voice.ogg
1.81M
#مهربانِ من❤️
- چه می خواهی ؟!
+ تو را ...
#الهی_وربی_من_لی_غیرک
#شب_بخیرعزیزترینم
┄┅🌵••═••❣┅┄
•• @tame_sib ••
┄┅❣••═••🌵┅┄
🍁
✨🍁
🍁✨🍁
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
ای کاش شود ...
لحظه ی دیدارِ رُخِ یـ❤️ـار
نوروز شود ...
مغربِ غمهای شبِ تار
ای کاش رسد ...
قصه ی هجران به خزانش
همراه بهاران ...
برسد حضرت دلـ❤️ـدار
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💕منتظر تكرار لحظهها نباش
زندگی سریال نیست
ثانیههای باهم بودنمان
هرگز تكرار نميشود
پس تا ميتوانی
مهربان باش ...
┄┅🌵••═••❣┅┄
•• @tame_sib ••
┄┅❣••═••🌵┅┄
🍁
✨🍁
🍁✨🍁
خدايــا! من جاىِ همه ىِ آدَمــایی كه حواسِشون به بارون نيست از تو ممنونم🌱❄️💦🌧🌧
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بزرگداشت شهدای مقاومت ۱۰۰ روز پس از شهادت حاج قاسم
🔹بزرگداشت شهدای مقاومت در صدمین روز شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس با شیوهای متفاوت در بین الحرمین برگزار و در این مراسم به خروج نظامیان آمریکا از عراق تأکید شد.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 0⃣7⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
گفت: «یادم هست. ولی تابستانش که پیش هم بودیم، خیلی خوش گذشت. فکر کنم فقط آن موقع بود که این همه با هم بودیم.»
چایش را سر کشید و گفت: «جنگ که تمام بشود. یک ماشین می خرم و دور دنیا می گردانمت. با هم می رویم از این شهر به آن شهر.»
به خنده گفتم: «با این همه بچه.»
گفت: «نه، فقط من و تو. دوتایی.»
گفتم: «پس بچه ها را چه کار کنیم.»
گفت: «تا آن وقت بچه ها بزرگ شده اند. می گذاریمشان خانه. یا می گذاریمشان پیش شینا.» سرم را پایین انداختم و گفتم: «طفلی شینا. از این فکرها نکن. حالا حالا ها من و تو دونفری جایی نمی توانیم برویم. مثل اینکه یکی دیگر در راه است.»
استکان چای را گذاشت توی سینی و گفت: «چی می گویی؟!»
بعد نگاهی به شکمم انداخت و گفت: «کِی؟!»
گفتم: «سه ماهه ام.»
گفت: «مطمئنی؟!»
گفتم: « با خانم آقا ستار رفتیم دکتر. او هم حامله است. دکتر گفت هر دویتان یک روز زایمان می کنید.»
ادامه دارد...✒️
کوچکترین رزمنده دفاعمقدس ...
نخستین بار بهصورت انفرادی
در سال ۵۹ به جبهه اعزام شد
در آن زمان تنها ۱۰ سال داشت
و تا ۱۸ سالگی نیز پس از ۶ماه
تحمل اسارت از جبهه بازگشت
#رزمنده #سعید_فرجود
#تیپ_تکاوری_امامحسن
#نوجوانان_دفاع_مقدس
✅بالاترین تنبیه
✍وقتی حضرت موسی (ع) خواست
به کوه طور برود کسی به او گفت :
به پروردگار بگو این همه من معصیت
میکنم،چرا من را تنبیه نمیکنی!؟
خداوند به حضرت موسی گفت،
وقتی رفتی به او بگو:
بالاترین تنبیهات این است که نماز
میخوانی و لذت نماز را نمی چشی...
📔آیت الله حق شناس(ره)
۞ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج۞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان شهیدبافنده درحرم حضرت زینب(س)
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
با درماندگی گفت: میخواید برید؟
سرم رو پایین انداختم و گفتم: بله با شرایطی که پیش اومده اینجا موندن درست نیست.
نگاهش مات کاشی های فیروزه ای و طرح شمسه ی روی آن افتاد.
_آخه هنوز کارتون تموم نشده.
میدونستم داره دست دست میکنه منو اینجا نگه داره. هر روز عصر با عجله هرجا باشه خودشو به این کارگاه میرسونه تا فقط به این کارهای مرمت نگاه کنه.
لبم را به دندان گرفتم و گفتم:میدونم اما
ممنون میشم منو مرخص کنید.
با ژستی مغرورانه یک دستشو توی جیب شلوارش فرو کرد و با دست دیگه اش چونه اش رو گرفت و متفکر گفت:
من نمیتونم این اجازه رو به شما بدهم .متاسفم تا اتمام کارتون باید بمونید.
رومو برگردوندم و آرام گفتم: انگار اسیر آورده
همین که برگشتم با لبخند گوشه ی لبش به طاق ضربی بالا سرم نگاه کرد و آرام تر از من گفت: فعلا که من اسیرم!
رحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
🍃❤️
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
•| #آیتالله_بهجت_ره :
↞خدا نکند کہ برای
تعجیل فرج امام زمان(عج)دعا کنیم
↞ولی کـارهایمان
برای تبعید فرج آن حضرت باشد...
#اللهمعجلالولیکالفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
•
@mojaradan
.
رز 💙:
از خواب صبح دل خواهم کند
اگر صدای تو
هر روز
جای ساعت
عاشقانه در گوشم زنگ بزند🙃
🌸🍃
@eshghe_halal
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
تیز فهمی بین این دو راه، که راه حق و راه باطل کدام است، خیلی مهم است. [در قضیه سوریه] خیلیها آمدند به آنها گرویدند، خیلیها هم آمدند این طرف و در مقابل آنها ایستادند. در ظاهر، دو طرف دو شعار میداد؛ شعار اولی برای حکومت اسلامی بود، حکومت داعش چه بود؟ دولت اسلامی عراق و شام... ما برای مقابله با چه دولتی رفته بودیم.
این خیلی فهم میخواهد. ۹۷/۹/۲۲
#مکتب_حاج_قاسم
🌹🍃🌹🍃🌹
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
لَـهـا عَينان کَـأنـهـا الـطأنیتة بـعـد التوبة
چشمانی دارد
انگار آرامشِ بعدِ توبهاَند...
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🔴 #تـــــوجـــــــــه #ویـــــــــژه
💜عزیزان دل عصرتون بخیر💜
✨به مناسبت فرارسیدن
ماه مبارک #رمضان🤲 و باهدف
انس بیشتر با قرآن دراین ماه پربرکت✨
📣📣قصد داریم
#ختم_قرآن دست جمعی درکانال داشته
باشیم که شما عزیزان اگه مایل بودید
میتونید شرکت کنید🌸
✅دراین نوع ختم قران هر فرد با
خواندن رورانه یک جز یا نیم جز
در یک ختم دسته جمعی سهیم بوده
و درپایان ماه مبارک نیز خود فرد
به تنهایی یک #ختم_قرآن کامل انجام داده🌹
❤️برای نام نویسی و گرفتن جزٔ
به ایدی زیر مراجعه کنی:👇
@ati_bb
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 1⃣7⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
می دانستم این بار خودش هم خیلی خوشحال نیست. اما می گفت: «خوشحالم. خدا بزرگ است. توی کار خدا دخالت نکن. حتماً صلاح و مصلحتش بوده.»
بالاخره سنگر آماده شد؛ یک پناهگاه کوچک، یک، در یک و نیم متری. با خوشحالی می گفت: «به جان خودم، بمب هم رویش بخورد طوری اش نمی شود.»
دو سه روز بعد رفت، اما وقتی روحیه و حال مرا دید، قول داد زود برگردد.
این بار خوش قول بود. بیست روز بعد برگشت. بیشتر از قبل محبت می کرد. هر جا می رفت، مهدی را با خودش می برد. می گفت: «می دانم مهدی بچه پرجنب و جوشی است و تو را اذیت می کند.» یک روز طبق معمول مهدی را بغل کرد و با خودش برد؛ اما هنوز نرفته صدای گریه مهدی را از توی کوچه شنیدم. با هول دویدم توی کوچه. مهدی بغل صمد بود و داشت گریه می کرد. پرسیدم: «چی شده؟!»
گفت: «ببین پسرت چقدر بلا شده، در داشبورد را باز کرده و می خواهد کنسرو بخورد.»
گفتم: «خوب بده بهش؛ بچه است.»
مهدی را داد بغلم و گفت: «من که حریفش نمی شوم، تو ساکتش کن.»
گفتم: «کنسرو را بده بهش، ساکت می شود.»
گفت: «چی می گویی؟! آن کنسرو را منطقه به من داده بودند، بخورم و بجنگم. حالا که به مرخصی آمده ام، خوردنش اشکال دارد.»
ادامه دارد...✒️
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
💎امام زمان (عج) فرمودند:
🌸اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضی از شماها برای همدیگر نبود، هر کس روی زمین بود هلاک می شد،مگر آن شیعیان خاصی که گفتارشان با کردارشان یکی است.
📚مستدرک ج ۵ ،ص ۲۴۷
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم❣
عید است ولی بدون او #غم داریم
عاشق شـده ایم و عشـ♥️ـق را کم داریم
ای کاش که این عید #ظهورش برسد
اینگونه هـــزار عیـد🎊 با هـم داریم
🔰 سخننگاشت | رهبر انقلاب در پیام نوروزی سال۹۹: به #حضرت_بقیهالله عرض میکنیم کشور خودش♥️ را به ساحل نجات برساند.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💔🌸
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
--------------------------
#همسرانه
#خاطره
#یادت_نره_من_برگشتم
یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود.
توی این مدت دائم به مراسمهای مختلف برای سخنرانی دعوت میشد.
یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند.
تماس گرفت و گفت شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمیگردد.
من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم.
شب که شد شام خوردم و ظرفها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم.
بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم.
یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد.
هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم.
لحظاتی بعد دیدم صدای در میآید.
کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟
تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمیدانستم چکار کنم.
در را که باز کردم خودش هم فهمید.
گفت خانم من را یادت رفته بود؟
از آن موقع به بعد هر وقت میخواست جایی برود، میگفت :
#یادت_نره_من_برگشتم
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹