eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
99 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
29 فایل
⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبه‌روی خوابگاه زنجان خانه‌هایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونک‌نشین‌ها. همیشه چشمم به این خانه‌ها می‌افتاد، اما هیچ‌وقت فکر نکرده بودم به آدم‌هایی که توی این آلونک‌ها زندگی می‌کنند. اوضاع‌شان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر. از یکی از خانه‌ها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه‌ قد و نیم قد هم پشت سرش. مصطفی تا چشمش به بچه‌ها افتاد، قربان صدقه‌شان رفت. خانه درواقع، یک اتاق خرابه‌ نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغ‌برق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند. مصطفی گفت: «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر می‌زد. برنج و روغن می‌خرید و برایشان می‌برد. وقتی هم که خودش نمی‌توانست کمک کند، چندتا از بچه‌ها را می‌برد که آن‌ها کمک کنند . 🌹 🕊 🕊🕊🥀
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 از منطقه که برمی گشتیم ، یک نفر نظرمان را جلب کرد . او را که روی زمین ریخته شده بود جمع می کرد و در داخل سطلی که در دست داشت می ریخت . تعجب کردیم چون در اوضاعی که بچه ها حتی یک را نادیده می گرفتند و زیادی را که در اطراف ریخته شده بود رها می کردند ، این فرد چرا ها را جمع می کند؟ جلوتر رفتیم ، بود . وقتی متوجه نگاههای متعجب ما شد رو به ما کرده و گفت : است اینها روی زمین بماند ، باید صاحبانش بکار گرفته شود . 🌹 🕊 شادی روح و 🌹@be_yad_shohadaa🌹
🔖 یادی از حبیب‌بن مظاهر لشکر 25 ، «حاج فرضعلی احمدی» ؛پیرمرد که به مقام رسید... . ▪️نه بود ، نه نه دوره دیده ی دانشگاه های افسری ، بود و کشاورز متولد ۱۳۰۲ ....با شروع جنگ با عضویت ، از و ۷ فرزند خود دل می‌کند و راهی جبهه ها می‌شود...!!!تا زمان هجده مرتبه عازم جبهه ها شد و بیش از ۵۰ ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت... حاج فرضعلی احمدی، پیرمردی بود، عارف. . ▪️همیشه یک همیشه تو کوله پشتی اش و یک خرج هایی هم همراهش بود. خیلی راحت، خار و خاشاک را جمع می کرد. می ریخت تو قوطی و خیلی سریع، حتی در خطوط عملیاتی، چای، دم می کرد.تنها کسی که تو مجوز علنی رو داشت حتی جلو فرمانده لشکر ، حاج فرضعلی بود.😊 . ▪️انسان عجیبی بود. با نماز شب هایش، با ناله و گریه هایش، رزمنده ها را به شدت منقلب می کرد. میگفت: حاجی اواخر جنگ، خیلی گریه می کرد، می گفت: «کمیل! همه رفتند و من پیر شدم، محاسنم سفید شد ولی هنوز نشدم.» شهادت حق حاج فرضعلی بود و بالاخره آن پیرمرد بی سواد ، که کلاس درسش، مکتب امام بود. از فارغ التحصیل بندگی شد و چه زیبا در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پر کشید. . 🌹@be_yad_shohadaa🌹
💢 ▪️حسن ابراهیمی .اهل روستای بشل سوادکوه و بسیجی لشکر ویژه ۲۵ کربلا.بچه اول خانواده بود.چهارده سالگی رفت جبهه ، پانزده سالگی شهید شد.دوستی میگفت اون روزی که میخواست بره جبهه ، بخاطر جثه‌ی کوچکش پوتین برای پاش بزرگ بود ، تو پوتینش پنبه گذاشت تا سایز پاهاش بشه... . ▪️۱۴ خرداد ۱۳۶۶ تو کردستان حسن بشهادت رسید.پیکرش سر نداشت.مادر با اصرار فراوان خواهان دیدن پیکر پسرش شد.از آن روز به بعد مادر حسن دچار افسردگی شدید و عوارض ناشی از آن دیدار آخر شد. آری تا قیامت به حسن و مادرش مدیونیم ! . 🌹@be_yad_shohadaa🌹
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 لحظاتی قبل از و پس از اتمام نماز، نواب بار دیگر امت جدش را چنین هدایت نمود : شما بندگانی ضعیف در برابر خدای جهان هستید . چند روزِ دنیا به زودی می گذرد ، کاری کنید که در جهان دیگر در برابر آفریدگارتان شرمنده نباشید . شما به دستور شاه ستمگر، ما را می کنید ، ولی طولی نمی کشد که همگی از این کردار زشت پشیمان می شوید ، آن روز پشیمانی دیگر سودی ندارد ، شما باید سرباز اسلام باشید و در راه دین بجنگید ، نه اینکه سِلاحتان را برای حفظ حکومت شاه رو به سینه عاشقان اسلام نشانه بگیرید ... ای افسران و مقامات عالی مرتبه ارتش ! شما هم به جای اینکه خود را به حکومت پوسیده و فاسد شاهنشاهی بفروشید ، به اسلام رو بیاورید تا در دو جهان به عزت برسید . فریب این درجه ها و مقامات ظاهری را نخورید و بدانید که قیامت بسیار نزدیک است . 🌹 🕊 ╭🦋 ╰┈➤🌹@be_yad_shohadaa🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 💐مکتب_سردار_سلیمانی مهم ترین جاذبه‌ای که این جوان ها را به سمت خود می‌کشاند، جاذبه‌ی است. جاذبه‌ی یعنی حیات ابدی . یعنی همین که امام (ره) فرمودند : ما از درک مقام عاجزیم همین بس که آنها عند ربهم یرزقونند که پای همه می‌لنگد در تفسیر و تحلیل و فهم این آیه. اشتیاق به جاذبه‌ی کوچکی نیست. این تیز هوشی می خواهد، این یک عامل بزرگ و جذاب است ، مثل یک مدار مغناطیسی عظیم است . انسان های مستعد را به سمت خود می‌کشد ، این کاری به فرمان حکومتی ندارد ... 🌹 🕊 ╭🦋 ╰┈➤🌹@be_yad_shohadaa🌹