eitaa logo
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
255 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
124 ویدیو
5 فایل
...
مشاهده در ایتا
دانلود
از خوبیای دوست بودن با من اینه‌که حتی اگه آب معدنی ام بخری واسم پولشو میدم ، خیلیم زود میدم ، تازه هربارم میپرسم قرض ندارم که بهت؟ و کاملا بدون تعارف با دوستام حساب کتاب میکنم میگم فلان قد طلب داری ، فلان قد طلب دارم. کاملا رک و مودب💙
یکی هست انقد بهت بدی میکنه و دلتو میشکونه میگی کاش باهاش آشنا نمی‌شدم. یکیم انقد خوبه و دوریشو نمیتونی بپذیری که میگی اگه قرار بود جدا بشم ازش کاش باهاش آشنا نمیشدم(: خیلی فرق هست بین این دوتا....!)
۱۳ سالم بود برا نماز صب بیدار شدم خیلی سختم بود شب دیرخوابیده بودم تا راهرو رفتم ، وسط راهرو خسته شدم خیلی مسافت کمی بود ولی من بی رمق بودم نشستم و تکیه زدم به دیوار و چشامو بستم نسیم خنکی رد شد ، صدای اذان از مسجد اومد لذت و آرامش عجیییبی کللل وجودمو گرفت به به! نظیرش رو تجربه نکرده بودم عجب حلاوتی داره این اذان مگه همون اذانی نیست که وسط ظهر و موقع غروب میشنوم؟ چرا همونه ولی نه همون نیست این اذان زیادی روح نوازِ زیادی عاشقونس زیادی مهربونه زیادی ناز آدمو می‌کشه پاشدم وضو گرفتم‌و.... وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * من اون ساعتِ صبح تنفس کردم(: من! جسمِ من نه! روحِ من! اصلِ وجودم! و هرگز اون صبح رو از یاد نمیبرم هنوزم وقتی شبای امتحان برا درس خوندن بیدار میمونم ، لحظه اذان که میشه ، هوا عوض میشه ، لطیف میشه ، نرم میشه، روح آدمو بغل میکنه ، انگار مخدر پخش میکنن تو هوا وقتی نفس میکشم تو هوای اذان انگار که فرشته ها بادم میزنن ، ناب ترین حسه!(:
شاید خدا بخواد تموم مهربونیات به ادمای متعدد رو ، از طریق یه نفر بهت برگردونه:)🌸
دیدی بعضیا از گرسنگی بعضیا از تشنگی از خواب میپرن من فک کنم از دلتنگی از خواب پریدم:)
غذای هیئت رو می‌گرفتیم بدون اینکه متوجه پرچم باشیم تو این کوچه می‌خوردیم با خودم داشتم فکر میکردم چرا غذا انقد اینجا میچسبه؟ که یهو سربرگردوندم پرچمو دیدم:) خلاصه نه فقط هئیت ، نه فقط مسجد تو هرکجای این دنیا هر نعمتی بهمون میرسه مدیون این خاندانیم:)
معنای آغوش را فقط زمانی درک خواهی کرد که دیوانه وار در تمنای آن تب کنی ؛ نا امیدانه در حسرت آن بگریی و بی صبرانه انتظارش را بکشی و پس از آن ، خاطراتش را به دوش بکشی و انتظار و حسرت و تمنا را هر آن به جان بخری:)!
بر خلاف تصور اکثریت کادو های بزرگ یادگاری بزرگی به حساب نمیان؛ بلکه چیزهای کوچولو خاطره انگیز تر ان:)!
گوشاش‌ بنظرمیاد خوب میتونن بشنون مثل کسی که اینو برام خریده:)
چرآغ‌خوآبِ‌آبی
چرا رنگ آبی غم‌زدس؟
آره ؛ این غم ناشی از رازِشِ رنگ آبی یه راز داره رازش شبیه دریاس دریایی که پیش همه پر خروش و مواجِ ولی در مقابل یه نفر آروم و پذیرا .
دیشب داشتم فک میکردم کاش معلم ادبیات بودم یبار این موضوع رو به عنوان انشا میدادم بچه ها بنویسن : بهشون میگفتم از اتفاق و احساساتون به اون اتفاقی بنویسید که خیلی عذابتون‌ داده ، گریونده شما رو ، شکوندتتون . مثل یه درد و دل اشکالی نداره اگه رد اشکاتون رو کاغذ باشه مشکلی نیست اگه ۱۰ صفحه بشه بنویسین اگه دوست ندارین میتونین اسمتونو ننویسین و فقط بدین خودم تنهایی بخونم اگه دوست دارین میتونین موقع خوندنش مثل تئاتر احساساتتون رو نشون بدین اگه بخواین میتونم به تنهایی تماشا کنم خوندش رو و بعدش بغلتون کنم و درموردش حرف بزنیم.
بی تو وطن به چه کارم آید؟ آن دم که وطن روحم پرکشید وطن جسم زندانی بیش نیست..