به جای این که مرتب به کودک بگویید: "نَدو بشین همسایه ها اذیت میشن، سرصدا نکن"
کودک را به یک محیط باز و امن ببرید
و بگویید: "هر چقدر دوست داری بُدو"
#تربیت_فرزند
@mamanogolpooneha☘
#شعر_کودکانه
ويژه ماه #محرم
دستهی ما کوچیکه
فقط یه پرچم داره
بابا جونم برامون
شربت و شیر میآره
نذر علی اصغره
شربت و شیر شیرین
با هم میگیم یا حسین (ع)
بابام میگه : آفرین !
@mamanogolpooneha🖤
در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را
در دلِ گودال تا که دید عبدالله(ع) را
نوجوانی که رسید و با شجاعت بی هراس
شد سپر! آخر رقم زد لحظۂ دلخواه را
پیکرش از ازدحام نیزه ها مجروح شد
سمت او میدید خشم عده ای گمراه را
#شب_پنجم #محرم💔🥀
@mamanogolpooneha☘
↻🔗↑✿.
.
•
همہ آباد نشینان زِ خرابے ترسند
من خرابتــ شدم و از همہ آباد ترم . . .!🙃🌱
#اربابَمحسین(:
•
@mamanogolpooneha🖤
نماند بیرق پوسیدهی یزید امّا
کتیبههای حسینیه ماندگار شدند...
#در_عزای_حسین🏴
@mamanogolpooneha🖤
#داستان46
#ماهی_کوچولو
#بیماری
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
تازه بهار شده بود و تپّه ی بلند دهکده پر از علف های سبز و گل های رنگارنگ بود. پروانه ها از پیله هاشون در اومده بودن و روی گل ها بازی می کردن و خبر اومدن بهار رو به همه می دادن.
بالای تپه، خونه حسن بود.
حسن خیلی از اومدن بهار خوشحال بود و دلش می خواست بره بیرون و روی سبزه ها بازی کند، ولی نمی تونست. چون مریض بود. چند روز گذشت و حسن هنوز بیرون نیومده بود.
🐠🐟🌺🌹🌷🌼🌸🕊🐦
گل ها و پرنده ها و ماهی های رود خونه دلشون براش تنگ شده بود. آخه حسن خیلی اون ها رو دوست داشت و قبل از زمستون سال قبل همیشه باهاشون حرف می زد، مراقبوشون بود. به گل ها آب می داد به ماهی ها نون می داد، براشون آواز می خوند، خلاصه تمام بهار و تابستون سال قبل حسن و گل ها و ماهی ها با هم بازی کرده بودن و حسابی بهشون خوش گذشته بود.
بعد از چند روز گل ها گفتن: آخه پس چرا حسن نمی یاد تا برامون آواز بخونه. ماهی ها گفتن: چرا نمی یاد بهمون غذا بده و بازی کنه. ماهی ها یه فکر خوب کردن. 🐟🐠
به پروانه گفتن پرواز کن و از پنجره اتاق برو تو و از حسن خبر بیار، پروانه هم سریع بال زد و رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که برگشت و گفت: حسن مریضه، سرما خورده، ولی مامانش براش یه سوپ خوشمزه درست کرده بود و داشت بهش می داد که بخوره.
🍲
بهشم گفت که می تونه تا دو روز دیگه بره بیرون. دو روز گذشت و حسن که حسابی استراحت کرده بود، حالا قوی و سالم دویید بیرون و به همه گفت سلام. بعد حسن و ماهی ها و گل ها با هم شعر بهار رو خوندن و دوباره بازی و خوشحالی کردن.😊
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_وسلم فرمودند:
در مورد حفظ عمر خود بخیل تر از پول و ثروت خود باش.
(بحارالانوار، ج 77، ص 78)
#مثلا..
@mamanogolpooneha☘
أرجو أن نكون النعاس أثقل من التفكير هذه الليلة !
امیدوارم امشب خوابم سنگین تر از فکرام باشه ...
#شبتون_آروم
@mamanogolpooneha☘
💚
زندگی یعنی؛
سلامِ ساده ای سمتِ شما
ایّها الارباب!
ما را با جوابی جان بده ...
💚💚💚
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#دلتنگ_چای_روضه
@mamanogolpooneha☘
↻🔗↑✿.
.
•
+ مقدسها، همهےڪارشان خوب
است، فقط منِ خود را باید با
خدا عوض ڪنند•••
#شیخرجبعلےخیاط . . .🌿:)
•
#تلنگر
@mamanogolpooneha☘
و صبح چه زیبا تر می شود ....
وقتی تو لبخند میزنی ☺️
کنار چای و سینی صبحانه
تو بیشتر میچسبی😍😍
#صبحتون_عشقولانه
@mamanogolpooneha☘
#کاردستی
با تکه های مقوا
و کاموا
میشه از این چیزای خوشگل درست کرد
😍
@mamanogolpooneha☘
#کاردستی
اینم سازه های دایناسوریمون 😍
چه خوشگله
فقط با مقوا و کمی ذوق و خلاقیت
@mamanogolpooneha☘