش نشه ها😍☘
🌸🍃 جهت وسعت رزق ومعيشت از شب شنبه ، هر شب سه بار سوره مباركه واقعه را بخواند وشب جمعه 8مرتبه بخواند واين عمل را پنج هفته بجاي آورد وقبل از هر بار خواندن سوره اين دعا را بخواند(گفته شده این دعا قبل از سوره واقعه در ختم چهارده روزه که از دوشنبه شروع میشود خوانده شود) 🌱اَللَّهُمَّ ارْزُقنا رِزْقاً واسعاحَلاَلاً طَيِّباً مِنْ غَيْرِ كَدٍّو اِسْتَجِب ْ دَعْوَتَنَا مِنْ غَيْرِ رَدٍّ وَ   أعُوذُبِکَ یا اللهُ مِنَ الْفَضِيحَتِين الفَقر وَالدِّينِ وَاِدْفَعْ عَنِّي هَذَيْنِ بِحَقِّ الامَامِيْن الحسن وِالحُسَين علیهما السلام بِرَحْمَتـِكَ ياارحم الراحمين  وَ صَلَّی اللهُ عَلیَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاَهِریِنَ 🌸🍃 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزدلم☺️ من شاید خیلی سررشته در این امور نداشته باشم ولی مسائل خانوادگی نباید باعث سردی بین شما بشه که اولا اینا میگذره و یه سال دیگه اصلا یادمونم نیست وچیزی که به یادمون میمونه عکس العمل های ماست درست اون موقع😊 بعدم هرکی اول گذشت و مهربونی به خرج بده برنده اس و توی دل طرف مقابل جاباز میکنه ...پس برای آشتی شما پیش قدم شو😉👌 امشب یا فردا یه تاکتیکی به کار بگیر و یه ایده برنامه ریزی کن تا قهرتون به دوساعتم نکشه ...
☘سلام عزیزم منم خیلی دوست دارم درکنارهم ایده ها و روزمرگی هامون رو باهم تبادل کنیم و خواهرانه باهن باشیم☺️ ☘الآن😁 ☘چششششم ان شالله یه برنامه ریزی میریزیم و درستش میکنیم😎💪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ جمعه ها همه چیز تعطیل است جز ؛ دوست داشتن طو ... ❤️❤️❤️ @mamanogolpooneha