eitaa logo
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
258 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
124 ویدیو
5 فایل
...
مشاهده در ایتا
دانلود
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
دیشب داشتم فک میکردم کاش معلم ادبیات بودم یبار این موضوع رو به عنوان انشا میدادم بچه ها بنویسن : ب
من تحت تعقیبم! جدی میگم شاید بجز من خیلیام تحت تعقیب باشن ولی نه پلیس! تحت تعقیب "غم" منو وسط جمعیت دستگیر میکنه میبره به تاریک ترین و خلوت ترین جا و مورد پرس و جو قرارم میده هربارم جواب های مختلفی بهش میدم ولی قانع نمیشه ، تازه فک کنم از آدمایی که دوسم دارن میترسه ، آخه وقتی اونا تو تنهایی میان سراغم ، قایم میشه ، محو نمیشه هااا ولی خب کمتر بهم اضطراب میده ، البته بعضی وقتام که خیلی بزرگ میشه با دیدن کسایی که دوسشون دارم و دوسم دارن باعث میشه تسلیم بشم ، و یهو بغلشون کنم و شر شر با صدای بلند اشک‌بریزم نمیدونم احساس میکنم از تحت تعقیب بودن خوشم میاد ، چون بوی اونو میده ، شبیه یه پیک یا فرستاده اس
مراقبت کردن از آدما رو دوس دارم بینهایت حس خوب برام داره:) دوس دارم وقتی حالشون خوب نیست بهشون لبخند بزنم وقتی با گریه شدید تند تند حرف میزنن و اشک میریزن خیلی دوس دارم اون من باشم که به حرفاشون گوش میدم وقتی آروم خوابن بیصدا پتو بکشم روشون این محبت های ریز رو بدون منت خیلی دوس دارم؛
+ دیگه به چه زبون بگم دوست دارم ؟ - مشکل اینجاس که فک میکنی باید با زبونت بهم بگی دوسم داری. با من به زبون چشمات حرف بزن
اینو یادتون باشه هیچ کس هیچ جایی بهتون قول نداده که از نیازهای طبیعی خودش بزنه و برا شما وقت بذاره ، هیچ وقت شما نمیتونین این انتظار رو داشته باشین اگه این کارو کرد قطعا علاقه خودش رو داره نشون میده و لطفی بیش نیست ، ولی ( مثلا ) اگه تا شب ساعت ۳ بیدار نموند باهاتون حرف بزنه نمیتونین ناراحت بشین!
بارون نم نمک میباره منم نشستم تو اطاق یه ژاکت بافت تنمه و یه شالگردن که دارم میبافم میبافم و میبافم افکارم رو غم هام رو دغدغه هام رو خیالبافی هام رو از شما چه پنهون ؛ گاهیم اشتباه میبافم! ولی نمی‌شکافم همونجوری ادامه میدم این اولین بافتنی منه که ادامه دادم و انگار قراره به آخر برسه دوس دارم اولین بودنش پیدا باشه! دوس دارم ایراد داشته باشه دلم میخواد با همین نقص هاش عاشقش بشم چون ایناس که نشون میده من بافتمش! و سر هر کدوم از اشتباهام مغزم هنگ کرده‌ به مامانم نشون دادم و باهم خندیدیم:) قشنگ تره اینجوری تازه بعدا که بهتر یادگرفتم ببافم میام اولین بافتمو نگا میکنم و بعدش به آماتور بودنم میخندم. دیگه ام اجازه اشتباه به خودم نمیدم
به اندازه هر باری که از طرف کسی بهم رنجشی میرسه و من با تظاهر کردن به اینکه مشکلی نیست اجازه توضیح نمیدم بهش ، ازش فاصله میگیرم ، این فاصله ها ناچیزه ولی گاهی این منم که جرئت کافی برا شنیدن حقائق رو ندارم و با خودم اینجوری کنار میام که این ناراحتی از این مسئله رو هضم میکنم ، ولی هضمش وقتی از زبون خودش بشنوم سخت تر میشه برام ؛ ولی بعضی اوقات هم منظور مخاطبم این نبوده ، من اینظور برداشت کردم ، و با شنیدن توضیحاتش خیلی احساس سبکی میکنم و اون فاصله ام ایجاد نمیشه ‌. ولی اون پنجاه درصد خوب رو خیلی وقتا فدای پنجاه درصد بد میکنم
آدما وقتی میگن ″از من ناراحت نشو ، ولی...″ منظورشون این نیست که ناراحت نشو چون میدونن ناراحت میشی منظورشون اینه که حق با منه ناراحت میشی بشو ، ولی حق اعتراض نداری
استادمون میگه تمام مخلوقات از جمله طبیعت ، دارای شعوره ، دارم فک میکنم این دونه های سرخ و زیبا ، چه ذکری گفتن که الان وسیله ذکر گفتن برای الله شدن...
فک کن خاطرات خوبت مثل موزیک بشه بذاری رو تکرار تضمینی هست که حسش برات تکراری نشه ؟ خسته نشی؟ حوصلت سر نره؟ از این حرفی ک میگم مطمئن نیستم .. ولی انگار یکبار بودنِ خاطرات خوبه ک باعث میشه قدرشو بدونیم:)🙂
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
من خیلی کلمه بلدم ولی نمیدونم چجوری بگم دلم برات تنگ شده
شاید مثل یه بچه ۹ساله ، که اولین باره تو روزای طولانی و گرم تیر ماه داره روزه میگیره ، طاقتش طاق شده و با تموم وجود برا آب لَه لَه میزنه...
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
من خیلی کلمه بلدم ولی نمیدونم چجوری بگم دلم برات تنگ شده
یا شاید مثل کسی که داره تو آب غرق میشه و داره برا یه ثانیه هوا دست و پا میزنه..