📒 مرا با خودت ببر/ رمانی با محوریت معجزه امام جواد (عليهالسلام)
داستان با ورود یک قفس به بازار بغداد شروع میشود، بازاریان شروع به حدس زدن در مورد محتویات قفس میکنند و هر کسی چیزی میگوید اما نگهبانان بعد از توقف و نشان دادن اسیر در آن ادعا میکنند که او پیامبر دروغین است و مردم باید او را نفرین کنند.
جوان در قفس نامش ابراهیم است. او را به سیاه چال زندان بغداد میبرند. ادویه فروش بازار که شیعه است داستان دروغگو بودن ابراهیم را باور نمیکند و برای شنیدن واقعیت به رئیس زندان که با او رفقاتی دارد مقداری عسل میدهد و برای اولین بار پیش ابراهیم میرود تا دلیل به زندان افتادن او را بداند.
ابراهیم بعد از اینکه از ابن خالد ادویه فروش میخواهد در صورت مرگش به مادر و همسرش در دمشق خبر دهد، داستان اسارتش را برای او نقل میکند.
نقل داستان زندگی ابراهیم در یک دیدار نیست و بعد از اینکه زمان ابن خالد در اولین دیدار تمام میشود، رئیس زندان از او میخواهد که برای دفعات بعد هم به فکر هزینه ملاقات باشد.
📒 مرا با خودت ببر/ مظفر سالاری / بهنشر
#جوادالائمه
#کتابنوش
#موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه
🆔 @beheshtesamen
📒 کتاب من و آقای همسایه
داستان دختر نوجوانی در زمان ماست که از بودن مسجد امامجواد و چراغهای مسجد که نور آن اتاقخوابش را روشن میکند، ناراحت است و در حادثهای با آقای همسایه دوست میشود.
📒 کتاب یک خوشه انگور سرخ
داستانی تاریخی درباره امامجواد است که از زبان امالفضل همسر امام و دختر مأمون نوشته شده است.
#جوادالائمه
#کتابنوش
#موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه
🆔 @beheshtesamen