💢وعده‌ی نصر خدا بود، به آن وعده رسید... 🔹هزار جاشو در سرم دمام می‌زنند، هزار مرد بلوچ‌ چوچاپ می‌کنند، هزار عاشیق‌ ترکمن رقص خنجر... من لالم، سر انگشت‌هایم صفر کلوین است... آنقدر یخ که عرضه ندارد پلاسمای زیر گلس گوشی را گرم کند بشود:«س» بشود: «ی» بشود:«د». کمرم شکسته‌مثل همین دال... سنگینم شبیه روضه‌های گودال...گنگ خواب دیده‌ام، لالم و هزار بار لعنت می‌فرستم به ذهن جزیی نگرم: به آن لباده‌ی معمولا سرمه‌ای ... و پهنای سینه‌ای که انگار هزار به آن دست‌های کپل، به آن انگشترها و آن تلفظ دلبرانه‌ی «ر» که نمی‌شود نوشتش و فقط مهدی‌همت می‌تواند خوب تقلیدش کند و ضعف کند دلمان ... 🔹لعنت به دقتم به آن عینک درآوردن و آن تک «بشکن» معروف... آن گوشه‌ی داخلی چشم، را فشردن و کیفور شدن، می‌بینید آقا سید؟ لاطائلات می‌ریسم عین چی... ما ایرانی‌ها وقت رفتن بعضی‌ها می‌گوییم: خداییامرز راحت شد ...راحت هم خرجش می‌کنیم. ولی شما راحت شدید، خدا گلدانتان را عوض کرد ...خاکتان را عوض کرد، حالا یک شب آن انگشت‌های کپل خاک از موهای گوریده‌ی دخترکی در غزه می‌گیرد و در ادلب بند یک لنگه کفش ده‌سالگی سمیر را ببندد و برای آن پای روی‌ مین جامانده‌اش آه بکشی... شما آن طرف دستتان بازتر است... بی‌دربان و حاجب و محافظ می‌شود با شما چای نوشید و گپ زد و شعرخواند.. 🔹ما هنوز ساکنان غارهای تاریک و مرطوبیم... و این صفحات گوشه‌ای از دیوار همان غار... بعدها نوادگان‌مان این خط‌خطی ها را می‌دهند به هوش مصنوعی و او ترجمه خواهد کرد: مردی بوده چهل و چندساله، در سوگ مردی شصت و سه‌ساله، چندمین مرد شصت و سه‌ساله ... اسم مرد: سیدهسننسرولاح !!! بوده و بزرگ بوده و عمیق بوده هرو بوده قهرمان بوده بطل بوده استرانگ‌من بوده عزیز بوده عزیز بوده و «ر» ش می‌زده در سرزمینی به نام لوبنان!! 🔹خرابیم سید این پریشان‌گویی‌ها را ببخش... برای اسماعیل نوشته بودم: قبل آن نام مبارک بنویسید : شهید... مصرع دومش مانده بود و حالا باید بگویم: وعده‌ی نصر خدا بود، به آن وعده رسید... پلک که روی هم می‌گذارم پشت پلک‌هایم نشسته‌اید و لبخند می‌زنید و زمزمه می‌کنید: تا خدا هست و بال پروازی بام‌های یخی خداحافظ... آسمان نوش‌جانتان... ما زمینی‌ها را 🟢پ.ن: متن بالا یادداشت حامد عسکری‌ست در رثای سیدحسن نصرالله، منتشرشده در صفحه شخصی اینستاگرام ایشان #بدون_مرز #حامد_عسکری #سید_حسن_نصرالله #لبنان #وعده_صادق #ادبیات_بیداری 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz

🟡 #نمامرز مروری بر مستند های حوزه مقاومت 🔻به بهانه ی سالگرد عملیات وعده صادق ۱ 🎞 مستندمجازات 🔹️مستند «مجازات» به کارگردانی وحید فراهانی، روایت‌گر پاسخ قدرتمند ایران به اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی است. این مستند، بر اساس عملیات «وعده صادق ۱» ساخته شده است که در نیمه‌شب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ در پی حملات وحشیانه اسرائیل به غزه و دیگر مناطق، جمهوری اسلامی ایران پس از یک دوره صبر استراتژیک به این اقدامات پاسخ داد. این اثر به بررسی زمینه‌ها و دلایل این عملیات و همچنین واکنش‌های رژیم صهیونیستی به آن پرداخته است. این مستند به اهمیت دفاع مشروع و حق ایران در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی می‌پردازد و تماشاگران را با روایتی دقیق و جزئیات کامل از این رویداد استراتژیک همراه می‌کند. 🔸️این مستند را میتواند در لینک زیر مشاهده کنید مستند مجازات (https://asrtv.com/fa/m/mojazat) #وعده_صادق #طوفان_الاقصی 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz

🟢این روزهای مقاومت ایران! نامی‌که قرار است در گوش جهان بپیچد... 🔻خبرهارا که بالا و پائین میکنی وسط این هیاهو چشمت به‌این خبر می‌رسد یک لبخندِ شیرین کُنج لب‌هایت می‌نشیند و به سال‌های بعد فکر می‌کنی! یک شهروند عراقی نام دخترش را ایران گذاشت! شاید سالها بعد که جهان خالی از وجود شوم و نامبارک دُملِ چرکی اسرائیل باشد، وقتی ایران بزرگ شود، دبستان را شروع کند و معلم کلاس اول ابتدایی نامَش را بپرسد: بایک زبانِ فصیح، با لبخندی عمیق و لهجه‌ای شیرین بگوید نامم ایران است! چرا؟! نه بخاطر اینکه در عراق، نام‌های جدید برای دختران نمانده باشد! نه! برای اینکه ایرانِ اینروزها شبیه مادرِ تمام‌جهان است... مادری ‌که تمام مظلومین و مسلمین جهان را در آغوشِ امنِ خودش جای داده است. امنیتی که سالها بعد همه‌ی جهان میفهمند تنها با حذف اسرائیل از روی نقشه‌ی جهان، برای تمامِ انسان‌های آزاده‌خواه تأمین شده... به روزهای آینده فکرمیکنم که ایران قَد می‌کِشد و تمام عزیزانش سعی‌میکنند اولین نفری باشند که به او میگویند ایرانِ این‌روزها، چه نقشِ پررنگی در حفظ صلح و آرامش فردای کودکانِ جهان داشت... 🌀پ،ن: یک شهروند عراق، به افتخار ایران، نام دختر نو رسیده خود را "ایران" گذاشت ‌ #روایت_بدون‌مرز #ایستاده‌ایم✌🇮🇷 #وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت گفت: ایران تنها مانده، یک‌تَنه ایستاده جبهه‌ی سوریه و لبنان را از دست داده گفتم: ایران آن‌روزها که هیچ کشوری حتّی حاضر نبود یک‌متر سیم‌خاردار برایش تهیه‌کند، خدارا داشت امروز که آزادگان و وجدان‌های بیدار جهان، کنار او ایستاده‌اند هم خدارا دارد... و مامی‌دانیم که خدا جبّار است یعنی بسیار جبران‌کننده! ایران، اگر سوریه را از دست‌داد، به جای آن یمن را بدست آورد. مردمش را ببین! نترس، دلیر، بی‌باک آدمیزاد حَظ میکند اخبار مقاومتشان را می‌خواند، طوری مقابل اسرائیل یک‌تنه ایستادند و غنیمت گرفتند و گرفتند و که دنیا از شجاعتشان حرف می‌زد. یمن، شبیه آن یارِ قوی، وسط بازی‌هاست که با هرتیمی باشد مکمل است و بقولِ این جوان‌ها یکجوری کار را تمییز برایمان در می‌آورد. حمایت‌این مردمی که خودشان طعم جنگ و ظلم را کشیده‌اند، طور دیگری به‌دل خواهد نشست... مظلوم اگر مُقتدرباشد، خواهد دید که از هرجای جهان، همراهی‌اش میکنند. ایران، یک‌تَنه ایستاده چون از سال‌های قبل طهرانی مقدم‌ها و حاجی‌زاده‌‌ها برای این‌روزها آماده شدند هراسی نباید به دل راه بدهیم! اگرلازم باشد، اگر اذن جهاد داده شود، می‌بینی که خدا به ازایِ تمام خط‌مقدم‌هایی که ما گمان‌میکنیم از‌دست داده‌ایم، پیش‌رویمان مسیرهای تازه قرار می‌دهد... «وأنَّ الله سيُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه» و خدا آنچه را که به ما گذشت جبران خواهد کرد. پ،ن:راهپیمایی مردم یمن در حمایت از مردم ایران و جبهه مقاومت #مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت صدا از حنجری کوچک میان آسمان می‌رفت صدا از عمق حان خسته‌ای تا بی‌کران‌‌می‌رفت صدای ناامیدی که شکاف صبح را میدید فراز نردبام نور دنبال اذان می‌رفت صدا فریاد روشن بود بر تاریکی دنیا صدا بی‌وقفه تا فتح تمام این جهان می‌رفت قسم به نور امیدی که در دل پروراند آن شب که موشک‌ هم برای خاطر او پرتوان میرفت دعای مجمل(سدد رمیهم)مثل تیری شد که در مشت صدایی بودو اینک در کمان می‌رفت و آن کودک نه درخوابش که در بیداری خود دید که از ویرانه‌‌ها حالا به باغ ارغوان میرفت ✍مهدیه نژادابراهیم 🔸️پ‌ن: دعای بچه‌های فلسطین: خدایا موشک‌های ایرانی به هدف بخورد! 🔸️لحظه عبور موشک‌های ایرانی از آسمان فلسطین #مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت تشییع ۹۰ میلیونی؟! نه! اشتباه نکن این سر‌دارانی‌که امروز رویِ دست مردم ایران، تشییع شدند، سردارانِ مقاومت بودند همان‌ها که از سالها پیش نه‌تنها به ایران، که به مظلومیتِ امروز یک کودک فلسطینی، به تنهایی شیعیانِ سوری، و غمِ کودکان لبنانی هم می‌اندیشیدند... یک تشییع ۹۰ میلیونی، آمار اشتباهی‌ است یک تشییع باشکوه در قلبِ تمام مردمی‌که در محور مقاومت زیسته‌اند، جنگیده‌اند، عزیز تقدیم کرده‌اند، ایستاده‌اند، و صبر پیشه‌کرده‌اند درمقابل کُفر مطلق؛ در مقابل این شیطان‌های بزرگ درجهان... این دانشمندان و سردارانی که امروز با آن‌ها وداع کردیم، همان‌ها بودند که روزهای زیادی برای عزت ایران و سربلندی و قدرتِ جبهه‌ی مقاومت، خواب آسوده‌نداشتند، علم آموختند، تلاش‌ کردند، ساختند، آزمایش‌کردند، خستگی‌برایشان معنا نداشت، توقف، واژه‌ای ناآشنا بود برای دویدن‌هایشان... و حالا آن تجهیزات نظامی‌پیشرفته، از جانِ مردم دفاع کرد و آن موشک‌ها همچون بارانِ سنگ ابابیل، بر سپاه ابرهه فرود آمد. کودکان و جوانان و زنان و مردان فلسطینی،‌چند روزی آسوده بودند و زین پس خواهند بود، کودکان و جوانان و زنان و مردان لبنانی، ذوق‌زدهو باافتخار تماشاکردند، و اما کودکان و زنان و مردان ایرانی... آنها که رفتند، عاقبت به‌خیر شدند و آنهاکه ماندند باقلبی مالامال از اندوه رفتگان، پُر غرور و مصمم‌تر... آمارها اشتباه است؛ این تشییع بیشتر از ۹۰ میلیون قلبِ عاشق سوخته، همراه خودش دارد... #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا #ما_پیروزیم #انتقام_ملی #وعده_صادق 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت اسلام، خط و مرز مسلمانان جهان 📍روایت خانم درستکار از همدلی شیعیان عراقی و ترکیه‌ای با زائران ایرانی در ایام جنگ تحمیلی ۱۲ روزه #وعده_صادق #امام_حسین 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت اسلام، خط و مرز مسلمانان جهان 📍روایت خانم درستکار از همدلی شیعیان عراقی و ترکیه‌ای با زائران ایرانی در ایام جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ✍توی صف زیارت ضریح امیرالمومنین بودیم اما تمام فکر و ذکرمان وطن بود، آنقدر که چشمه‌ی اشک‌هایمان در پس خنده‌ها غل غل می‌کرد. سه روز از تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان می‌گذشت و تعدادی از فرماندهان‌مان به شهادت رسیده بودند. زنان عراقی صاحبخانه‌های مهربانی بودند. تا می‌فهمیدند مهمانِ ایرانی هستیم، احوال مردم را می‌پرسیدند و سعی می‌کردند با همان کلمات کوتاه و مشترک، محبت توی قلبشان را به زبان بیاورند. روز عید غدیر بود که با چند نفر از دوستان‌مان تصمیم ‌گرفتیم، ختم سوره فتح راه بیندازیم: صد و ده مرتبه سوره فتح (به شمار ابجد نام مولا). برای کار فرهنگی امکاناتمان خیلی ناقص بود. بین کاروان گشتیم و با همه‌ی کمبود امکانات، برگه‌هایی را طراحی کرده و به حرم رفتیم. جامعه‌ی هدف ما، ایرانیان بودند، آن‌هایی که خاکشان مورد تعدی قرار گرفته بود. نماز ظهر و عصر را که خو‌اندیم، مکبر برای نصرت شیعیان مولا دعا کرد و از نمازگزاران خواست برای نجاتشان أمن یجیب بخوانند انگار یک آشنا در غربت پیدا کردیم... شاید این خاصیت‌ خانه پدری باشد که فکر همه‌ی آدم‌ها، اهل خانه به حساب می‌آیند... بعد از نماز، یکی یکی از سر صف بلند شده و سراغ هموطنانمان رفتیم. تازه با یکی دو هموطن همکلام شده بودیم سراغ که صحنه‌ای میخکوب‌مان کرد. زنی عراقی که از بین حرف‌هایمان، نام اسرائیل و ایران و ایضا سوره فتح به گوشش خورده بود، کنجکاوانه خواست تا بیشتر توضیح بدهیم. نمیدانستیم چطور بگوییم دلمان برای ایران جانمان می‌تپد و قصه اینبار قصه‌ی ماست... با همان زبان نیم بندی که بلد بودیم، ماجرا را شرح دادیم، زن اما شگفت‌زده‌مان کرد. دست دوستی فشرد و علاوه بر مشارکت در این ختم، توصیه‌های دیگری مثل تلاوت سوره فیل را هم به عنوان یادگاری حواله‌ی نگرانی دل‌هایمان کرد. مهمان‌نوازی زن، انگار کمی آشوب دلمان را آرام کرد و با لبخند از هم جدا شدیم. کمی آن طرف‌تر، دو بانوی دیگر نشسته‌ بودند که بنظرمان رسید ایرانی‌ هستند، اما دو سه کلمه که رد و بدل شد، فهمیدیم از ترکیه آمده‌اند. می‌خواستیم پاپس بکشیم و عذخواهی کنیم که راه را اشتباه آمده‌ایم اما زن‌ها اصرار داشتند که اتفاقا آدرس درست است. برای اثبات خواهریشان لعن و نفرین نثار اسرائیل کردند و در پویش سوره فتح برای پیروزی رزمنده‌های ایرانی، شریک شدند. حالا دیگر فکر می‌کردیم این لشکر سوره‌ی فتح به زبان و لهجه‌های مختلف، قطعا کار دشمن را تمام می‌کند. با اینحال سعی کردیم در شناسایی مخاطب دقیق‌تر باشیم. زائری را نشان کردیم و رفتیم سراغش. خدا را شکر زن، ایرانی بود. برگه‌هایمان را رو کردیم تا با ما همدل شود اما ناگهان زنی عراقی که کمی آن‌طرف‌تر مشغول نماز مستحبی‌اش بود، با اشاره خواست که چند لحظه منتظرش بمانیم. دل توی دلمان نبود که نمازش تمام شود تا ببینیم در پس ایما و اشاره‌‌ی چهره‌ی نه چندان مهربانش، چه حرف‌هایی منتظر ماست. نمازش که تمام شد برای نصرت ایران دعا کرد و با علاقه برگه‌ را از دست ما گرفت. چشم باز کردیم و دیدیم این برگه‌ها دست به دست در میان زائرانی از ملیت‌ها و سلایق مختلف می‌چرخد. بین مسلمانانی که اسلام، خط و مرزشان است نه حدود و ثغور جغرافیایی و دل‌شان می‌تپد برای هر پاره ستمدیده‌ای از جهان اسلام، هر کجا که باشند. انگار اینبار جنگ ایران و اسراییل جنگ تمام حق با تمام باطل شده بود... به قول آن کاربر غربی که نوشته بود: «شاید ایران خودش نداند، اما حالا تنها نماینده‌ی خیر در دنیا در مبارزه با شیطان است.» #وعده_صادق #امام_حسین 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz

🟢این روزهای مقاومت از مردم آرژانتین 🇦🇷 به مردم ایران 🇮🇷 امروز مرزها تمام شده... 📽سهیل اسعد از آرژانتین: تمام نقشه های دشمنان ایران برای تفرقه و جدایی از سایر مردم جهان یک شبه بر باد رفت. چقدر هزینه کردند که علیه ایران قیام کنند اما امروز واقعیت روشن شده... 🔻امروز همه ما خود ایران هستیم چون دو جبهه بیشتر باقی نمانده حق و باطل!! #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا #وعده_صادق #ای_ایران 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz