#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
میخوام یه خاطره از یه دوست تعریف کنم
یه دوست داشتم که شهرستانی بود و خواستگارش تهرانی 😊😊
که فامیل دور شون بود ..بالاخره ایشون در شهر خودشون یعنی خونه ی دختر خانم جشن عقد میگیرند و فک وفامیل بعد جشن همه میرن خونه هاشون یا بر میگردند تهران
اونشب آقا داماد با مادر شون میخوابه خونه ی عروس خانم ...
صبح ساعت ۶ که پدر عروس خانم سرویس تشریف میبرند 🚎🚎 مادر شوهر کار جوانمردانه ای کرده و میاد عروس شو میبره تو اتاق خواب پیش پسرش و تو رختخواب خودش 🤐🤐 و خودش تو سالن تو رختخواب عروس میخوابه و سرشو میکشه که کسی متوجه نشه تا بعد از یک ساعت جابجا بشوند ..اما خوابش میبره و اونور که عروس وداماد دیروز عقد کرده زمان از دستشون در رفته 😱😱😱
بابای دختر خانم ساعت ۸ که از سرویس میاد به هوای اینکه دخترش زیر پتو هستش صدا میزنه بلند شو صبحونه رو آماده کن ..صدا درنمیاد ...🙈🙈🙈
چند تا لگد آبدار میزنه از مادر شوهر که بی پدر مگه با تو نیستم بلند شو😂😂😂
حالا نخور کی بخور 😳😳😳
😂😂😂😂😂
آخه چرا باعث محدودیت دخترهای عقدی میشین که همچی بلایی سرتون بیاد😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
به جای همیشه کنارت میمونم و
این حرفا مثل حافظ بهش بگید:
«آن چنان مهرِ تواَم در دل و جان
جای گرفت که اگر سر برود
از دل و از جان نرود😌💛!»
#دلبریبهسبکادبی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
سرسفره عقد بودیم بایدمن کیک میزاشتم دهن شوهرم اونم کیک میزاشت دهن من دیدم چنگال زد تو کیک من خوشحال نگاهش کردم دیدم گذاشت دهن خودش بعد گفت توچرا نمی خوری آجی هاشم به جااینکه راهنمایش کنن وایسادن به خندیدن آخرش خودم بهش گفتم 😐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
من یه بار تازه عقد کرده بودیم یادم رفت ازدواج کردم نصفه شب بلند شدم ترسیده بودم هی می گفتم این کیه شوهرم نمیدونست بخنده یا کمکم کنه یادم بیاد حالا ۲ سالم نامزد بودیما😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووووون:
دنیا بدون بودن تو حتی سلول های
بدن من را می لرزاند . .
مثلا دنیا بدون چشمانت،
دنیا بدون صدایت،
دنیا بدون خنده هایت،
و حتی دنیا بدون پیراهن های
چهارخانه ات دیگر ارزش ماندن ندارد!
″شبت بخیر زیبای من🌚″
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووووووون:
وقتی ناراحته و میگه
من میرم خداحافظ ،،
بهش بگید كجا؟
ناراحت باش ، عصبی هستی باش ، حوصله نداری اشکال نداره ، اما تو حق رفتن نداری بری دله من تنگ ميشه ، اصلا باهم ناراحت میشیم ،
باهم عصبی میشیم ،
باهم بی حوصله میشیم ولی هیچوقت نباید بری هیچوقت❤️🖇️
#یهنمهدلبری
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_خواستگاری:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
من یک سال بعد فوت بابام نامزد کردم
شب خواستگاری مادر شوهرم یه گردنبند خیلی کلفت که مال خودش بود انداخت گردنم با یه حلقه ی نشون اینا که میگم فقط برای خواستگاری بودا نه جشن
نشون و عقد و اینا کلا خواستگاری مراسمش یکی و دو ساعت بود و یه صیغه محرمیت خوندن
بعد رفتنشون زیاد راجبشون صحبت نکردیم فقط کل شب و به این فکر کردم چرا بابام نیست و تا خود صبح به خاطراتم با بابام فکر کردم بعدش خوابیدم
حوالی ساعت ۱۱دیدم یکی بالا سرم میگه لیدا لیدا خانم دستمم گرفته خداشاهده انگار جن دیدم😱
جیغ زدم مامانننن بیا ببین این پسره کیه این چیه گردن من این چیه دست من هنوز اپدیت نشده بودم🤣
شوهرم طفلک مات و مبهوت مونده بود ما کلا همون جلسه ی خاستگاری اشنا شدیم صیغه خوندن که محرم باشیم برای شناخت بیشتر اصلا یادم نبودش هنوزم همه تعریف میکنن میخندن🤣🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته...شوهرم بهم گفت باید بیای خونه ما و به مادر مریضم کمک کنی...شوهرم اکثر وقتها میرفت ماموریت کاری...توی خونه من و مادرشوهرم تنها بودیم...
اونروزم صبح همسرم برای مأموریت رفته بود شمال کشور...
از مادرشوهرم اجازه گرفتم یکساعتی به مادرم سربزنم و برگردم...چندتا خیابون اونطرفتر یادم اومد گوشیمو با خودم نبردم برای همین فورا برگشتم خونه مادرشوهرم..کلید رو انداختم ودر رو باز کردم... ولی توی هال با دیدن اون صحنه تا مدت زیادی لال شدم👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
#دلبروووووون:
العالم يختصر بالنسبة لي
في عينيك يتلخص رائحة عطرك
يتلخص فيك!
دنیا برای من خلاصه می شود
در چشم شما؛
خلاصه می شود در بوی عطر شما..
خلاصه می شود در شما🌚✨(؛
#عربیات
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿
چند سال پیش که برای اولین بار بعد عقد خونه مادر شوهرم خوابیده بودم فرداش دیدم بهم یک بسته داد که که داخل یک نایلون گل گلی بود منم فکر کردم برام کادو خریدن کلی تشکر کردم
بنده خدا اونم تعجب کرد بعد گفت سینی مامانت بده بهشون 😵💫
خلاصه بعدش رفت برام یک روسری آورد گفت این برای تو
فکر کرده بود منتظر کادو بودم 😉
دیگه هیچ وقت هم اون روسری رو
نپوشیدم چون هر موقع میدیدمش بیشتر اعصابم خورد میشد .
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
تو قشنگی،
اما کنار من قشنگتری
من خوشحالم،
اما کنار تو خوشحال ترینم
ما خوبیم،
ولی کنار هم بهتریم
بیا و همیشه کنارم بمون تا باهم
دنیارو با بودنمون قشنگتر کنیم💛🌱!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
چند سال پیش که برای اولین بار بعد عقد خونه مادر شوهرم خوابیده بودم فرداش دیدم بهم یک بسته داد که که داخل یک نایلون گل گلی بود منم فکر کردم برام کادو خریدن کلی تشکر کردم
بنده خدا اونم تعجب کرد بعد گفت سینی مامانت بده بهشون 😵💫
خلاصه بعدش رفت برام یک روسری آورد گفت این برای تو
فکر کرده بود منتظر کادو بودم 😉
دیگه هیچ وقت هم اون روسری رو
نپوشیدم چون هر موقع میدیدمش بیشتر اعصابم خورد میشد .
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿