با دوستام رفته بودیم شهربازی.
رفتم کارت شهربازی رو شارژ کنم یه
خانومی اومد گفت مجردی؟ گفتم آره
گفتش معلومه شهربازی میای آدم شادی
هستی شمارت رو میدی برای خواستگاری؟
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یه بار ساعت ۶:۳۰-۷ صبح رفتم نون بگیرم، تو راه برگشت یه خانمی افتاد
دنبالم، حالا منم ۱۶ سالم بود و استرس گرفته بودم که یا خدا میخوان بدزدنم😂
یهو وسط راه دستم رو گرفت گفت دخترم وایسا، شماره مادرت رو میخوام برای خواستگاری
آخه زنننن ساعت ۷ صبح وسط کوچه، کی خواستگاری میکنه؟؟.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
دوست عزیزی ک گفتن پسرشون کیست مویی دارن و....
سلام دوست عزیزی ک گفتن پسرشون کیست مویی دارن زودتر جراحی کنن خیلی بهتره همسر بنده هم این مشکل داشت عمل کرد خوب شد نگران نباشید و به امید خدا زودتر جراحی کنید جراحیش بخیه ندارد بازه یه دوهفته بعد عمل کاملا شستشو بدین و ضد عفونی کنید و هر چی ک پزشکش گفت انجام بدین زود خوب میشه نگران نباش عزیزم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام به سایه خانوم ودوستان گلم یه سوال داشتم دخترم ۵ ماهش گوشاش حالت باد بزن پیدا کرده دولا شده
میخاستم ببینم کسی اینجوری بوده بعد بزرگ که شده خوب شده یانه ..اگه
راهکار یا تجربه ای دوستان دارن میشه راهنمایی کنن ..در ضمن من هد وکش
بستم صاف نمیشه ممنون از کانال خوب تون ❤️😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
درجواب عزیزی که در مورد وام ازدواج دخترخانمشون مردد بودن که طلابخرن یاوام مجدد بگیرن
سلام همراهان مهربون وسایه جان عزیزدرجواب عزیزی که در مورد وام ازدواج دخترخانمشون مردد بودن که طلابخرن یاوام مجدد بگیرن ببین عزیزم من نشستم حساب و کتاب کردم براتون به نظر من الان دیگه طلابه صرف نیست اگه دوبرابرپولتون وام میدن بیشترسود میکنین. چون من حساب کردم احیانا اگه طلاکرمی 12تمن بشه اون هم بااجرت صافی 130میلیون فقط سودمیکنین اماباوام درست سیصد میلیون میتونین وام بگیرین پولتون میشه 700میلیون حالا خودتون بازهم خوب فکر هاتون بکنین وحلاجی بکن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#تجربه_من ۱۲۱۷
#سقط_مکرر
#رویای_مادری
#فرزندآوری
#توکل_و_توسل
#سختیهای_زندگی
#قسمت_اول
من و همسرم متولد ۶۷ و ۶۶ هستیم. ما با هم دوست خانوادگی بودیم و تا حدود زیادی نسبت به هم شناخت داشتیم، آبان ماه ۸۹ در روز ازدواج حضرت علی علیه السلام و خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها با هم عقد کردیم و با وجود یه سری مشکلاتی که خیلی بزرگ نبودند اردیبهشت سال ۹۱ عروسی کردیم و درست فردای عروسی، عازم سفر حج شدیم و تجربه این سفر برای من واقعا دوست داشتنی و بی نظیر بود و به همسرم میگفتم خدا ما رو پاگشا کرده...
من چون بخشی از دروس دانشگاهیم باقی مونده بود فقط به فکر تمام کردن درسم بودم. با همسرم هم رشته بودیم و ایشون هم دانشجو بودن و به هیچ عنوان ذهنم آماده داشتن فرزند نبود. چرا که این ذهنیت یا باید در غالب خانواده یا در آموزش و پروش به اون بها داده می شد که متاسفانه این طور نبود .گه گاه شنیدن این جمله که بعدا پشیمون میشید آزارم میداد اما واقعیت این بود که من اصلا فرزند دوست نداشتم.
محرم سال ۹۳ من برای اولین بار خادم الحسین شدم و از اونجایی که تمام دوستای هیئتی ما دغدغه فرزندآوری داشتن و من نداشتم، دعا کردم که به من عشق فرزند بدن.
همون سال من بیمار شدم سرگیجه های شدیدی که هر چقدر دنبال علت میگشتم و میگشتند پیدا نمیشد. با وجود وضعیت جدیدم ترس از بارداری داشتم ولی من یک دل نه صد دل عاشق داشتن فرزند شده بودم. بودن این عشق در دلم معجزه امام حسین علیه السلام بود و من میخواستم بچه هایی داشته باشم که عاشق ارباب باشند.
سال ۹۶ با وجود شرایطم با دکتر زنان مشورت کردم و دل را به دریا زدم و توکل کردم و ماه سوم، باردار شدم وقتی توی پنج ماهگی برای سونوی آنومالی و تعیین جنسیت رفتم، سونو بهم گفتن که بچه تو دلم مرده. اونجا دنیا روی سرم خراب شد و برای اولین بار در عمرم با صدای بلند گریه می کردم. من اون بچه رو در شب شهادت خانوم فاطمه زهرا به شکل طبیعی زایمان کردم و من موندم و همه دلتنگی هایم برای بچه ای که به او انس گرفته بودم و سینه ای که از اون شیر می اومد و منو یاد روضه حضرت رباب می انداخت.
گذشت و بعد از گذشت ۳ ماه مجدد باردار شدم. برای سونوی تشکیل قلب که رفتم صدای قلبش رو شنیدم اما متاسفانه قبل از سه ماهگی باز هم سقط شد. این بار افسردگی گرفتم اما باز هم دلم میخواست اقدام کنم اما کلی آزمایش و داستان به خاطر تجربه سقط مکرر، من و همسرم باید انجام میدادیم. شروع کردیم اونها رو یکی یکی انجام دادن و هزینه کردن و دست آخر توصیه پزشک پریناتولوژیست که انقدر باید باردار بشی که یکی بمونه😔
اربعین نزدیک بود و من به همسرم میگفتم طبیب من اینجا نیست،کربلاست. اون سال من و همسرم برای دومین بار مسافر اربعین شدیم و به امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل متوسل شدیم. وقتی برگشتیم ۴ ماه از سقط قبلیم می گذشت. اقدام کردیم و باز هم باردار شدم. دخترم مرداد سال ۹۸ به شکل طبیعی در روز عرفه، به دنیا اومد و ما به عشق حضرت زهرا و این که خونهمون رو روشن کرد، اسمش رو فاطمه نورا گذاشتیم
تصمیم داشتیم زود برای بچه دار شدن اقدام کنیم تا پایان دوره شیردهی صبر کردیم و بعد متوجه شدیم همسرم مشکل واریکوسل دارن و یک سال اجازه بارداری ندادند و همسرم تحت درمان بودند. بعد از یک سال و صدور اجازه برای بارداری من در ماه سوم باردار شدم و این بار قبل از سونوی تشکیل قلب سقط شد. بعد از این اتفاق همسرم در عرض یک هفته بعد از سقط من عمل واریکوسل انجام داد و من بعد از عمل ایشون کلا جلوگیری نداشتم. ماه ها گذشت و خبری نشد.
بعد از گذشت ۶ ماه دکترم با دیدن نتیجه آزمایش همسرم گفتن یا باردار نمیشی یا اگه بشی احتمال خیلی زیاد سقط میشه. باید سه بار آی یو آی کنی اگه جواب نگرفتی آی وی اف کنی. من انگار دنیا روی سرم خراب شد ما موندیم با یه دختر کوچولویی که هر جا میرفت، آرزوی داداش کوچولو میکرد و همه فکر و ذهنش این شده بود که چرا خدا این آرزوشو برآورده نمیکنه، و ما که دلمون ریش میشد.
یلدای ۱۴۰۲ مهمان حرم امام رضا علیه السلام بودیم. از همونجا تصمیم گرفتیم برای آی یو آی اقدام کنیم. هر ماه کلی دارو و آمپول و سونو و دکتر اما تخمک برای آی یو آی مناسب نبود. خیلی کلافه شده بودم. بالاخره ماه سوم که اسفند ماه ۱۴۰۲ بود اولین آی یو آی انجام گرفت با همسری که راضی به این شکل بارداری نبود.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075