💢وا اسفا بر مهجوریت قرآن در جوامع اسلامی!
🔹سید جمالالدین اسدآبادی، علیرغم اهداف انجمن فراماسونری مصر، به یاری شیخ محمد عبده دست به تأسیس انجمن وطنی یا حزب الوطنی زد که بسیاری از جوانان و آزادیخواهان مسلمان مصر به عضویت آن درآمدند. اعضای اولیه این انجمن حدود چهل نفر بودند که پس از مدتی این عده به هشتاد نفر افزایش یافت. بدینسان کمکم علاقهمندان این انجمن فزونی یافت. یک روز در مجلس حزب الوطنی برای اعضای گروه، با هیجان و سوز تمام، این گونه سخن گفت: پدران و نیاکان ما مسلمانان که به بلندترین قلهٔ شکوه و عظمت اسلامی رسیدند، تنها و تنها به این علت بود که به حقیقت دین پی برده و به قرآن عمل کردند و عمل به قرآن، آنان را همچون بنیانی مرصوص، یکپارچه ساخت و آنان دست در دست هم نهادند و با هم برادروار زندگی کردند؛ اما همین که مسلمانان از راه یگانگی دور گشتند و وحدت خود را از دست دادند، لقمهای برای دهان استعمارگران شدند، چراکه: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم»؛ خداوند حال و روز هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خود آنان حال و روز خود را تغییر دهند.
🔹افرادی که در این انجمن عضو میشدند، همه از جوانان زندهدل و متعهد و عاشق آزادی بودند و در نخستین جلسات، مذاکرات اولیهشان این بود که برای درمان دردها چه باید کرد؟ تصمیم و نظر همگی آنان این شد که باید دست به دامان قرآن زد و ریشه نفاق و تفرقه را که مولود استعمار و جهل مردم است قطع کرد. تعداد این جمعیت بعد از ده ماه بیست هزار نفر رسید. سید (رهبر جمعیت) در یکی از جلسات با حالتی حزنانگیز چنین گفت: بارالها! گفتهای: «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا» خدایا! این جمعیت در راه تو قدم گذاشتهاند، راهنماییشان کن و راه را بر ما بنمای... آنگاه بعد از سخنانی چند ادامه داد: وا اسفا! قرآن هم اکنون فقط برای تلاوت بر سر قبور در شبهای جمعه، مشغولیت روزهداران مسجد، کفارهٔ گناه، بازیچه مکتبخانهها، درمان چشمزخم، وسیله قسم دروغ، مایه گدایی، زینت قنداق، سینهبند عروس، بازوبند نانوا، گردنبند بچه و حمایل مسافران و.... سرمایه کتابفروشیها شده است. آه! وا اسفا! یک سوره والعصر که سه آیه بیش نیست، نهضت مسلمانان از صدر اسلام را به وجود آورد و موجب تشکیل اصحاب صفه شد، اما افسوس!... خدایا ما تو را فراموش کردیم، تو هم آیینه قلوب ما را از انعکاس و درک حقایق خود محروم نمودی. سپس سید جمال از منبر پایین آمد و در حالی که عدهٔ زیادی از اعضای جمعیت از گریه بیتاب شده بودند، راهی منزل خود گردید.
🔹وجود این انجمن و شدت نفوذ و تأثیر آن در طبقات مختلف جامعه و میزان انعکاس آن در افکار عمومی یک بار دیگر خطر وجودی سید را علنی ساخت. به طوری که «لردکرومر»، سفیر انگلیس در مصر، وحشت و نگرانی خود را این چنین به لندن گزارش داد: «...اگر این انجمن حزب الوطنی یک سال دیگر برقرار باشد و سلسلهجنبان امروزهٔ آسیای غربی و مرکزی و آفریقای شرقی و شمالی، شیخ جمالالدین همدانی، مرفهالبال و آسودهخاطر در مصر زیست کند، گذشته از اینکه تجارت و سیاست بریتانیا در قارهٔ آفریقا از بین میرود، که سهل است، ترس آن است که سیادت قاطبه اروپا، از هیمنهٔ این انجمن عجیب متزلزل شده و اثری از آن در صفحه عالم باقی نماند. انجمن حزب الوطنی مصر سختترین مانعی است که در مقابل پیشرفت ما تصور میشود؛ باید با کمال سرعت و عجله، برای تفرق آن دستور سریع و لازمالاجرا برسد!»
🔹سید جمالالدین با مبارزهای که بر ضد اهداف استعمار خارجی و استبداد داخلی، به قصد آزادی ملت مصر آغاز کرده بود، موجب گردید که به دستور انگلیسیها و مخالفتهای فراماسونها که حزب الوطنی را در مقابل خود میدیدند، حکم توقیف او صادر گردد. اموال سید جمال را ضبط کردند و او را همراه مأمورانی به کانال سوئز تبعید و سپس به ترک مصر وادار نمودند. سید جمالالدین مدت ده سال در مصر حضور داشت و با فعالیتهای اثربخش خود، توانست شاگردان و دستپروردگان زیادی بسازد که بعدها در نهضتی آزادیخواهانه منشأ اثر شدند و با انقلاب در کشور خود زمام امور را در دست گرفتند. سعد زغلول، یکی از رهبران مسلمان مصر، بعدها در مجلس عمومی مردم به مصریان گفت: من این نهضت را چنانکه سخنرانان امروز مجلس گفتند، از پیش خود نیافریدهام، بلکه این نهضت ادامه نهضتی است که سید جمالالدین و شاگردان و دستپروردگان مکتب او پایهگذار آن بودند.
🟢پ.ن: متن بالا برشیست از کتاب «فریادگر قرن»؛ گوشههایی از زندگی سید جمالالدین اسدآبادی پایهگذار نهضتهای اسلامی
📚کتاب: فریادگر قرن
✍نویسنده: رضا فرهادیان
🔘ناشر: مؤسسه فرهنگی_تربیتی توحید با همکاری مؤسسه بوستان کتاب
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#فریادگر_قرن
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢ما هر روز در غزه «کلمه» از دست میدهیم
🔹به خاطر دارید چند روز از شروع طوفانالاقصی گذشته است؟ اصلاً میدانید چندمین روز از مقاومت بیوقفه و خستگیناپذیر مردم سرزمین فلسطین است؟ دوماه بیشتر از شروع طوفانالاقصی نگذشته بود که پرستو عسگرنژاد در یک پست داخل اینستاگرامش خبر شهادت نویسندهای فلسطینی را داد؛ او شاعر و استاد دانشگاه هم بود. چند روز قبلش سرکلاس دانشگاه عکسهای هبه زقوت، نقاش فلسطینی را داخل پاور ارائه کلاسیام گنجانده بودم و در انتها گفتم غزه هر روز انسان از دست میدهد، انسانهایی که برای زندهماندن و زندگی تلاش کردهاند. کسانی که در سختی مقاومت هر روزه، خود را به جایی رساندند. عکس دوقلوهای نوزاد را چطور، آنها را به خاطر دارید؟ همانهایی که تنها چند روز پس از تولدشان شهید شدند. تصویر پدرشان را چی؟ میدانستید او از جوانهای موفق فلسطین و مهندس سرشناسی بودهاست؟ دکتر رفعتالعریر همان شاعر و نویسندهای که تنها پس از ۶۰ روز از شروع طوفانالاقصی شهید شد، در یکی از شعرهایش نوشته بود: «اگر من باید بمیرم، پس تو باید زنده بمانی تا داستانم را برای بقیه تعریف کنی. تا خرتوپرتهایم را بفروشی… و از لباسهایم، از بند کفنم، نخ بلند بادبادکی بسازی تا بچهای در غزه که بهشت در نگاهش خانه کرده در جستوجوی پدری که در چشمبههمزدنی شهید شده، چنان که فرصت نکرده با هیچکس، حتی با بدن خودش خداحافظی کند، این بادبادک را، بادبادکی را که تو از من ساختی، ببیند و شده برای لحظهای تصور کند فرشتهایست که عشق را به او بازگردانده. اگر من باید بمیرم، بگذار این مرگ امیدی بیافریند، بگذار این مرگ افسانهای باشد.» او دو ماه تمام با اشک برای مردم جهان نوشت «ما عدد نیستیم» و عسگرنژاد برای توصیف او از کلمه استفاده کرد. تنها سلاحی که رفعتالعریر داشت کلمهها بودند. او میخواست با کلماتش به جهان بفهماند از دستدادن یعنی چه!
🔹عسگرنژاد در آن پست نوشتهبود: «ما هر روز در غزه کلمه از دست میدهیم». کلمهها معنا دارند، هویت دارند، مستقل هستند و وجودشان شرط لازم است؛ انسان هم همینطور. ما هر روز در غزه «کلمه» از دست میدهیم، به معنای از دست دادن انسان است؛ نه مشتی عدد و رقم که حالا بعد از یکسال دیگر تعداد صفرهایش هم از اهمیت افتادهاست. تا همین لحظه بخواهم برایتان بگویم ۴۰ هزار و ۸۶۱ نفر را از دستدادهایم! من اینقدر شعر رفعتالعریر را خواندهام که حفظ شدهام، اما هنوز در همان ابتدای جمله، «تو باید بمانی تا داستانم را برای بقیه تعریف کنی» ماندهام، انگار نمیتوانم از کنارش عبور کنم؛ او ۶۰ روز با کلمات و خط به خط شعرهایش تلاش کرد به جهان بفهماند سلاح انسانها همیشه یکسان نیست، همه نمیتوانند تفنگ به دست بگیرند و با گلوله به میدان جنگ بروند. میدان جنگ هم هیچوقت به فضای جبهه محدود نمیشود؛ مهم سکوت نکردن و روایت است.
🔹هر زمان که اتفاقی طاقتفرسا در آن سرزمین میافتد بیشتر از قبل حس میکنم آدمهایی هستند که روایت کنند، آدمهایی که زبانها و سلاحهای خود را انتخاب کردهاند و قصد دارند صحنه روزگار و صفحه بازی را عوض کنند. هرکس با زبان خودش. اما حقیقت را بخواهید به گمان من اصلیترین هنر، ماندن و تداوم است. با هر اتفاق تعداد روایتکنندهها افزایش پیدا میکند اما سوال اینجاست که مگر بعد از آن اتفاق هولناک همهچیز متوقف میشود که پس از چند روز همه در بایکوت خبری میروند و اتفاقهای غزه میشود یادی در خاطرهها؟ دوری و نزدیکی، تفنگ و لباس رزم، زمانی که یک هنرمند فرسنگها دورتر از فلسطین از او سخن میگوید، یک طراح از او طراحی میکند و آهنگساز از او میسازد معنای خود را از دست میدهد؛ هر کس به سهم و بضاعت خودش! من هم تمام این چندصد کلمه را کنار هم چیدم و زحمت خواندنش را هم به شما دادم که بگویم درست است روزمره از همه قدرتهای جهان قویتر است و در کسری از ثانیه انسان را میبلعد اما نقطه تقابلش تلنگر است که هنرمندها میتوانند با زبان و سلاحشان هر روز و هر ثانیه با ماندگار کردن اثرشان، چارهاش کنند. کتاب «فلسطین زیبا» مصداق ماندگار کردن آثار است، کتابی که با صدها تصویر در سال ۱۸۸۱ توسط یک ناشر آمریکایی منتشر شده است و این اتفاق در حالی است که اسم منحوس و جعلی «اسرائیل» در سال ۱۹۴۸ ساخته شده است. این کتاب حالا خودش سندی تاریخی است. ماجرای ماندگار کردن و چاره روزمرگی هم همین است. اگر بتوانیم آثار را به کتاب تبدیل کنیم حتی میتوانیم برای روزگار خیلی دور هم آنها را حفظ کنیم و گواهی باشند بر سرگذشت امروز ما.
🟢پ.ن: متن بالا برشیست از یادداشت نازنینفاطمه سامنی درباره فراموشی مسئله فلسطین در ایبنا
🔗لینک مطلب در ایبنا:
ibna.ir/x6r7T
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#فلسطین_زیبا
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢شهادت بازیگر محبوب فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی
🔹رشاد ابو سخیله، بازیگر ۲۳ ساله فلسطینی که در سریالهای "قبضة الأحرار" و "بوابة السماء" بهعنوان قهرمان شناخته میشد، در پی بمباران رژیم صهیونیستی به مدرسه الفاخوره در اردوگاه جبالیا غزه چند روز پیش به شهادت رسید.
🔹سریال "قبضة الاحرار" با نام سریال "عملیات اقتدار"، پیشتر از صداوسیمای ایران پخش شده بود. یحیی السنوار پس از نمایش این سریال، شخصا از عوامل فیلم و شهید رشاد ابو سخیله تقدیر کرد.
🔹سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز با انتشار پیامی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی به شهادت رشاد ابو سخیله واکنش داد. در بخشی از این پیام آمده است: خون او همراه خون بیش از چهل هزار شهید فلسطینی در نوار غزه، فریادگر مظلومیت ملت فلسطین، دیوصفتی اشغالگران صهیونیست و نفاق و دروغگویی مدعیان حقوق بشر است.
🟢پیوست: سکانس پایانی سریال قبضة الاحرار با بازی شهید رشاد ابو سخیله
#بدون_مرز
#غزه
#مقاومت
#ادبیات_بیداری
🌍 با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
💢دلت برای چه چیز ایران تنگ شده است؟
🔹به نظرم اسلام در لوزان هیچ جلوهای ندارد. نمیدانم بهخاطر نبود مسجد در شهر است که این احساس را دارم یا بهخاطر تعداد کم زنان باحجاب که آن هم اغلب سیاه پوستند و با لباسهای عجیب و غریب و گل و گشاد میگردند. تا حالا به جز خودم و هدی که با مانتو و روسری میگردیم تنها یک زن محجبه دیدهام که کتودامن گرانی پوشیده و روسری ساتن براقش را از پشت گره زده بود. به نظرم ترکیهای بود. خیلی دوست دارم بدانم که مردم شهر درباره من که با حجاب معمولی میگردم چطور فکر میکنند. نه آنقدر شیکم و نه آنقدر شلخته. اصلاً درباره مسلمانها چه میدانند؟ نکند اینجا هم اسلام هراسی اپیدمی باشد و همانها که توی اتوبوس و فروشگاه به رویم لبخند میزنند توی دلشان فکر کنند کمربند انتحاری بستهام و یا بالاخره یک روزی خواهم بست. بعضی وقتها از این فکرهای خودم خندهام میگیرد. گاهی هم دلم میگیرد از این همه ناهمگونی محیط. چند روز پیش عمهام زنگ زده بود به موبایلم. حال و احوال میکرد. پرسید بیشتر از همه دلت برای چه چیز ایران دلت تنگ شده؟ رویم نشد بگویم صدای اذان. گفتم: نان سنگک.
🔹با علیرضا (پسرم) آمدهایم میدان دهکده کاهوی مدل ایرانی بخریم. انگار کمی دیر رسیدهایم. سبزی فروشها بساطشان را جمع کردهاند و در حال رفتناند. کاهو گیرمان نمیآید. در عوض با دوربین موبایلم صحنهای شکار میکنم که از هزار کیلو کاهو بیشتر میارزد. یک عده مرد و زن و بچه دور میدان دهکده جمع شدهاند و شعار میدهند. اتفاقاً خیلی هم جاندار و غیرنمایشی. هر چند دقیقه جوان بوری با یکی از آن بلندگوهای دستی سال ۵۷، که سه تا باطری بزرگ شش ولتی میخورند شعارها را نو میکند. نمیدانم موضوع شعارهایشان چیست و چه چیزی این مردم همیشه خونسرد بیطرف سوئیسی را اینقدر عصبانی کرده است. برای همین نزدیک نمیروم. میترسم نکند بر ضد اسلام و اینها باشد و جلو رفتنم جلوه خوبی نداشته باشد. ولی به محض اینکه نوشته «LIBY LIBRE» (لیبی آزاد) را دست خانمی که توی جمعیت است میبینم، دوزاریام میافتد که در حمایت از مردم لیبی است. میروم بین جمعیت و ادای شعار دادن در میآوردم. دهانم را الکی تکان میدهم چون نمیدانم دقیقاً چه کلمهای را تکرار میکنند. یک چیزی شبیه تباکی کردن برای امام حسین! هرچه گردن میکشم و اطراف را نگاه میکنم نه یک دانه خبرنگار و دوربین صداوسیما هست و نه حتی یکی از این شهروند خبرنگارها که از تصادف و قتل هم فیلم میگیرند. با ترسولرز موبایلم را از جیبم درمیآورم. نکند مجوز تجمع را به شرط نبود عکس و فیلم داده باشند؟ شعار دادن به سخنرانی حماسی تبدیل شده. دوربین موبایل را آهسته از میان کتف دو مرد هیکل داری که جلویم ایستادهاند روی سخنران زوم میکنم تا تنها رسانهای باشم که گریهکردن پسر بور اروپایی برای مردم لیبی را ثبت میکند. آن هم پشت بلندگوی دستی و روی پلهٔ میدانک اصلی شهر کوچکی در مرکز اروپا.
🟢پ.ن: متن بالا برشیست از کتاب «دهکده خاک بر سر»؛ روایتهایی از یک سال زندگی در لوزان سوئیس از زبان فائضه غفارحدادی
📚کتاب: دهکده خاک بر سر
✍نویسنده: فائضه غفارحدادی
🔘ناشر: سوره مهر
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#دهکده_خاک_بر_سر
#اسلام
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
✅ دفتر هنر و ادبیات بیداری برگزار میکند:
🔴 روایت آنسوی مرزها: زندگی روی آوارهای غزه
🇵🇸 نشستی به بهانه نشر کتاب «لهجههای غزهای»، با حضور نویسنده، مترجم و کارشناسان روایت فلسطین
⏱ زمان: سهشنبه، 27 شهریور، ساعت 15 تا 17
🏫 مکان: حوزه هنری، سالن صفارزاده
📌 حضور مجازی:
📎http://skyroom.online/ch/akhavan61/andishkadeh
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz