•|✌️🏿🕶|•
✍🏻| #سبک_زندگی_شهدا
شهیدي داشتیم ڪه میڱفت؛ 🗣
باانگشتاندستــ هآتون🖐🏻ذڪر بگید؛
ڪه پَس فــردا، توقیامتــ
تَڪتڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..!😇
تسبیح و صلواتـــــ شمار📿که
نمیان شھادتـــــ بدن/:
🖤⃟🔗¦↫#شهید_سیاهکالی_مرادی
🖤⃟🔗¦↫#شهیدانه
#شهیدانه🕊•°
.
#به_رنگ_حجاب
.
مـےگفـت:🗣
اگر میگویـید الگویتان
حضرت زهرا"س" است باید
ڪاری ڪنید ایشان از شما
راضے باشند و حجاب
شما فاطمے باشد :)💚🌿
#شهیدابراهیمهادی
#زن_عفت_افتخار
گاهیکهچادرم..
خاکیمیشودازطعنههای...
مردمشهر
بهیادچفیههاییمیافتم...
کهخونیشدند
برای چادرم
#شهیدانه
#شهیدانه ✨
🌿حسن طهرانی مقدم می گفت📣
کاری که انجام میدین ، حتی صبر نکنید کسی بگه خسته نباشید !
از همون دَرِ پشتی بیرون برو چون اگه تشکر کنه ، تو دیگه اجرت رو گرفتی و چیزی برای اون دنیات نمی مونه ....🍁
#شهیدانه
میگفت: امروز کسی نیومد پیشم مشکلشو
حل کنم! نکنه دیگه خدا منو لایق نمیدونه
به بندههاش خدمت کنم :)
#شهیدابراهیمهادی❤️🕊
درازڪشیدھبودیم
باڪلۍذوقوشوقبھشگفتم:
اوجآرزوماینہڪہپولدارباشم،
یہخونہتوبھتریننقطہاصفھان
سفرهاۍخارج،گشتوگذارو . . .
ازشپرسیدم:
خبمحسنتوآرزوتچیہ؟
نہگذاشتونہبرداشت
گفت:شھادت🙇🏿♂💔!
🕊⃟🌿↝ #شهیدانہ
🌺🍃شهدا همیشه آنلاین هستند
ڪافیه دلت رو بروزرسانے ڪنی
اون موقع مےبینے ڪه در تڪ تڪ
لحظات در ڪنارت بودند.
هستند
وخواهند بود...😇
#شهیدمحمودرضابیضایی
#شهیدانہ♥
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
#شهیدانه🍃
•°مے گفت:
✨چادࢪ یادگاࢪ حضࢪت زهࢪا(س) است
•°ایمان یک زن وقتے کامݪ مے شود
✨که حجاب ࢪا ڪامݪ ࢪعایت ڪند...
#شہید_ابراهیم_هادے
#یادشہیدباصلوات
{🥀🖤}
جنازه پسرشونُ که آوردند
چیزی جزء دو سه کیلو استخون نبود
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوری ها !!!
دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش ...
#شهیدانه
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷
#شهیدانه
#ما_از_اینها_غافلیم
#دانشمند_هسته_ای
#شهید_والامقام
#مصطفی_احمدی_روشن
دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبهروی خوابگاه زنجان خانههایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونکنشینها.
همیشه چشمم به این خانهها میافتاد، اما هیچوقت فکر نکرده بودم به آدمهایی که توی این آلونکها زندگی میکنند. اوضاعشان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر. از یکی از خانهها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه قد و نیم قد هم پشت سرش.
مصطفی تا چشمش به بچهها افتاد، قربان صدقهشان رفت. خانه درواقع، یک اتاق خرابه نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغبرق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند.
مصطفی گفت: «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر میزد. برنج و روغن میخرید و برایشان میبرد. وقتی هم که خودش نمیتوانست کمک کند، چندتا از بچهها را میبرد که آنها کمک کنند .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🕊🥀
#شهیدانه
ترکشی به پهلویش اصابت کرد
وقتی بر زمین افتاد
از ما خواست که بلندش کنیم
روی پاهایش که ایستاد..
رو به سمت کربلا
دستش را روی سینه نهاد
و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد
گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله..
موقع خاکسپاری
با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود
ولی دستش هنوز به نشانه ادب
بر سینهاش قرار داشت..
#شهیداحمدعلینیری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄