eitaa logo
بدون مرز
337 دنبال‌کننده
322 عکس
184 ویدیو
2 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان "بدون مرز در شبکه های مجازی" بله ble.ir/join/6VCosAGYUH اینستاگرام https://www.instagram.com/bedone_marze?igsh=MTVkam52ZWthb2FlbA== تلگرام https://t.me/bedun_e_marz
مشاهده در ایتا
دانلود
22.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢دیروز بوسنی، امروز غزه 🟢پرچم فلسطین بر فراز پل تاریخی شهر موستار در بوسنی و هرزگوین؛ ان‌شا‌الله نام و یاد فلسطین امسال در رویداد مارش میرا، راهپیمایی سالانه به یاد شهدای سربرنیتسا، زنده باشد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢 ایده ساخت تونل امید سارایوو از کجا آمد؟ 🔹 ۱۳ اسفند ۱۳۷۱ باز هم سحری جا ماندیم و به اجبار باید روزهٔ بی‌سحری بگیریم. فقط بلند شدیم نماز صبح خواندیم و باز هم خوابیدیم. برق هم رفته و سرما کم‌کم بر فضای اتاق غلبه پیدا کرده است. ساعت نه همراه با دکتر جاکا، مهندس آب و حاج‌احمد به دوبرونیا رفتیم. آنجا خلیل، مسئول ستاد تیپ دوبرونیا را دیدیم و ما را به منزل عصمت حاجیچ، فرمانده تیپ دوبرونیا برد. منزلش چند بلوک عقب‌تر از خط مقدم است. 🔹در منزل او با حضور مسئولان خط شهرک دوبرونیا و فرودگاه، جلسه را برقرار کردیم. پیشنهادها ارائه شد و قرار گذاشتیم برویم و محل آغاز تونل زیر فرودگاه را از نزدیک بررسی و مشخص کنیم. چون حاج‌احمد [کریمی] مدت‌ها است طرح این تونل را که از تونل عملیات فتح‌المبین اقتباس کرده، ارائه داده و بسیار تلاش می‌کند این تونل برای رفع محاصرهٔ شهر سارایوو از زیر فرودگاه زده شود و دو طرف آن، یعنی دوبرونیا به بوتمیر، را به هم وصل کند. این تنها راه ارتباطی مطمئن بین جبهۀ مسلمانان سارایوو با خارج از آن است و به نظر می‌رسد تحول عجیبی در خطوط مقدم شهر سارایوو ایجاد کند. اگر این تونل زودتر زده می‌شد، چه بسا معاون نخست‌وزیر بوسنی کشته نمی‌شد. (حاكيا تورالیچ، معاون نخست‌وزیر وقت بوسنی، در یک عملیات تروریستی به دست صرب‌ها کشته شد.) 🔹 حدوداً چهل پنجاه روز پیش صرب‌ها نفربر معاون نخست‌وزیر را متوقف کردند و او را از آن بیرون کشیدند و جلو چشم محافظانش که همه سربازان و افسران UN بودند، تیرباران کردند. غیرممکن است این عملیات از قبل طراحی نشده باشد. حتماً توافقاتی بین UN و صرب‌ها صورت گرفته بود، اما اجمالاً می‌توان گفت اگر این تونل وجود داشت، لازم نبود او را از میان صرب‌ها بگذرانند، یا اینکه سربازان UN کار انتقال او را انجام دهند. خود مسلمانان حفاظت او را بر عهده می‌گرفتند. 🟢 پ.ن: متن بالا برشی‌ست از کتاب «محاصره سارایوو»؛ خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین 📚 کتاب: محاصره سارایوو ✍نویسنده: کاوه ذاکری 🔘 ناشر: سوره مهر 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢مادری از سربرنیتسا و فرزندانی از فلسطین 🔹 فاجعه‌ی رخ داده در سربرنیتسا آنقدری تکان‌دهنده هست که زنان شاهد این جنایت تصور مقایسه‌ی آنچه تجربه کرده‌اند را با هیچ رویداد دیگری ندارند. اینکه شهر یک شبه خالی از مردان و پسران شود و کودکان پیش چشم مادران سر بریده شوند. اما داستان ام‌سلیم فرق می‌کرد. ام‌سلیم می‌گفت: من با چشم خودم جنایات سربرنیتسا را دیدم و تا سال‌ها درگیرش بودم. می‌گفت: من به انکار همه چیز رسیدم و داشتم ایمانم را از دست می‌دادم. پس خدا در آن روزها کجا بود؟ اما تقدیر دست ام‌سلیم را در دستان مردی فلسطینی از اهالی نابلس گذاشته بود که اقوامش در غزه زندگی می‌کردند. 🔹ام‌سلیم می‌گفت: آخرین بار یک سال قبل از غزه خارج شدیم. از کانادا برای دیدن اقوام همسرم به غزه رفته بودیم و پیش از آغاز جنگ از غزه بیرون رفتیم. حالا دیگر هیچ خبری از خانواده‌ی همسرش در غزه نداشتند. می‌گفت که: آخرین بار با خواهرشوهرش تلفنی صحبت کرده بودند و دیگر نمی‌دانستند کجا هستند. ام‌سلیم می‌گفت که: اتفاقی که در غزه دارد رخ می‌دهد به مراتب از نسل‌کشی سربرنیتسا سخت‌تر است و این اعتراف ساده‌ای نبود. هشت هزار نفری که در کمتر از ۷۰ ساعت قتل‌عام شدند پیش چشم او بود. این نرخ کشتار حتی هنوز از نرخ کشتار اسرائیل در غزه بالاتر است. با این حال ام‌سلیم در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود تکرار می‌کرد اتفاق غزه فجیع‌تر از آن جنایت هولناک است. 🔹حالا او به همراه مدینه و سلیم دختر و پسرش آمده بود به مزارستان پوتوچاری تا هم داغ خانواده‌ی از دست داده‌اش در سربرنیتسا را تازه نگه دارد و هم در هول نسل‌کشی مردم غزه اشک بریزد. ام‌سلیم می‌گفت: خودم را با زنان و مادران غزه مقایسه می‌کنم که من چطور داشتم به پوچی می‌رسیدم و این مردم چطور محکم و با صلابت ایستاده‌اند. 🟢پ.ن: متن بالا روایت سرباز روح‌الله رضوی است از راهپیمایی امسالِ مارش میرا که سالانه به یاد شهدای سربرنیتسا در کشور بوسنی و هرزگوین برگزار می‌شود 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
🟢 مروری بر کتاب های حوزه ی ادبیات بیداری " محاصره ی سارایوو " ✍ اولین باری که با بوسنی و وقایع هولناک آن درقبال مسلمانان مظلومش مواجه شدم مستند خنجر و شقایق با صدای جادویی سید مرتضی آوینی و آن متن فوق العاده بود. آن روزها هنوز گوشمان به کلمه *نسل کشی* و چشممان با تصاویر جنایت هایی که امروز لحظه به لحظه درحق مردم غزه رخ میدهد، عادت نداشت و آن تصاویر و اتفاقاتش برایمان هولناک بود. 🔹️اواخر سال ۱۳۷۰ شمسی برابر با سال ۱۹۹۰میلادی، با فروپاشی شوروی، کشورهایی که کمونیستی محسوب می‌شدند فروپاشیدند. از جمله این کشورها «یوگسلاوی» است که از چند جمهوری تشکیل شده است. جمهوری‌های این کشور اعلام استقلال کردند و بدین شکل، اولین تنش‌ها آغاز شد، یکی از این مناطق، جمهوری بوسنی و هرزگوین بود که ادعای استقلال کرد و با مخالفت ارتش یوگسلاوی مواجه شد و به این ترتیب جنگ اتفاق افتاد. از آن طرف اروپای غربی نیز تحمل تاسیس یک کشور مسلمان در آن نقطه را نداشت و به همین سبب ما شاهد یک قتل عام سازماندهی شده علیه مسلمانان بوسنی بودیم. جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری بود که آن موقع در حمایت از مسلمانان بوسنی وارد عمل شد. 🔸️ کتاب محاصره ی سارایوو یکی از کاملترین متن های موجود در مورد نحوه ی حضور ایران در بوسنی در دوران این جنگ است. خاطرات دوماموریت چندماهه ی آقای کاوه ذاکری که مدرس تخریب و انفجار بوده و در بوسنی، نظامیان و داوطلبان مردمی را با شیوه خنثی کردن مین‌ها و تله‌های انفجاری آشنا می‌کرده است. شاید یک سوم ابتدایی کتاب برای هرکسی مقبول نباشد و از حوصله خارج باشد اما در ادامه ورود ایشان به سارایوو محاصره شده و ماجراهای تونل و گشت های un و آن گروه موسیقی سنتی ایرانی و نوازنده ی خانمش که سفیر دوستی ایرانیان شده و بین مردم جنگ زده جا باز کرده و کلی وقایع تلخ و شیرین باعث میشود که دیگر کتاب را زمین نگذاری. 🔹️این کتاب با قلم خوب و وقایع خاصش در کنار تصاویر ناب مستند خنجر و شقایق منبع خوبی برای کسب اطلاعات درباره این جنایت است. 📚کتاب: محاصره سارایوو (خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین) ✍نویسنده: آقای کاوه ذاکری ⭕انتشارات سوره مهر 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
🟢 برش هایی از کتاب های حوزه ادبیات بیداری 🔹️۱۳ اسفند ۱۳۷۱ باز هم سحری جا ماندیم و به اجبار باید روزهٔ بی‌سحری بگیریم. فقط بلند شدیم نماز صبح خواندیم و باز هم خوابیدیم. برق هم رفته و سرما کم‌کم بر فضای اتاق غلبه پیدا کرده است. ساعت نه همراه با دکتر جاکا، مهندس آب و حاج‌احمد به دوبرونیا رفتیم. آنجا خلیل، مسئول ستاد تیپ دوبرونیا را دیدیم و ما را به منزل عصمت حاجیچ، فرمانده تیپ دوبرونیا برد. منزلش چند بلوک عقب‌تر از خط مقدم است. 🔹در منزل او با حضور مسئولان خط شهرک دوبرونیا و فرودگاه، جلسه را برقرار کردیم. پیشنهادها ارائه شد و قرار گذاشتیم برویم و محل آغاز تونل زیر فرودگاه را از نزدیک بررسی و مشخص کنیم. چون حاج‌احمد [کریمی] مدت‌ها است طرح این تونل را که از تونل عملیات فتح‌المبین اقتباس کرده، ارائه داده و بسیار تلاش می‌کند این تونل برای رفع محاصرهٔ شهر سارایوو از زیر فرودگاه زده شود و دو طرف آن، یعنی دوبرونیا به بوتمیر، را به هم وصل کند. این تنها راه ارتباطی مطمئن بین جبهۀ مسلمانان سارایوو با خارج از آن است و به نظر می‌رسد تحول عجیبی در خطوط مقدم شهر سارایوو ایجاد کند. اگر این تونل زودتر زده می‌شد، چه بسا معاون نخست‌وزیر بوسنی کشته نمی‌شد. (حاكيا تورالیچ، معاون نخست‌وزیر وقت بوسنی، در یک عملیات تروریستی به دست صرب‌ها کشته شد.) 🔹 حدوداً چهل پنجاه روز پیش صرب‌ها نفربر معاون نخست‌وزیر را متوقف کردند و او را از آن بیرون کشیدند و جلو چشم محافظانش که همه سربازان و افسران UN بودند، تیرباران کردند. غیرممکن است این عملیات از قبل طراحی نشده باشد. حتماً توافقاتی بین UN و صرب‌ها صورت گرفته بود، اما اجمالاً می‌توان گفت اگر این تونل وجود داشت، لازم نبود او را از میان صرب‌ها بگذرانند، یا اینکه سربازان UN کار انتقال او را انجام دهند. خود مسلمانان حفاظت او را بر عهده می‌گرفتند. 📚کتاب : محاصره سارایوو (خاطرات کاوه ذاکری از جنگ بوسنی و هرزگوین) ✍ نویسنده : کاوه ذاکری ⭕انتشارات سوره مهر 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 مروری بر مستندهای حوزه مقاومت 🎞مستند: "مادران سربرنیتسا" مستند «مادران سربرنیتسا»، به جنایت صرب‌ها در سال ۱۹۹۵در شهر سربرنیتسا می‌پردازد، جنایتی که در کمتر از۴۸ ساعت ۱۰ تا ۱۲ هزار مرد توسط صرب‌ها قتل عامل شدند.فیلم مادران سربرنیتسا واقعه ی این نسل کشی آشکار را برای مردم جهان شرح می دهد. 🔻مستند مادران سربرنیتسا را میتوانید در لینک زیر مشاهده کنید. مستند مادران سربرنیتسا (https://ammaryar.ir/m/jh93v) 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 حال و هوای ماه مبارک رمضان در بوسنی و هرزگوین 🔹مردمی که با شلیک توپ افطار می‌کنند! 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
🔵 روایت فرماندهان مقاومت این قسمت شهید رسول حیدری 💢 تولد در ملایر؛ شهادت در اروپا 🔹رسول حیدری، در فروردین ماه ۱۳۳۹ در ملایر به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در ملایر و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان رساند و در آنجا، با افکار انقلابی و اسلامی آشنا شد و پس از بازگشت به ملایر، در هنرستان فنی این شهر مشغول تحصیل و فعالیت های انقلابی و سیاسی شد. شهید حیدری، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، به همدان رفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او در سال ۱۳۵۹ به کمک جمعی از دوستانش، سپاه ملایر را شکل داد و با به عهده گرفتن مسئولیت اطلاعات آنجا، به جذب نیروهای متعهد و انقلابی و دفع ضد انقلاب مشغول شد. وی با شروع غائله‌ی کردستان، به آنجا رفت و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت. غائله‌های پاوه، سریش‌آباد قروه و باینگان از جمله مبارزاتی بود که رسول نقشی فعال و تاثیرگزار در آن‌ها داشت. در سال ۶۲ باز هم به سپاه همدان فراخوانده شد و مسئولیت اطلاعات شهر همدان بر عهده او سپرده شد. جنگ تحمیلی که شروع شد، رسول غرب کشور را انتخاب کرد، جایی که هم آنجا را خوب می‌شناخت و هم روحیاتش به جنگ های نامنظم نزدیکی بیشتری داشت. وی تا پایان جنگ داخل خاک عراق به مبارزه و عملیات شناسایی پرداخت و ۶۳ تا ۶۴ مسئول اطلاعات قرارگاه رمضان، ۶۴ تا ۶۵ فرمانده گردان برون‌مرزی قدس و از ۶۵ تا قطعنامه فرمانده تیپ نامنظم قدس را بر عهده داشت. وی در سال ۱۳۶۰ با معصومه برزگر ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند به نام‌های؛ علیرضا، زینب و محمدمهدی بود. 🔹شهید حیدری، پس از پایان جنگ تحمیلی، به ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) پرداخت که سال آخر تحصیلات وی با آغاز حملات صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنی همزمان شد. او تحصیلات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۱ به‌عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، برای دفاع از مردم مظلوم بوسنی به این کشور سفر کرد. رسول با انبوهي از تجربيات انقلابي و رزمي خود، در بوسني منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی‌پناه، به ويژه قشر جوان و مشتاق اين كشور مي شود. او با منش، كردار و اخلاق خود، فرهنگ ديني را ميان مردم بوسني منتشر مي‌سازد. مردم بوسني او را ياوری صديق براي خود می‌شناختند. رسول نيز به مردم وسيوكو عشق می‌ورزيد و با آنان با علاقه و مهربانی رفتار می‌كرد. رسول، با علاقه و استعدادی كه داشت، زبان مردم بوسنی را براي ارتباط صميمی‌تر فرا می‌گيرد و در روزهای آخر بی‌واسطه با آنان رابطه برقرار می‌كند. وی بعد از هشت ماه خدمت به مظلومان بوسنی، در خردادماه ۱۳۷۲، به همراه رزمنده بوسنیایی محمد آودیج در جاده بین‌شهری ویسکو_زنیتسا، در کمین شبه‌نظامیان کروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید و این می‌شود تعبیر خوابی که چند سال قبل در کردستان دیده بود، اینکه «در سرزمینی غریب، رهبر مردمی غریب شده»… و محمد (همرزمش) به او گفته بود تعبیرش شهادت در کشوری غریب است. شهید «رسول حیدری» با نام مستعار مجید منتظری نخستین شهید ایرانی در بوسنی است ، به همین واسطه سنگ نماد او و سه شهید دیگر ایرانی در بوسنی، بر دیوار سفارت ایران در این کشور نصب شده تا یاد و نام فداکاری و ایثار مردان سرزمین‌مان در قبال مسلمانان دیگر کشور‌ها از یاد‌ها نرود. کتاب «ر» نوشته «مریم برادران» زندگینامه شهید رسول حیدری است. این کتاب توسط صباح الدین شاریچ به زبان بوسنیایی ترجمه شده است. 🔹 برشی از کتاب «ر»: یکی از اولین کارهایی که رسول در بوسنی آغاز کرد این بود که دارالقرآن را با کمک مجید جاودانی راه انداخت تا بچه‌های بوسنی را آموزش دهند. چقدر سر ذوق می‌آمد وقتی می‌دید بچه‌ها با صوت، آیات قرآن را می‌خوانند. دلش می‌خواست پسرش علیرضا هم همین‌طور باشد. گاهی پشت تلفن یا در نامه هم به او سفارش می‌کرد. این بچه‌ها را مثل بچه‌های خودش دوست داشت و تربیتشان برایش مهم بود، به‌خصوص کنعان که او را یاد علیرضا می‌انداخت. حاضر بود هر قدر لازم است خرج کنیم تا این بچه‌ها با واقعیت دین آشنا شوند و اسلام را دوست داشته باشند. گاهی بعد از برگشت از کارهای روزانه، می‌آمد و کنار بچه‌ها می‌نشست و با آن‌ها حرف می‌زد. انگار خستگی‌اش درمی‌رفت برایشان شکلات می‌آورد و دست به سر و گوششان می‌کشید. 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢این روزهای مقاومت 📍روایت اهالی مقاومت از این روزهای مقاومت این روزها ما و کل دنیا به شما افتخار میکنیم... 🎙خانم آیدا چوربو از بوسنی و هرزگوین ✌🇮🇷 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz