eitaa logo
🇮🇷بازگشت از نیمه راه🇮🇷
669 دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
31.5هزار ویدیو
100 فایل
ارتباط با ادمین @shahed45
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله النور 🔸تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد (۱) از زمانی که خبر اتفاقات منتشر شده، جریان این خط خبری را دنبال کرده‌اند: مراسم بزرگداشت را به کشیدند و سخنرانی را گذاشتند. آیا این روایت صادقانه است یا واقعیت؟ پیش از این، روایت خود را از آن حادثه نوشته‌ام. (https://eitaa.com/jorenush/142) اکنون می‌خواهم گزارشی تحلیلی و دقیق‌تر از آن ارائه دهم و نظری بر مبانی داشته باشم تا روایت صادقانه از مغرضانه شناخته شود. چنان‌که در گزارش پیشین آوردم، سخن مقدماتی داشت و نتایجی. او مقدمات خود را گفت و تصریح کرد که از این مطالب می‌گیرد که ... . و نتایج را یک‌یک برشمرد. کسانی که با سخنوری آشنایند یا اقلاً پای سخن سخنوران نشسته‌اند می‌دانند که یک سخنرانی مذهبی از خطبه‌ی اولیه، بیان مقدمات، نتیجه‌گیری و دعای پایانی تشکیل می‌شود. مهاجری در آن شب، همه‌ی این اجزاء را به کمال ادا کرد و ناگاه منبر را وانگذاشت. او بیش از سی دقیقه بدون هیچ مزاحمتی سخن گفت و از بیان روایت و مثال‌زدن و قصه‌گفتن و بیان خاطره نیز فروگذار نکرد. او چنان سخن را طول داد که برخی حضار که بنا بر عادت مجالس سنتی یزد، توقع سخنانی کوتاه‌تر داشتند، برخاسته و رفتند. پس سخنرانی مهاجری، رها نشد. شاهد این مدعا، صوت سخنرانی آن شب است که به‌زودی تقدیم می‌شود. اما آیا آشوبی رخ داد؟ گاهی ممکن است کسی یا کسانی از سر مخالفت با شخص سخنران، از ابتدا به قصد برهم‌زدن مجلس او اقداماتی انجام دهند، بدون آن‌که به محتوای سخنان او توجهی کنند. و این اقدام، می‌تواند حرکاتی خارج از آداب مجلس خطابه باشد. این چنین اقدامی، برهم‌زدن مجلس سخنرانی و ناپسند و محکوم است؛ چنان‌که رهبر معظم انقلاب نیز در مواردی متعدد از آن نهی کرده‌اند؛ مواردی چون شعار دادن علیه سید حسن خمینی در مراسمات سالگرد رحلت امام خمینی یا هجمه به علی لاریجانی در ۲۲ بهمن ۹۱ در قم. اما آیا سوال و اعتراض همواره چنین است؟ منحصر کردن واکنش مستمعان نسبت به سخنان خطیب، به یکی از دو صورتِ "سکوت مطلق" و ، خود، مغالطه‌ای است که راه صواب را که همانا شنیدن منتقدانه و مبتنی بر است، به فراموشی می‌سپرد. رهبر معظم انقلاب در این باره چنین نوشته‌اند: "من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌، میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گویی‌ و کفرگویی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آن‌که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌‌ی غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضایی‌ بسازد که‌ در آن‌، ، مقید به‌ « و و معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و ، سکه‌‌ی رائج‌ شود." حال با این تفصیل، آیا نباید پرسش‌گری مودبانه و منطقی را پس از آن‌که خطیب کلام خود به کمال رسانید، از حقوق مستمعان دانست؟ و آیا آن‌چه گذشت چیزی جز طرح چند پرسش ساده با حفظ قواعد منطق و ادب بود؟ و آیا سیره‌ی شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی- که مهاجری مدعی پیروی اوست- جز شنیدن سخنان و حتی اعتراضات مخاطبان ولو از فراز منبر بود؟ ملاحظه‌ی دیگر آن‌که، آیا خطیب نباید در کلامش از قواعد و پیروی کند و مستمعین- که از مهم‌ترین آن‌ها حقِ شنیدن سخن صواب و نه تدلیس و مغالطه و اغواگری از سخنران است- را مراعات نماید؟ و آیا اگر کسی پس از کمال‌یافتن بیان خطیب، دانست که از فراز منبر، سخن ناحق به مخاطبان القاء می‌شود، نباید به اعتراض مودبانه و منطقی سخن رانَد؟ و باید حقیقت و سپس را به کناری نهَد؟ 🌷🕊 @bazgashtaznimehrah
🔊 در چه گذشت؟ (1) در پی گفت‌وگوهایی که دیشب در مراسم سالگرد شهید صدوقی در مسجد روضه‌ی محمدیه یزد (حظیره) انجام شد، برخی خواسته‌اند با تحریف و نادیده‌گرفتن اصل ماجرا و تمسک به گوشه‌ای از آن، ماجرا را به نفع خود روایت کنند. روایت کامل ماجرا چنین است: که به دعوت بیت صدوقی به این مراسم دعوت شده بود، مقدماتی را در سخن خود به هم پیوست: - از «الی کوهِن» گفت که جاسوس یهودی بود و خود را انقلابی تند جا زده بود و دیگران را متهم به انقلابی‌نبودن می‌کرد و در نهایت اعدام شد. - از رابطه‌ی ده‌ساله‌ی خود با گفت. - از اخلاق و معنویت شهید بهشتی سخن‌ها گفت. - گفت بهشتی مظلوم بود و کسانی که خود را انقلابی می‌دانستند او را متهم می‌کردند. - از نفوذ در کشور گفت و نمونه‌ی آن را کاترین شکدم دانست و ضمناً اطلاعات سپاه پاسداران را در این زمینه متهم کرد. - گفت که به نظام و انقلاب و رهبری معتقد است، هرچند انتقادهایی دارد. و در نهایت مؤکداً نتیجه گرفت که: - امروز هم «الی کوهن»ها و «شکدم»ها در کشور زیادند که بزرگان و انقلابیون اصیل را متهم می‌کنند. - خدا را شاهد گرفت که بعضی از کسانی که امروز در یا ممنوع‌التصویرند، از دل‌سوزترین‌ها هستند. - خدا را شاهد گرفت که هاشمی رفسنجانی نزدیک‌ترین یار رهبر معظم انقلاب بوده و هیچ‌کس به اندازه‌ی او به ایشان نزدیک نبود. و در نهایت نتیجه گرفت که این بزرگان که بعضی هم از این استان‌اند، توسط تندروها به فتنه‌گری متهم شده‌اند و من با شناخت نزدیکی که از آن‌ها دارم، این اتهام واهی است و نشان از مظلومیت ایشان. * هنگامی که نتیجه‌گیری تمام شد، برخاستم و با صدای بلند گفتم: «آقای مهاجری! سؤال دارم.» و با مهلت ندادن او، این خواسته را تکرار کردم. در نهایت، سکوت کرد و من شروع کردم. سؤالاتی ساده داشتم که می‌توانست گره‌گشا باشد: - بالاخره آیا در سال 88 فتنه‌ای رخ داد یا نه؟ - آیا میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی در این فتنه نقش داشتند یا نه؟ - شما گفتید که رهبر انقلاب را قبول دارید. آیا رهبر انقلاب، رفتار این افراد را نامیدند یا نه؟ - آیا توبه‌ی اجتماعی (تبیین و اصلاح) نیاز دارد یا نه؟ - آیا این افراد توبه کردند؟ - آیا در فتنه‌ای که آن‌ها به راه انداختند، ده‌ها نفر بی‌گناه کشته شدند یا نه؟ آیا تحریم‌های فلج‌کننده در پی فتنه انجام شد یا نه؟ در نهایت پرسیدم: شما گفتید که تندروها بزرگان و سابقه‌داران انقلاب را متهم می‌کنند و به آنان ظلم می‌کنند؛ چه کسی و چه روزنامه‌ای در دهه‌ی 70 آیت‌الله آذری قمی را ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه خواند؟ **** مهاجری چون پاسخی نداشت، دعا کرد و از منبر فرود آمد. با جمعیت به سمت او رفتم تا پیش از خروج از مسجد، او را مجاب کنم تا پاسخ‌گوی آن‌چه بر فراز منبر گفته، باشد. در نهایت و علی‌رغم میل تیم امنیتی و نیز هواخواهان فتنه، مجبور شد تا بر زمین بنشیند و پاسخ دهد. سؤال‌ها را در همهمه‌ی کسانی که از روشنگری واهمه داشتند، تکرار کردم. گفتم چه کسی فتنه را به راه انداخت؟ گفت احمدی‌نژاد. گفتم آیا موسوی در حالی که هنوز انتخابات در حال برگزاری بود، اعلام پیروزی نکرد؟ گفت اگر این‌چنین کرده، بد کرده.(!) گفتم آیا میرحسین بیانیه نداد و به‌جای مطالبه از طریق قانونی، مردم را دعوت به حضور خیابانی نکرد؟ به جای پاسخ‌گویی، گفت رهبر انقلاب گفته‌اند که من بعید می‌دانم که این‌ها خودشان این کار را کرده باشند. (!) گفتم: مدرک این سخن رهبری کجاست؟ پاسخی نداشت. گفت: من این‌ها را از نزدیک می‌شناسم و می‌دانم که آن‌ها ارادت قلبی به رهبر انقلاب دارند. گفتم: ارادت در پستو هیچ فایده‌ای ندارد. دیگر پاسخی نداشت و برخاست و رفت. 🌷🕊 @bazgashtaznimehrah
بسم الله النور 🔸تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد (۱) از زمانی که خبر اتفاقات منتشر شده، جریان این خط خبری را دنبال کرده‌اند: مراسم بزرگداشت را به کشیدند و سخنرانی را گذاشتند. آیا این روایت صادقانه است یا واقعیت؟ پیش از این، روایت خود را از آن حادثه نوشته‌ام. (https://eitaa.com/jorenush/142) اکنون می‌خواهم گزارشی تحلیلی و دقیق‌تر از آن ارائه دهم و نظری بر مبانی داشته باشم تا روایت صادقانه از مغرضانه شناخته شود. چنان‌که در گزارش پیشین آوردم، سخن مقدماتی داشت و نتایجی. او مقدمات خود را گفت و تصریح کرد که از این مطالب می‌گیرد که ... . و نتایج را یک‌یک برشمرد. کسانی که با سخنوری آشنایند یا اقلاً پای سخن سخنوران نشسته‌اند می‌دانند که یک سخنرانی مذهبی از خطبه‌ی اولیه، بیان مقدمات، نتیجه‌گیری و دعای پایانی تشکیل می‌شود. مهاجری در آن شب، همه‌ی این اجزاء را به کمال ادا کرد و ناگاه منبر را وانگذاشت. او بیش از سی دقیقه بدون هیچ مزاحمتی سخن گفت و از بیان روایت و مثال‌زدن و قصه‌گفتن و بیان خاطره نیز فروگذار نکرد. او چنان سخن را طول داد که برخی حضار که بنا بر عادت مجالس سنتی یزد، توقع سخنانی کوتاه‌تر داشتند، برخاسته و رفتند. پس سخنرانی مهاجری، رها نشد. شاهد این مدعا، صوت سخنرانی آن شب است که به‌زودی تقدیم می‌شود. اما آیا آشوبی رخ داد؟ گاهی ممکن است کسی یا کسانی از سر مخالفت با شخص سخنران، از ابتدا به قصد برهم‌زدن مجلس او اقداماتی انجام دهند، بدون آن‌که به محتوای سخنان او توجهی کنند. و این اقدام، می‌تواند حرکاتی خارج از آداب مجلس خطابه باشد. این چنین اقدامی، برهم‌زدن مجلس سخنرانی و ناپسند و محکوم است؛ چنان‌که رهبر معظم انقلاب نیز در مواردی متعدد از آن نهی کرده‌اند؛ مواردی چون شعار دادن علیه سید حسن خمینی در مراسمات سالگرد رحلت امام خمینی یا هجمه به علی لاریجانی در ۲۲ بهمن ۹۱ در قم. اما آیا سوال و اعتراض همواره چنین است؟ منحصر کردن واکنش مستمعان نسبت به سخنان خطیب، به یکی از دو صورتِ "سکوت مطلق" و ، خود، مغالطه‌ای است که راه صواب را که همانا شنیدن منتقدانه و مبتنی بر است، به فراموشی می‌سپرد. رهبر معظم انقلاب در این باره چنین نوشته‌اند: "من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌، میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گویی‌ و کفرگویی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آن‌که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌‌ی غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضایی‌ بسازد که‌ در آن‌، ، مقید به‌ « و و معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و ، سکه‌‌ی رائج‌ شود." حال با این تفصیل، آیا نباید پرسش‌گری مودبانه و منطقی را پس از آن‌که خطیب کلام خود به کمال رسانید، از حقوق مستمعان دانست؟ و آیا آن‌چه گذشت چیزی جز طرح چند پرسش ساده با حفظ قواعد منطق و ادب بود؟ و آیا سیره‌ی شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی- که مهاجری مدعی پیروی اوست- جز شنیدن سخنان و حتی اعتراضات مخاطبان ولو از فراز منبر بود؟ ملاحظه‌ی دیگر آن‌که، آیا خطیب نباید در کلامش از قواعد و پیروی کند و مستمعین- که از مهم‌ترین آن‌ها حقِ شنیدن سخن صواب و نه تدلیس و مغالطه و اغواگری از سخنران است- را مراعات نماید؟ و آیا اگر کسی پس از کمال‌یافتن بیان خطیب، دانست که از فراز منبر، سخن ناحق به مخاطبان القاء می‌شود، نباید به اعتراض مودبانه و منطقی سخن رانَد؟ و باید حقیقت و سپس را به کناری نهَد؟ 🌷🕊 @bazgashtaznimehrah
رپرتاژ و روزنامه جمهوری اسلامی برای مواضع آقای ! ▪️حاشیه روزنه ارتباط حلقه ژورنالیست‌های حوزوی روزنامه جمهوری اسلامی با جناب شهرستانی سابقه‌ای طولانی دارد! وقایع اخیر سرنخ ارتباطات قدیمی را همگانی می‌کند! در صفحه حوزه روزنامه جمهوری اسلامی مصادیق فراوانی از رپرتاژهای رسانه‌ای برای اقدامات آقای شهرستانی قابل مشاهده است. صد البته انتقاد به مواضع سیاسی جناب شهرستانی و نقد عملکرد برخی مراکز تحت نظر و حمایت وی (مانند شفقنا) به معنای نفی تمام خدمات حوزوی و اقدامات مثبت نیست اما آن خدمات نباید مانع نقد مواضع و رویکردهای سیاسی مناقشه‌برانگیز گردد. پرسش مشخص از جناب مسیح مهاجری آن است که چرا بیانیه راهبردی و مهم دفتر آیت‌الله سیستانی مبنی بر نفی هر نوع نماینده سیاسی برای ابراز مواضع سیاسی ایشان را مورد توجه قرار نداده‌ است؟! اگر آن بیانیه رسمی ملاک قرار گیرد، بازنشر مواضع سیاسی جدید جناب شهرستانی که حاوی تعریض تلویحی به نظام هم هست، چه توجیهی دارد؟! این اقدامات نشان می‌دهد که امثال آقای مسیح مهاجری تا جایی از بزرگانی چون آيت‌الله سیستانی دم می‌زنند که قابلیت مصادره به مطلوب داشته باشند! وگرنه او حتما تذکرات صریح مرجعیت اعلا به مراد فکری و سیاسی‌اش (آقای هاشمی رفسنجانی) را خوب به خاطر می‌آورد که آن مرجع بصیر چگونه به سخنان شائبه‌برانگیز آقای هاشمی در مصاحبه با زیباکلام خرده گرفته بود و نسبت به القای احساس دوگانگی و تضعیف رهبری هشدار داده بود! ‌ 🌷🕊☫ eitaa.com/bazgashtaznimehrah