eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: ✨در ریاضیات تعریفی داریم که می‌گوید : « به دو مجموعه که اشتراکی با یکدیگر ندارند مجموعه‌های مجزا یا جدا از هم گفته می‌شود .» من هر عملیاتی که بگویی روی خودمان اعمال کردم که شاید اشتراک من و تو، تهی نباشد ! چه اشترکات زییایی می‌شدند اگر من لباس موردعلاقه تو را می‌پوشیدم و تو نیز لباس موردعلاقه من را ؛ تو عطر موردعلاقه من را می‌زدی و من نیز عطر موردعلاقه تو را ! آخ که چه می‌شد اگر من چشمان تو را نگاه می‌کردم و تو نیز چشمان من را ؛👀✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خاطرات خواستگاری خانما خیلی جالب بود مال منم خیلی رمانتیکه. 😍 شوهرم مستاجر مغازمون بود ازروز اول که میاد اونجا من داشتم میرفتم سرکارمنو میبینه عاشقم میشه. تا2سال هیچی نمیگه یه بار من میام برم سرکار پسرعموم میادمنو برسونه شوهرم میبینه فکر میکنه نامزد کردم شبش مامانش زنگ میزنه واسه خواستگاری مادربزرگم جواب میده میگه این هرکی میاد خواستگاریش جواب رد میده بیایید خواستگاریه اون یکی نوه ام (یعنی دخترعموم)اونام میگن نه ما همینو میخواهیم مامان بزرگمم هیچی به مانمیگه! و میره تا2ماه بعد دوباره زنگ میزنن اینبارمیگیم بیان.مراسم رسید به بله برون که خواهرو مادرش به هم زدنش.دوباره چن ماه گذشت.منم هرکی میومد خواستگاریم به دلم نمینشست فقط ازین خوشم اومده بود ازون طرفم شوهرم به بابام گفته بود من فقط خواستگاریه دختر شمااومدم و مطمئنم مال من میشه.آخر سر کلی ایت الکرسی خوندمو بهش زنگ زدم گفتم منم تو رو میخوام حاضری جلو همه وایسی گفت اره. دیگه1ماه برای آشنایی باهم بودیم....بعدش اومد خواستگاریم.الان خیلی خوشبختیم ولی خانوادش همونن که شب اول خودشونو نشون دادن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: وقتایی که دوست دارید همسرتون زودتر بیاد خونه بهش بگید : 『لاحول وَ لا..دلم تو رامیخواهد با هُل و وَلا..دلم تو را میخواهد ای یار! اگر آب به دستَت داری، بگذار و بیا؛دلم تو را میخواهد🤤♥️』 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 کانالتون بسیار زیباست..من برای دهه پنجاه هستم...یادمه شب عقدیم وقتی محرم شدیم من به مامانم گفتم:من با این پسره توی یه اتاق نمیرم ها گفته باشم😂😂 اونموقع ها خیلی باحیا بودیم😂 مامانم به نیشگون ازم گرفت گفت:ورپریده الان میرم به حاج بابات میگم😂 گفتم من با پسر مردم خلوت نمیکنم.. مادرم گفت :دختر این پسر حالا شوهرته،خجالت بکش😂😂یادش بخیر... یه جوری به شوهر بیچارمو نگاه میکردم انگار دشمنم بود😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: پیامبر‌رحمت‌فرمود :) مرد دربرابر لقمہ‌اے کہ در دهان همسرش مے‌گذارد پاداش مے‌برد..[💕🌸] @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 میخوام ی خاطره از دوران خواستگاری بگم اشنایی منو اقامون یه نفر واسطه شده بود قرار بود بریم خونه این خانم تا همو ببینم شوهرم با خواهرش اومده خواهر زاده اش هم بود داشت با بچه های کوچه بازی میگرد تو کوچه بلند داد میزد میگفت: داییی برو برو خجالت نکش برو ببینش خجالت نداره ک برو اخ ابرو مارو برد این بچه هنوزم شیرین زبونه قرار موقه ازدواج خودش طلافی کنم 😂😂الان نزدیک 3 ساله عقدیم دعا کنید برم سر خونه زندگیم نمیدونم چرا قسمت نمیشه خونم کامل بشه😢😢😢 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🕊✨یه جمله کوردی هست که میگه: «تاقانه‌کی ناوی دلم» یعنی: «دوردونه‌ی قلب من» یعنی هیچ کسی مثل تو نیست برای من یعنی‌توعزیزترین آدم زندگی منی🤍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه خاطره یادم آمد از روز خواستگاریم همسرمن خیلی خجالتیه وقتی ازدواج کردیم همسرم ۲۰ سالش بود 😳😳😄لاغر بود کوچیکتر از سنش نشون میداد چون پدر شوهرم به رحمت خدا رفته😔😔خدا اموات شماروهم بیامرزه😉😉 مادرشوهر با برادرشوهر وهمسرم آمده بودن چهار جلسه آشنایی خواستگاری طول کشید برادرمن یه شهر دیگه بود پسرش شلوغ بود جلسه آخر دیگه خودشو رسوند😚😚 فک میکرد داماد برادرشوهرمه😳😱😱😂😂😂 بخاطر همون همسرم رو گرفته بود به حرف😁😁😁 داداش چیکاره هست چن سالشه شغلش چیه😅😅😁 حالا خودمون بهش گفته بودیم ولی مثلا میخواست بگه خیلی مهمه برام😍😍😍 همسرم هم فک میکرده شاید میخواد با خوانوادش بیشتر آشنا بشه بخاطر همون برایش توضیح میداد وقتی مادرشوهر گفت برین حیاط حرف بزنین. داداشم فهمید داماد کدومه😳😳😳🤔 بعد از اینکه خواستگارها رفتن دادشم آنقدر به سوتی خودش خندید😂😂 میگه من با خودم میگفتم وقتی میخواستم بیان خواستگاری این بچه(همسرم) گریه کرده خودشو زده زمین که منم میام😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار می‌شویم هر صبح…🌱 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 شب خواستگاریم تو لیوان چوبی تو اتاقم که پر از عود بود یه عود روشن کردم که خونه خوش بو بشه☺️ و بعد مهمونا اومدن.. بعد از بیست دقیقه دیدیم داره از اتاقم دود غلیظی میاد بیرون.. 😳🤨دویدیم طرف اتاق و رفتیم تو ولی اینقد دود غلیط بود که تو اتاق هیشکی اون یکیو نمیدید😱😱 عودا همه با هم روشن شده بودنو لیوان هم نم نمک داشت میسوخت 🔥 منم که جاشو میدونستم لیوانو برداشتم و پنجره رو باز کردم و از پنجره پرت کرد پایین ولی تا نیم ساعت بعد تو خونمون کسی کسیو نمیدید 🧐😟 و دایی داماد گفت شرط ما برای ازدواج اینه که عروس خانم تو جهازش عود و اسفند و ازین چیزا نباشه 😅😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: از قشنگ ترین متنایی که خوندم نامه ی علی شریعتی به عشقش بود: «عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ صبورِ تندجوش! امید بخشِ یأس آورِ، پرحرفِ حرف نشنو،بدترین بدِ خوب‌ترین خوبِ با وِی نتوان زیستن، بی وِی نتوان بودن! یک جورِ درهم برهمِ شلوغ پلوغِ قرو قاطی عزیزی که تورا نمی‌توانم تحمل کنمو دنیا هم بی تو تحمل ناپذیر است!😌💕» @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تو خواستگاریم من برای پذیرایی شکلات خریده بودم که با چایی ببرم . خودمم نخورده بودم ازشون. حالا نگو شکلاتای ترقه ای بود که تو دهن منفجر میشد. خلاصه که خوردنو عروسم پسندیدن😌😂❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿