eitaa logo
بدون مرز
226 دنبال‌کننده
192 عکس
84 ویدیو
1 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 عکس روایت 🔹شیخ احمد یاسین در سال ۱۹۸۷ به همراه شماری از گروه‌های فلسطینی جنبش مقاومت اسلامی «حماس» را بنیانگذاری کرد. در ۱۶ اکتبر ۱۹۹۱ دادگاه نظامی با کیفرخواستی در ۹ بند، او را به اتهام تشویق برای ربودن و قتل سربازان صهیونیستی، تأسیس حماس و تشکیل دستگاه‌های امنیتی و نظامی متهم کرده و او را به حبس ابد محکوم ‌کرد. 🔹فلسطینی‌ها که به اسارت‌های طولانی‌مدت مردم و رهبران خود در زندان‌های رژیم صهیونیستی معترض بودند، در آذر ۱۳۷۱ (دسامبر ۱۹۹۲) یک سرباز اسرائیلی را برای آزادی متقابل شیخ‌احمد یاسین به گروگان گرفتند و اعلام کردند اگر تا یک روز دیگر شیخ آزاد نشود، سرباز اعدام خواهد شد. رژیم صهیونیستی این درخواست را نپذیرفت و آن سرباز اعدام شد. 🔹رژیم اشغالگر از فردای آن روز دست به بازداشت‌های گسترده‌ای زد و بالغ بر هزار نفر را دستگیر کرد. از بین آن‌ها ۴۱۵ تن از فرماندهان و رهبران مقاومت را به لبنان تبعید کرد که در میان‌شان افرادی همچون شهیدان: عبدالعزیز الرنتیسی، جمال منصور، محمود ابوهنود، اسماعیل هنیه و... بودند. تبعیدشدگان فلسطینی به منطقه «مَرَج‌الزُهور» جنوب لبنان که در کنترل «آنتوان لحد» مزدور اسرائیلی بود، منتقل شدند. اما آن‌ها تصمیم گرفتند وارد لبنان نشوند و در نزدیکترین نقطه به وطن‌شان بمانند و از همان‌جا در میان کوهستان‌های شمال فلسطین اشغالی به مبارزه ادامه دهند و تا بازگشت به سرزمین مادری خود این منطقه را ترک نکنند. 🔹زندگی در چادر، آن هم در سرمای منطقهٔ «مرج‌الزهور» بدون آذوقه کار آسانی نبود. نیروهای حزب‌الله نیز مسیرهای بسیار طولانی را برای رساندن مایحتاج از میان کوهستان‌ها و گشتی‌های مزدور اسرائیل طی می‌کردند تا کمی برای آن‌ها دلگرمی باشند. 🔹عزم راسخ و استقامت تبعیدی‌ها، توجه رسانه‌های بین‌المللی را به خود جلب کرد و آن‌ها را برخلاف سران کشورهای عربی که هیچ واکنشی به این حوادث نداشتند، به آن‌جا کشانید. کم‌کم اوضاع در «مرج‌الزهور» به نفع جریان مقاومت پیش رفت و با فشارهای بین‌المللی، رژیم مجبور به بازگرداندن دسته‌دسته تبعیدی‌ها به خاک فلسطین شد و تا یک سال بعد همه آن‌ها به فلسطین بازگشتند. 🟢پ.ن: مرز جنوبی لبنان، منطقه مرج‌الزهور، بهار ۱۳۷۲ در تصویر مشاهده می‌شود. فرماندهان و فلسطینیان تبعید شده به لبنان. از راست، نفر دوم: شهید اسماعیل هنیئه، نفر چهارم: شهید عبدالعزیز رنتیسی منبع عکس: گنجینه خانه عکاسان ایران 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢برو و به پشت سرت نگاه نکن!
💢برو و به پشت سرت نگاه نکن! 🔹چهارشنبه ۲۹ نوامبر ۲٠۲۳، ساعت ۱۱:۵۴ [روز پنجاه‌وچهارم جنگ غزه] پیرمردی روی پیاده‌روی مقابل با یک دست، فرزند خردسالش را می‌کشید و با دست دیگرش یک چرخ دستی را که سه‌چهارم یک کیسه آرد رویش بود می‌کشید. شاید به قدر یک وعده خمیر از آن بیرون ریخت، اما او می‌دوید و به عقب نگاه نمی‌کرد. اینجاست که یاد می‌گیریم به هیچ دلیلی به عقب نگاه نکنیم. 🔹شبیه همانی که دوستم «وسام یاسین» گزارشگر شبکۀ الحره تعریف می‌کرد: داستان زنی که نحو‌ۀ شهادت دختر و نوه‌اش را برای او روایت کرده بود که پشت سرش در حال گذر از «مسیر مرگ» از غزه به سمت جنوب بوده‌اند. قصه‌اش را شاید در نامه‌های بعدی برایت بنویسم. می‌گفت خال قرمز تک‌تیرانداز را دیدم که از روی من عبور کرد و دو گلوله شلیک شد. بعد صدای دخترم و دخترش را پشت سرم شنیدم. بی‌آنکه بتوانیم حتی سرمان را به عقب برگردانیم، به راهمان ادامه دادیم. به ما این‌طور گفته بودند: برو و به پشت سرت هم نگاه نکن... آنها هم همین کار را کردند. 🟢پ.ن: متن بالا برشی‌ست از روزنوشت‌های فاتنه الغره‌ از کتاب «لهجه‌های غزه‌ای»؛ روایتی نزدیک و مستند از غزهٔ بعد از طوفان الاقصی 📚 کتاب: لهجه‌های غزه‌ای ✍نویسندگان: یوسف القدرة، فاتنه الغره 🖋مترجم: محمدرضا ابوالحسنی 🔘ناشر: سوره مهر 🖇 کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» را می‌توانید از سایت سوره مهر به آدرس https://sooremehr.ir/book/52293/لهجه-های-غزهای/ تهیه کنید 🌱 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅لمار! ... این را گفته بودم که مادربزرگت در حالی که به دستان من و عمو محمودت تکیه کرده بود، ایستاد و سرمان داد ‌زد همان‌جا جایش بگذاریم؟ تصورش را بکن: توقع داشت آنجا زیر آن بمباران رهایش کنیم! 🔴 دفتر هنر و ادبیات بیداری به بهانه نشر کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» نشستی با حضور نویسنده، مترجم و کارشناسان روایت فلسطین برگزار می‌کند. 🖊️ نویسندگان: فاتنه الغره، یوسف القدرة 📝 مترجم: محمدرضا ابوالحسنی 🎤 کارشناسان: سمیه جمالی، کورش علیانی ⏱ زمان: سه‌شنبه ۲۷ شهریور، ساعت ۱۵ تا ۱۷ 🏫 مکان: حوزه هنری، سالن صفارزاده 📌 حضور مجازی: 📎http://skyroom.online/ch/akhavan61/andishkadeh 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
47.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و تو چه می‌دانی زندگی در چادر یعنی چه؟ اینکه بخوابی و حشرات روی بدنت بپرند و خزندگان رویت بخزند. باران ببارد و رختخوابت خیس شود و جایی برای خوابیدن پیدا نکنی و مجبور باشی بایستی. 🔴پیام تصویری فاتنه الغره، نویسنده کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» برای نشست «زندگی روی آوارهای غزه» که روز سه‌شنبه ۲۷ شهریور، به ابتکار دفتر هنر و ادبیات بیداری در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
38.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ زندگی در اینجا بسیار سخت است، سخت تر از آنکه هر انسانی بتواند تصورش کند. سختی اینجا در جزئیاتی است که در صفحات تلویزیون دیده نمی‌شود. 🔴پیام تصویری یوسف القدرة، نویسنده کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» برای نشست «زندگی روی آوارهای غزه» که روز سه‌شنبه ۲۷ شهریور، به ابتکار دفتر هنر و ادبیات بیداری در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢هنوز یک چشم دیگر دارم و همان برای مبارزه کافیست!
💢هنوز یک چشم دیگر دارم و همان برای مبارزه کافیست! 🔹دیروز بعد از اتفاقی که افتاد، من هم مثل همه آن آدم‌های خوب و پاک بودم. سرم ضربه خورده بود و با وجودی که یک قطره خون از آن نمی‌آمد، خون برادرانم جاری شده بود. صحنه‌ای که در خیابان درک کردم شبیه تصاویر قیامت بود. سراسر ترس، وحشت، خون و سرگشتگی. بعد از اهدای خون، خیلی دیر به خانه برگشتم. غمگین، ناراحت و در هم شکسته. حادثه امنیتی تمام شده بود، اما حادثه‌ روانی که درون ما را له کرده بود همچنان ادامه داشت. 🔹یک روز بعد از حادثه احساس کردم مردم افسرده و غمگین هستند‌. بهتر بگویم چیزی غرور همه ما را شکسته بود. یکی از دوستان ما جوانی منحصر به فرد است با ظاهر غلط‌انداز که خنده از روی لبانش نمی‌رود‌. فکر کردم حتما حالا از نظر روحی به هم ریخته است. سراغش رفتم تا کمی حالش را در بیمارستان عوض کنم. یک لبخند ساختگی روی لب‌های نشاندم و وارد شدم: _به خدا کار درست رو تو کردی! حالا حقوق جانبازها رو می‌گیری، بالاخره وضعت رو به راه می‌شه، تو خونه می‌مونی و ازدواج می‌کنی! _جانباز چیه بابا؟ فقط یه چشم و دو تا انگشتم پریده! پس چه جور تک تیراندازی‌ام من؟ هنوز یه چشم دیگه دارم و سه تا انگشت تو دست راستم. یعنی اون قدری که بتونم نشونه بگیرم و ماشه رو بچکونم. اصلا الاغ! آدم وقتی می‌خواد شلیک کنه یه چشمش رو می‌بنده، حالا خود به خود بسته شد. برای تک تیراندازی دو تا انگشت می‌خوام که سلاح رو بگیرم و یکی دیگه که ماشه رو بچکونم... 🔹به خدا قسم اگر خانه‌های‌مان را روی سرمان خراب کنند و فقط یک نفر از ما باقی بماند که پاها و دست چپش قطع شده باشد و در دست راستش فقط یک انگشت داشته باشد، همان یک نفر از میان آوار قد راست می‌کند، نشانه می‌گیرد و شلیک می‌کند ما بی‌شماریم نه درهم شکسته می‌شویم و نه می‌میریم. 🟢پ.ن: روایت کاربر لبنانی حسن ندّا از ساعاتی پس از انفجار پیجرها در لبنان 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢سبزپوشی یمنی‌ها در میلاد پیامبر اکرم (ص) 🔹مردم یمن به مناسبت سالروز میلاد پیامبر گرامی اسلامی، راهپیمایی میلیونی در این کشور برگزار کردند. در این مراسم یمنی‌ها حمایت خود را از مردم مظلوم فلسطین به ویژه ساکنان نوار غزه اعلام کردند. 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢شهادت آقازاده‌ای که دنیا را متحیر کرد