#عاشقانہ_شــہدا 🌹
.
تنها یہ آرزو تو دنیا داشت و...
واسہ رسیدن ݧ بهش خیلے تلاش میڪرد...
قبل عقد..💍
بهم گفت:
"حاجتے دارم ڪہ لحظہ جارے شدن خطبه…
برام از خدا بخواہ..."💫
روز عقد...💐
با فاصلہ از هم نشستیم...
اون لحظہ تموم دغدغه م این بود...
ڪہ با این فاصلہ...😕
چطور بهش بگم ڪہ چہ دعایے باس براش بڪنم...⁉️
حتمـاً اونم نمیتونست با صداے بلند خواسته شو بہ گوشم برسونہ...
چیزے بہ جارے شدن خطبہ عقد...💕
نموندہ بود ڪہ...
خواهرش اومد و...
یہ دستمال ڪاغذے تاشدہ داد دستم و گفت...
"اینو داداش فرستادہ...😊"
دستمالو ڪہ وا ڪردم… دیدم...
روش برام خواستہ شو نوشتہ بود...
"دعا ڪن ݧ ڪہ من شهید شم..."😔
یادمہ قرآݧن دستم بود... از تہ دل دعا ڪردم ڪہ خدا...✨
شهادتو نصیبش ڪنہ و... عاقبتش ختم بہ شهادت شہ...🙂
اما...
واقعاً تصور نمیڪردم این خواستہ قلبے من...
بہ این سرعت بہ اجابت برسہ...🙏🏻
.
#و_ناگهان_چہ_زود_دیر_مے_شود...
.
من گفتہ بودم عاقبتش...
ڪہ بہ حساب ذهن خودم...
تا این عاقبت...
سالهاے سال فرصت داشتم...
فڪرشم نمیڪردم ڪہ بہ این زودیا...
داشتنش
بہ آخر برسہ...💚😔
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
و من همان بنده کوچک و ضعیف توام در تلاطم رودخانه ای دهشتناک و خروشانی به نام دنیا
که در صندوقچه ای قدیمی اما محکم
ایمان دارد که تو روزی نجاتش خواهی داد، حتی به دست دشمنانش .
و این همان اعجاز داستان های کودکی ام است که مادرم در گوشم زمزمه کرده .
ایمان دارم، تو اگر بخواهی تمام ناممکن های دنیا، در پیشگاهت سرتعظیم فرود میآورند.
و من ترجیح میدهم از سرزمین ناامیدی دور شوم از تاریکی ها، نشدن ها، نمیتوانم ها..
و قدم به حکومت تو بگذارم
جایی که آتش، گلستان
و رودخانه ای برای طفلی کوچک از گاهواره خوشتر میشود
حکومت تو همان جاست
که چاقویی نمیبرد...
و غلامی عزیز مصر میشود و از چاه به ماه میرسد.
#یا_منتهی_الرجایا
ای انتهای امیدواری 💗🌿
🍃🌺خوب میدانم که هر کاستی و کمی و نقص از من است و تو هیچ گاه برایم بد نخواستی و نمیخواهی
با تو هر زشتی، زیبا میشود.
و هر ناممکن، ممکن است.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
شعری که حاج قاسم با بغض و تمنا در ماه رمضان دو سال پیش در بیت الزهرا(س) کرمان خواند و حاجتش را از خدایش گرفت...
رقص جولان بر سرِ میدان کنند
رقص اندرخون خود،مردان کنند
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
عشـــاق اگر طالب دلدار شوند..
با دادن جــان فدایے یار شوند..
در لشگر عشق ڪار برعڪس همه است
عشاق چو ســـردهند ســردار شوند
#اللهم_الرزقنا_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_جان ...❤️
بیا و بخر مرا .....😭
☘☘☘
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊شهید مدافع حرمی که همسر خود را واسطه قرار داد تا سردار سلیمانی به او اجازه حضور در سوریه را بدهد.
💐رضوان خدا به روح پر فتوح شهید #حسین_بادپا
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «همدان.»
کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند.
گفتم: «وسایلمان! کمی صبر کن بروم لباس بچه ها را بیاورم.»
نشست پشت فرمان و گفت: «اصلاً وقت نداریم. اوضاع اضطراریه. زود باش. باید شما را برسانم و زود برگردم.»
همان طور که سوار ماشین می شدم، گفتم: «اقلاً بگذار لباس های سمیه را بیاورم. چادرم...»
معلوم بود کلافه و عصبانی است گفت: «سوار شو. گفتم اوضاع خطرناک است. شاید دوباره پادگان بمباران شود.»
در ماشین را بستم و پرسیدم: «چرا نیامدید سراغمان. از صبح تا به حال کجا بودید؟!»
همان طور که تندتند دنده ها را عوض می کرد، گاز داد و جلو رفت. گفت: «اگر بدانی چه وضعیتی داشتیم. تقریباً با دومین بمباران فهمیدم عراقی ها قصد دارند پادگان را زیرورو کنند، به همین خاطر تصمیم گرفتم گردانم را از پادگان خارج کنم. یکی یکی بچه ها را از زیر سیم خاردارها عبور دادم و فرستادمشان توی یکی از دره های اطراف. خدا را شکر یک مو از سر هیچ کدامشان کم نشد. هر سیصد نفرشان سالم اند؛ اما گردان های دیگر شهید و زخمی دادند. کاش می توانستم گردان های دیگر را هم نجات بدهم.
ادامه دارد...✒️
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
قسمت 12.mp3
7.63M
#بشنوید
🔊نمایشنامه #یادت_باشد 2️⃣1️⃣
💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر
⏰مدت زمان: 07:50 دقیقه
🌹اینجامعراج شهداست 👇
@tafahoseshohada
#قرارعاشقی ❤️
| وَ الشِّفاَّءَ فى تُرْبَتِهِ |
جــهان، اقیانوسِ درد است و ...
تُربـتَت درمـــان !
أدْرکْنـــا یا سَفينَةَ النَّجاة..
#السلام_علیک_یااباعبدلله
joze11.mp3
4.07M
#فایل صوتی🎧
#جز_یازدهم📜
به روش #تحدیر (تندخوانی)✨
#استادمعتزآقایی
🍃 #ختمقرآن
باهدف انس با قران درماه #بندگی🌷