eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
619 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: "واسه ازدواج دنبال بهترین نباشید دنبال یه آدم معمولی باشید که سعی میکنه واستون بهترین باشه🌱!" @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 ما شب خاستگاری اخرای صحبتامون بود که شوهرم گف میشه الان نظرتونو بدونم گفتم نه باید فک کنم بعد به خانوادم میگم بهتون بگن شوهرمم گف اگه میشه الان بگین که کلا از من خوشتون اومده تا بعدا که بخاید بگید نظر اصلیتونو.منم گفتم پنجا پنجا هستین.بعدی که نامزدی شدیم همش مسخرم میکرد میگف پنجا پنجا😒😁حتی یادمه ی بار ی شیرینی برداشتم گفتم نصف کنم بخوریم گف ینی پنجا پنجا؟!! :-) @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: نیمه‌شب‌ شد‌ دل‌من بی ‌تب و تاب است هنوز :) یاد آن شب که دلش را به دلم داد بخیر . .🌿✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 زمان نامزدی من آدم فوووووووووق العاده خجالتی بودممممم و تو عمرم با هیچ پسری حرف نزده بودم حتی پسرای فامیل😐 بعد خلاصه شب نامزدی خواهر شوهرم اومد شمارمو گرفت و گفت میخوام برای داداشم...بعدم شماره رضا رو داد ب من....خلاصه مهمونا رفتن و چندساعت گذشت...یهو ی پیام اومد از رضا و نوشته بود سلام بیداری؟منم خیلی هول کردم و گفتم باکلاس جواب بدم و اینا نوشتم سلام نـــه😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐 بیچاره چیزی نگفت ولی خودم اونقدر خندیدم ک وقت بود ب شهادت برسم😐😢😂😂 وای وای وای رفته بودم خونه دوستم و رضا گفته بود میاد دنبالم گفته بود هروقت کارت تموم ی زنگ بزن...ما همیشه بهم پیام میدادیم و اولین بار بود میخواستم بهش بزنگم کارم ک تموم دو ساعت دوستم دلداریم داد تا بتونم زنگ بزنم بهش و شونصدساعت تو فاز غم بودم و خجالت میکشیدم زنگ بزنم...خلاصه زنگیدم ولی مردم تا خرف زدم...منگلی بودما😐😑 اولین بار ک دستمو گرفت سکته رو زدم و حس میکردم خیلی پروعه و باید ازهم جدا شیم😐😐😐😐😐😐😐😐😐 مشکلاتموووووو برا مامانم گفتم و حدود ی هفته شده بودم سوژش و بهم میخندید😕😢 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: . 🤍 .「بیا‌بشین‌جلومون‌دلبرانه‌بنگر ازاون‌نگاها‌که‌انگاری‌خروس‌قندی قورت‌دادی‌ته‌دلت‌شیرین‌میشه‌انرژی میگیری‌خون‌میدوعه‌زیر‌پوستت ازاون‌نگاها‌که‌انگاری‌یکی‌با‌پر‌رو‌دلت راه‌میره‌همچینی‌قیلی‌ویلی‌میره ازاون‌نگاها‌که‌باعث‌میشه‌لپامون‌ سرخ‌بشه‌عین‌انار‌رسیده‌لبخندمیشینه‌ رو‌لبامون‌اره‌بیا‌بنگر(: میگم‌نکنه‌وسط‌نگاه‌کردنت‌صدا تالاپ‌تلوپ‌قلبمون‌به‌گوشت‌برسه‌ رسوابشیم‌؟ حالاهرچی‌شنیدی‌برومون‌نیاریا! بذار‌فکرکنیم‌نمیدونی‌ما‌چقدر عاشقانه‌هامونوباختیم‌به‌چشمات خلاصه‌قندتو‌بزن‌تو‌چای‌و بی‌درنگ‌بحث‌وبازکن،چخبر؟♥️☕️」 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من مجرد که بودم تو ۱۸ سالگی یه خواستگار سمج داشتم،،،نامزدی دختر عموم بود وچون خونه ی عموم کوچیک بود سفره ی عقد رو خونه ی ماپهن کردن،،اقوام داماد اومدن 😊 بعد منو دوستم پیش هم بودیم داخل اتاق عروس یهو دیدم یه پسر روبروی ما جلوی در ایستاده و داره نگاهمون میکنه،،،برای اینکه مطمعن بشم از اتاق اومدم بیرون دیدم داره منو نگاه میکنه،،،منم انگار آب جوش ریخته باشن روی سرم😡😡😡(آخ که چقدر بدم از مردهای چشم چرون میاد) خلاصه دیدم یه دختر هم سن خودم اومد پیشش و اون پسر من رو با انگشت بهش نشون داد،دیگه این دختره با مامانش چپ و راست میرفتن دور من میچرخیدن 😄دختره هی میگفت میخوام برا داداشم زن خوشگل بگیرم🤬 بعد فردا شبش که عروسی بود ، من از گوشه ی حیاط که مردها بودن رد شدم دیدم یه آقای سبیل گنده گفت این دختر فلانیه؟منم چرخیدم بعد بهم سلام کرد😩😫 دیگه اونها رفتن خونشون بعد چند روز زنگ زدن خونمون که بیان خواستگاری خداروشکر مامانم گفت دخترم نشون کرده فامیلشه(بعدا قضیه ی اون نشون رو هم میگم😆😆) بعد متاهلی یه بار دیدمش و به شوهرم نشونش دادم اونم هی مسخرم میکنه میگه الان باید زن این آقا میبودی😁😁😊 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🤍🔗بهش بگید : "میدونستی لبخندات به من زندگی میبخشه دلبر؟(:💕🪐" @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد.. و عکس قشنگت را در قابی از جنس عشق می گذارم تا همه بدانند تو تمام جان منی(:🔐♥️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تو دوران نامزدی خونشون مهمون اومده بود..اینام گفتن زن پسرمون بیاد همه عروسمونو ببینن.. منم خیلی باپرستیژنشستم..تا اینکه دیدم مادرشوهرم گفت پاشو میوه بیار تعارف کنین...منم هول شدم کله پا شدم و با ظرف میوه ها افتادم رو زمین..ظرف شکست و میوه ها پخش شدن.. عمه ام یه ساعت مشغول جارو کردن خونه بود.. البته دست خودمم برید و همه کلی خندیدن ...از اون موقع سعی میکنن منو نشون کسی ندن 😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ما تودوران نامزدی زیاد بیرون میرفتیم گاهی رستوران گاهی فست فود که البته من فست فود بیشتر دوست دارم مخصوصن فلافلو خلاصه شوهرم میگفت چی دوست داری منم میگفتم فلافل میکفت مطمئنی میگفتم آره میرفت برا خودش پیتزا یا همبرگر مبیگرفت منم فلافل دونونه رو بالذت میخوردم 😏😏 یه روز قبل از سفارش شوهرم رفت دستشوبشوره رفتم قیمتا رو دیدم وااااای فلافل دویستو پنجاه همبرهشتصدوپنجاه پیتزام هزارودویست به بالامخم سوت کشیدشوهرم اومد گفت جی میخوری گعتم هرچی تو خوردی رفت برا هر دومون پیتزا گرفت حالا حدودبیست سال گذشته هنوز دلم برااون وقتایی که چند برابر غذاش گرونتراز من بود میسوزه هنوزم میریم بیرون میگه چی میخوری فلافل نمیخوای میگم نه دوران سادگی گذشت😜😜 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یبار تو نامزدی اومدم عشقولانه بازی درارم  یه هدیه و کلی گل رز پر پر شده ریختم تو داشبورد ماشین  محکم بستمش گیر کرده بود باز نشد هرکار کردم گفتم شاید من بلد نیستم بعدش من رفتم خونه بش پیام دادم داشبورد رو نگا کن این فک کرده چون دستگیره گیر کرده منظورم اینه نگا کن گیر کرده ببر درستش کن     تا بردن ب تعمیرگاه و درست کردنش برگ گلا خشک شده بود  و من باهاش قهر کرده بودم ک چرا بابت هدیه ام تشکر نکرده و اون از دنیا بی خبر  😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 - هر کس صدایم زد جز تو پاسخ ''هان'' بود اصلا تلفظ کردن ''جان'' با تو می‌چسبد'♥️' @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿