eitaa logo
از‌لیلی‌به‌مجنون
511 دنبال‌کننده
678 عکس
29 ویدیو
3 فایل
ما دو نفریم ؛ سر و همسر عاشق و معشوق لیلی و مجنون !♥ -به کانال عاشقانه [ما♡] خوش اومدین ؛
مشاهده در ایتا
دانلود
-رهنمود ✨ سن چندانی نداشت اما از همان سالهای جوانی معلم زنان مدینه بود به همۀ آنها بی رغبتی به دنیا را می آموخت اما همیشه میگفت از دنیای شما سه چیز را دوست دارم تلاوت قرآن ، نگاه به چهره رسول خدا(ص)و انفاق در راه خدا گاهی به تلاوت برخی از سوره ها بیشتر سفارش میکرد و میگفت هر کس سوره های حدید ، واقعه و الرحمن را تلاوت کند در آسمانها و زمین اهل بهشت شناخته میشود 📚: فاطمه علی است |
•🖤🕊• مےگفـٺ: این‌ایـام‌اگر‌دید‌‌ےگریہ‌اٺ‌نیومـد بہ‌چشمـاٺ‌التـماس‌ڪن‌! بگو‌یہ‌عمـر‌هرجا‌رو‌گفتےنگاه‌ڪردم یہ‌امشبـو‌میخوام‌برا؎ حضرٺ‌زهرا گریـه‌ڪنم... التـماسش‌ڪن(:💔 🖤
-گوشه ی حرم .
از‌لیلی‌به‌مجنون
-گوشه ی حرم .
-یا امام رضا(ع) دست ما نیست اگر دست به دامان توییم فاطمه خواسته که ، بی سر و سامان توییم به نگاهی، به دعایی دل ما را دریاب ، که اسیر کرم و شیوه‌ی احسان توییم🖤✨
از‌لیلی‌به‌مجنون
-#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته 🌿🖤 [قسمت چهارم] بيا، از روي پاي من برخيز و سر بر سينهام بگذار اما گريه نكن .گ
🌿🖤 [قسمت پنجم] غمِ خدیجه (س) همين خرمايي كه مشتياش انساني را سير نميكند، آن زمان يك دانه اش در دهان چهل نسان ميگشت تا چهل مرد را در مرز ميان زندگي و مرگ ايستاده نگاه دارد من شير آميخته به اندوه مادرم خديجه را در كوران و تالطم اين دردهاي درهم پيچيده نوشيدم. سفرة چشم اهل دره روزها و روزها منتظر ميماند تا مگر محموله خوراكي از ميان چنگالهاي محاصره كنندگان شعب عبور كند و از البالي سنگ و كلوخهاي دامنه،به سلامت بگذرد و چند روز قناعتآميز را پر كند دوران شعب پيش از آنكه طاقت زندانيان به سرآيد تمام شد، اما آنچه تمام نشد، آسيبها و آزارهايي بود كه برجسم و جان پيامبر فرود ميآمد اين بارهاي طاقت فرسا تا آن زمان كه مادرم خديجه حيات داشت بسيار هموارتر مينمود وقتي پيامبر پا از درگاه خانه به درون ميگذاشت، مالطفتها، مهربانيها، همدرديها ودلداريهاي خديجه آنچنان او را سبكبال ميكرد كه پدرم حتي تا وقت وفات هم او را به ياد ميآورد و گهگاه در فراق او ميگريست يادم نميرود، يكبار عايشه از سر حسادت، نام مادرم را به تحقير برد و پدرم آنچنان بر اونهيب زد كه عايشه، هيچگاه ديگر جرأت نكرد در حضور رسول الله، از خديجه به بي احترام ياد كند خبر رحلت مادر، براي من بسيار دردناك بود بخصوص كه زخم شعب ابيطالب هنوز التيام نيافته بود و اندوه تنهايي پدرم كاستي نپذيرفته بود من وقتي به يكباره جاي مادرم را در خانه، خالي يافتم سرآسيمه و آشفته به دامن پدر آويختم كه !ــ مادرم كجاست؟ پدرم غم آلوده و مضطرب به من مينگريست و هيچ نميگفت، شايد هيچ لحني كه بتواند آن خبر جانسوز را در آن بريزد نمييافت جبرئيل از پس اين استيصال فرود آمد و به پدرم از جانب خدا پيام داد كه » سلام مرا به فاطمه ام برسان و بگو كه مادر تو را در قصري از قصرهاي بهشت جاي داديم كه از طال ياقوت سرخ فراهم آمده است و او را با مريم دختر عمران و اسيه همخانه ساختيم و من به يمن اين پيام خداوند، آرامش يافتم، خداوند، را تقديس و تنزيه كردم .و گفتم كه سلام ها و سلامتی ها همه از اوست و تحيتها همه به او باز ميگردد كلام خدا اگر چه تسلاي دل من شد اما فقدان خديجه در كوران حوادث، چيزي نبود كه براي پيامبر و من تحمل كردني و تاب آوردني باشد دلداري خديجه نبود اما تيرهاي تهمت و افترا و آسيب و ابتالي پيامبر همچنان به شدت قوت خود باقي بود. يك روز ديوانهاش ميخواندند، يك روز ساحرش لقب ميدادند. يك روز دروغگو و الفزن و عقب مانده اش ميناميدند و هر روز به وسيله اي دل مبارک او را ميآزردند البته اصل و ريشه پيامبر استوارتر و شاخه و برگش در آسمان گسترده تر از آن بود كه عصيانها و كفرانها و تهمتها و اذيتها بتواند خدشه و خللي در دعوت او پديد بياورد يا ملول و خسته اش كند و از پايش درآورد او تا بدانجا در دعوت به هدايت ثبات ميورزيد و از دل و جان مايه ميگذاشت كه گاهي .خدا به او فرمان توقف ميداد و او را به مواظبت از جسم و جانش ملزم مينمود آنچه دل پيامبر را ميآزرد، نه آزار دشمنان كه جهالتشان بود، پيامبر نه از آنان، كه بر آنان غمگين ميشد كه چرا تا بدان پايه بر جهالت خويش، پاي ميفشرند، و پا از احصار كفر و شرك بيرون نميگذارند، چرا در فضاي حياتبخش توحيد تنفس نميكنند، چرا حلاوت .شيريني عبوديت را نميچشند و در اين غمخواري، مشاركتي كه ابوطالب موحد و خديجة مهربان با او ميكردند از دست و دل هيچ ايثارگري جز همين دو بر نميآمد وقتي ابوطالب و خديجه رفتند، وقتي ابوطالب و خديجه، هر دو در يكسال با پيامبر وداع كردند، پيامبر بسيار بيش از آنچه تصور ميكرد، تنها شد و من اگر ميخواستم فقط دختر او باشم، باري از دوش تنهايي او برنميداشتم. پدرم با انهمه مصيبت و سختي، نياز به مادر داشت، مادري كه پروانهوار گرد شمع وجود او بگردد .و با بالهاي محبت و ايثار، اشكهايش را بسترد و من تلاش كردم كه براي پدرم ـ محبوبترين خلق جهان ـ مادري كنم و موفق شدم. .پدرم مرا به مادري قبول كرد و به لقب »اُم اَبيها« مفتخرم ساخت . اين شايد يكي از شيرينترين لقبهايي بود كه خدا و پيامبرش به من داده بودند
Shab2Fatemieh2-1397[01].mp3
8.66M
-صلوات بر فاطمه زهرا حاج میثم مطیعی .
از‌لیلی‌به‌مجنون
-صلوات بر فاطمه زهرا حاج میثم مطیعی .
قبل از شروع روضه سلام میدیم به مولا امیرالمومنین . . . السلام علیک یا امیرالمومنین . آقا اجازه هست ماهم امشب تو غمِ شما شریک بشیم ؟!
از‌لیلی‌به‌مجنون
قبل از شروع روضه سلام میدیم به مولا امیرالمومنین . . . السلام علیک یا امیرالمومنین . آقا اجازه هست
یِپا عقب نمونی از روضه ی مادر ها . حیف ِ ها کو تا فاطمیه بعدی زنده باشیم نباشیم البته مادرا انقد مهربونن که دیدی؟ سهمیه اون بچه ای که سر سفره نیست و بازم براش نگه میدارن 🙂🖤 ولی . موضوع اینجاست که روضه ی مادر یک چیز دیگست ...
Shab2Fatemieh1-1399[01].mp3
27.31M
📻 روضه ی فاطمیه حاج میثم مطیعی
از‌لیلی‌به‌مجنون
📻 روضه ی فاطمیه حاج میثم مطیعی
سرور بانوان جنت بود آنکه در شعله های در میسوخت.