دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام دوستان لطفا کمکم کنیدکه عشوه ودلبری برای شوهرچه جوریه؟
من توخونه به خودم میرسم لباس خوب میپوشم آرایش میکنم وکلی چیزای دیگه ولی اصلابلدنیستم دلبری کنم. 12ساله ازدواج کردم ولی خجالت میکشم قربون صدقه ی شوهرم برم شمابگیدچیکارکنم ممنون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خسته نباشید🌹💙
خانوما توروخدا کمکم کنید نمیخوام زندگیم بهم بریزه🙏💔
من سه ماه نامزد کردم البته قبلش دوماه باهم تلفنی حرف زدیم تا همدیگه رو درست بشناسیم ولی بازم نشناختیم😔 فقط ازمایش خون رفتم ولی تو طایفه و روستای ما همون روز ازمایش نامزد حساب میکنن قرار بود این ماه نامزد کنیم البته فقط خرید کردیم وهنوز نامزدی نکردیم🚶🏿♀️ نامزدم پسر خالمه و از اولش همش سرد بود و نمی گفت الان نه زنگ میزنه نه درست حرف میزنه امروزم اومده گفته برو به خانوادت بگو نمیتونیم ادامه بدیم میگه شرایطشو ندارم میگم اگه شرایط مالی میگی چیزی نمیخوام باهم میسازیم هرچی هست بگو میگه نه فقط نمیخوام الان ازدواج کنم💔😒 میگه 3سال اول باهم خوبیم بعدشو نمیتونیم اگه زنم بشی ضرر میکنی اخه معنی این حرفاش چیه😔💔بخدا ما ابرو داریم خواهرم یک سالی میشه نامزدیشو بهم زده عمم هم همینطور ماچون تو روستا هستیم همه هم رو میشناسن نمیدونم چیکارکنم میخوام برگردیم میخوام رابطهامون رو درست کنیم بدتر نشه لطفا اگه چیزی میدونید بگید؟؟؟؟ 🌹
راستش ماهی یه بار از سرکار میاد اینجا من میگم اگه زیاد همو ببینیم شاید بهتر بشه تلفنی که حرف میزنیم سرد شدیم
خانوما توروخدااا من نمیخوام تموم بشه میخوام درستش کنم😔🙏مگه الکیه بیاد اسم بزاره رو من بعد بگه فعلا نمیخوام یعنی غرور من دل من ابروی من این وسط هیچی؟؟😭😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خاطرات
یه خواستگار برام اومده بود
که جلسه ی دوم من متوجه شدم یسری عدم تفاهمای مهم داریم و به مامانم گفتم اگر تماس گرفتن بگو نه😶✋
مامان من که به شدت خوششون اومده بود از این خانواده هی میگف بیشتر فکر کن منم قبول نمیکردم🚶♀
(این وسط اینم اضافه کنم که هر دوسری که اومدن یه جعبه ی خیلی بزرگ از کیک خامهای های خوشمزه آورده بودن😁)
روزی که مادر آقا پسر زنگ زدن
مامانم پشت تلفن داشت بهشون میگفت ببخشید که شما این همه کیک آوردید😓
ما خوردیم و آخرم جوابمون منفی بود..
من ترکیده بودم از این حرف مامانم😂🤦♀
آخه مامان این چ حرفیههه😂😂
وقتی قطع کرد و خندهی منو دید حرصش درومد😂گفت فک میکنی خودت خیلی تحفهای ؟😂😁
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
گلی خانم سلام امیدوارم خوب باشین همیشهههه❤️🔥
ممنون میشم پیامم رو داخل کانال قشنگتون بزارین🦋
از دوستان یه کمک میخاستم..
اینکه من خواهری 20 ساله دارم(ازمن بزرگتره)
این خواهر ما خواستگار های زیادی داره هاااا ولی پدرم اصلا راضی نمیشه که ازدواج کنه
هرخواستگاری که میاد سریع رد میکنه😐
الان تقریبا یه ماهی هس که یه خواستگار داره پسره از هرلحاظ خوبه
و خواهرمم هم راضی هس ولی میدونیم که اگه پدرم بگیم مخالفت میکنه
حالا از دوستان میخام ذکری دعایی چیزی میدونن بگن تاپدرم راضی شه و خواهرم به خواسته ی دلش برسه و ازدواج کنه🙏🏻
ممنون میشم ازتون که کمک کنید🙏🏻🙏🏻❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
🦋میدونی، اکثر آدما با ناله و نفرین از خواب بیدار میشن.
با فحش و ناسزا از تختشون میان بیرون،
میرن توی آینه ی دستشویی،
به خودشون خیره میشن و میگن:
«لعنت به این زندگی!» انگار زندگی بود که مجبورشون کرد
شب قبل تا دیروقت بشینن پای فوتبال،
یا زندگی بود که تا خرخره شام به خوردشون داد که نتونن صبح از جاشون بلند شن!
خلاصه صبح که میشه٬
دیوار کوتاه تر از دیوار زندگی پیدا نمیشه!
یادمون رفته خیلی وقته فراموش کردیم که
همین صبح،
همین زندگی،
همین که چشم باز میکنیم،
همین که مزه ی چایی تازه دم رو میچشیم،
نون تازه،
طلوع آفتاب،
همین چیزای روزمره ی کوچیک، خودشون یه شانس دوباره محسوب میشن،
شانس دوباره ای که خیلیا نصیبشون نمیشه!
لپ کلام رفیق٬ به خودمون یاد بدیم که از دنده ی چپ بلند نشیم،
چون ممکنه کلا بلند شدنی وجود نداشته باشه!
✔️و اینو به خاطر بسپاریم علت بسیاری از اتفاقهای دوست نداشتنی زندگیمون ریشه در چهار چیز دارد👇
انتخابهایمان
ارتباط هایمان
رفتارهامون
و افکارمون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#بلدی_بگو
سلام گلی عزیز خوبی تروخدا پیاممو بزارید تو گروه شاید دوستان عزیز راه حلی داشته باشن کمکم کنن من یه خانم ۳۱ ساله هستم دو تا بچه دارم دختر بزرگم ۱۰سالشه قبل اینکه حامله بشم پوست صورتم صاف و بدونه هیچ مشکلی بود ولی از وقتی زایمان کردم کک و مک قهوای افتاده رو پوست صورتم روز به روزم زیاد میشه یه بارم رفتم پیش دکتر پوست ولی هیچ فایده ای نداشت خیلی اعتماد به نفس مو آورده پایین خواستم از دوستان خواهش کنم که اگه کسی این مشکل و داشته و درمان شده یا راه حلی میدونه بهم بگه ممنونم بعدشم اگه دکتر پوست خوب میشناسید تو تهران ادرسشو بهم بگین ایشلا خدا خیرتون بده 🙏🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام وقتتون بخیر ممنون از کانال خوبتون
برای آقایی که همه کار برا خانمش میکنه ولی بازم غر غر میشنوه
زندگیتون تقریبا شبیه زندگی ماست همسر منم تقریبا میرسه به من ولی چیزی که من دلم میخاد اینه که بامن حرف بزنه فقط و فقط یه وقتی رو به من اختصاص بده
شاید خانم شماهم همینو میخاد خیلی صمیمانه و قشنگ با خودش حرف بزنید بگید بهش دوستش دارید که کمک حالش هستید از خودش بپرسید که چش شده چرا هرکاری هم کنید بازم ناراحته فقط خواهشا خیلی با محبت و قشنگ بپرسید نه اینکه با ناراحتی که باز چی شده چرا اینجوری میکنی
و
برای اون خانمی که پول نزول کردن برای ساخت خونه
نزول از اسمش هم معلومه ینی پایین رفتن ینی سقوط پس مطمئن باش با این پول به جایی نمیرسی که هیچ به قعر جهنم هم میبره آدمو
نزول ینی آتیش ینی وقتی بیاد همه چیزو میسوزونه و از بین میبره بنظرم تا دیر نشده از خیر که چه عرض کنم از شر اون خونه خودتونو راحت کنین و بفروشین و از اول با پول حلال شروع کنید با توکل به خدا که
همه چی دست اونه
برای همه خیر فراوان برای لحظه لحظه ی زندگی و عاقبت بخیری از خدا میخام😊🌺
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی واعضای خسته نباشید 🙏🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹برای خانمی که گفته بچه یتیم. بزرگ کرده ودلش خواسته اسم نوه اش بزاره
خانما هم کلی جبهه گرفتن که نمیدونم حقش نیستو نمیدونم انگار که اون عروس خدایی ناکرده اولین و آخرین بچه شه خب چی میشه میزاشت مادر همسرش اسمی که دلش میخواد بزاره روی نوه اش این همه زحمت پسرش کشید به اینجا رسوند داد تحویل عروس خانم که چی بهش بگه حق نداری اسم انتخاب کنی دخالت نکن خب چطور وقتی شوهر. اون عروس خانم یه غلطی میکنه میگه مقصر مادرشه ربطش میده به تربیت مادرش ولی وقتی بحث این میشه ربطی به مادر نداره ؟این درسته چی خوبه برای عروس خانم چی بده برای مادرشوهر ؟من نه مادر شوهرنیستم که بگین از خودش دفاع میکنه خدا شاهده اولین بچه ام گفتم هرچی خانواده ات دلشون خواست انتخاب کنن چون میدیدم چقدر خوشحالن و لحظه شماری میکنن برای دیدن بچه خواستم خوشحالترشون کنم گفتم هرچی پدر مادرت گفتن همون اسم میزاریم که اسم پسر مرحومشون گفتن منم گفتم خوبه قشنگه اسمش اون مرحوم ماندگار بمونه اسم دخترم هم همسرم انتخاب کرد منم بازم اعتراض نکردم بازم اسم پسر آخرم خودش انتخاب کرد درسته برای دو بچه آخریم ناراحت شدم که چرا نزاشت من یکیشو انتخاب کنم ولی بازم انداختم پشت سر وگذشتم امیدوارم که عروس خانما مادرشوهر رو یه طور رغیب نبینن که. انگار وارد یه مسابقه شدن که بردوباخت داره مدال قهرمانی داره برای برنده خب حالا این خانم. گناه نداره این همه زحمت کشیده آخرش مگه چی خواسته دلش خواسته اسم نوه اش خودش بزاره شاید پیش خودش انگار جبران زحمتاش بوده چرا دریغ کنیم چرا مگه آدم تا چه حد باید خودخواه باشه خب اسم بقیه بچه هاتون خودتون بزارین چی میشه مثلاً 😒
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_اول
من سال ۹۳ ازدواج کردم و الان سه بچه دارم، یه دختر نه ساله، یک پسر سه ساله و یک دختر یک ساله و خیلیییییی مشتاقم که هنوز خدا توفیق به بنده بده و بازم نی نی دارشیم برای بار چهارپنجم ششم و... 😍😍😅😅
ولی یه چیزی که هست اینه که من یک ماه بعد ازدواجم باردار شدم و خدا گل دخترمو بهمون داد ولی بخاطر یه سری شرایط که از دست خودم تا مقداری چیزی برنمیومد باعث شد تا شش سال بعدش بچه دار نشم و دخترم خیلی بابت تنهاییش هنوز که هنوزه ضربه بخوره به طوری که هروقت من بچه ای میبینم که از دوسالگی بزرگتره و مادرو پدرش قصد بچه دار شدن به دلایلی مثل اینکه بچم خیلی بهم وابسته س، نمیتونم یکی دیگه بیارم یا بخاطر شرایط اقتصادی یا اینکه بچم خیلی فضوله چطور یکی دیگه بیارم ملتمسانههههه ازشون میخوام که اشتباه منو تکرار نکن.
واقعااااا تک فززندی به بچه آسیب های زیادی وارد میکنه، خلقیات بدی درونش ایجاد میشه که دست خودش نیست، بنظرم همچین بچه هایی خیلی مظلومننننن خیلیییی چون حقشون نیست تنها باشن ولی نمیتوننن شرایطو تغییر بدن تا از تنهایی دربیان.
خلاصه من بعد شش سال خدا پسرم رو بهمون داد و بعد دوسال دختر دومم رو خدا بمون عطا کرد.
منتها اون موقع که من بعد یک ماه باردار شدم بهم گفتن چرا انقد زود میذاشتین کمی باهم خوش میگذروندین، عجله تون چی بود، بعد شش سال باز مدام بقیه میگفتن پس چرا بعدی رو نمیاری، بعد که پسرم بدنیا اومد، نخواستم اشتباهی که سر دختر اولم کردم و فاصله بین شون افتاد دوباره تکرار بشه و خدا لطف کرد و زود باردار شدم و وقتی پسرم یازده روز مونده به تولد دو سالگیش در سالگرد عروسیمون خدا دختر دوممو بهمون هدیه داد.
اصلا بچه های سوم به بعد عجیبن نه که اولی و دومی عزیز نباشن، نهههه ولی سومی به بعد هم برای مادر هم پدر هم خواهر و برادر خودشون کلی شادی میارن، اونوقت آدم قدر بچه رو بیشتر میدونه اما از اون موقع به بعد خیلی جاها که میرفتم خب طبیعی بود پسرم بازیگوشی میکرد خیلیا درک نمیکردن وپشت سرم یا جلوی خودم کلی نقد میکردن که آدم وقتی نمیتونه بچه ها رو نگه داری کنه چرا انقد باید پشت سرهم بیاره، آدم خوبه به فکر بچه ها باشه، به فکر آینده شون تو این شرایط اقتصادی و هزارتا بهونه ی دیگه یا یه وقتایی داشتم به دختر کوچیکم شیر میدادم، پسرم سمت کار خطرناکی میرفت، گاهی از یکی از اطرافیان درخواست میکردم که جلوشو بگیره، بعد متوجه پچ پچ بعضیا میشدم، اینکه تو که نمیتونی همزمان مراقب دوتا بچه باشی چرا با این فاصله بچه آوردی؟
دلم میخواد به همچین افرادی بگم خیلیا هستن یه دونه بچه بیشتر ندارن باز کلی کمک میگیرن از مادرو خواهر... برای نگهداری بچه شون، حالا من یه لحظه کمک خواستم چرا اینطور قضاوت میکنین!
خیلی ها رو دیدم که مثلا وقتی میخوان یه سری جاها برن، بچه شونو پیش مادرو خواهرشون میذارن ولی وقتی من یکی دوبار از خواهرم میخوام بچمو عوض کنه که هم کمکم باشه، هم خود خواهرم خیلی دوس داره این کارو، اون شخص انتقاد میکنه که تو چرا از خواهرت کمک میگیری خواهرت تو رودروایسی باتو اینو پذیرفته خوب بچه پشت هم نیار که اینجور نشه.
خلاصه ی کلام اینکه آدم زود بچه بیاره دیر بیاره پشت سرهم بیاره با فاصله بیاره در هررررر صورت مورد انتقاد قرار میگیره و حرف مردم هست. پس آدم خودش باید با خودش و شرایط موجودش کنار بیاد و شاکر خدا باشه تا این حرفا کمترین اثر رو روش بذاره و اینکه از خدا بخواییم تا بهمون کمک کنه کار درستو انجام بدیم نه اون چیزی که مردم ازمون میخوان، این مردم میخواد غریبه ها باشن یا نزدیکترین افراد به آدم، البته من افراد زیادی هم اطرافم بود که تشویقم میکردن و کمک حالم بودن از جمله خواهرهام هم عروسهام(ما ب جاری میگیم هم عروس) و واقعا دعاشون میکنم و درکل خانواده ی خودم و شوهرم
من همیشه به همسرم میگم باید خیلییییییی از خدا طلب بخشش کنیم، بابت اینکه دختر اولمون شش سال تنهایی کشید ولی زیبایی ماجرا اینه که از اونجایی که دخترا از همون بچگی مادری کردن تو ذاتشونه به توصیه ی مادرم خدا حفظشون کنه که همچین توصیه مهمی بهم کردن که هیچ نترس، حالا که دختر بزرگترت دوست داره بزرگی کنه برا بچه ها درباره خواهرو برادرش مسئولیت بهش بده بخاطر همین، خیلی جاها از دخترم کمک میخواستم برا خواهر و برادرش و به چشم دیدم که چقدر حس خوبی داره.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_دوم
و زیبایی دیگه ی مطلب اینه که دوتا بچه ی دیگم که پشت سر هم هستن، الان پسرم سه ساله و دخترم یک سال شون شده و هم بازی شدن خیلیییییییییییی لحظات بامزه ای بینشون در جریانه به طوری که دلم میخواد کل روز بشینم و کارای اونا رو ببینم، دعوا کردنشون، بازی کردناشون مراقبت کردن پسرم از خواهر کوچکترش و حمایتتتتت فراوونش و یا تقلید کردن دخترم از فضولی های برادرش، یعنیییی به جرات میگم من تو بهشتم تو این شرایط و نکته ی مهم اینکه سعی میکنم اصلااااا وارد بازی و دعواشون نشم و خیلی نامحسوس حواسم بهشون باشه تا ان شالله صمیمت شون تا بزرگی ادامه پیدا کنه.
دختر اولم بخاطر فاصله ی زیادش با پسرم گاهی زیاد باهم تنش دارن ولی اگر من ورود نکنم بعد از مدتی، دعواشون تموم میشه و به بازی تبدیل میشه ولی اگر وارد شدم و از یکیشون دفاع کردم قهرشون طولانی میشه حتی شده گاهی به زد و خورد رسیده ولی تا جایی که خطرناک نباشه خودمو به ندیدن میزنم🥴
آخه اوایل اشتباه کردم، طرف پسرمو میگرفتم و به دخترم میگفتم تو بزرگتری تو باید رعایت کنی، این باعث میشد بین شون بیشتر دعوا باشه ولی از وقتی ورود نمیکنم خیلی روابط شون بهتر شده و دعواهاشون کمتر به لطف خدا...
من خیلی خیاطی کردن رد دوست دارم و از همون بچه ی اول تقریبا تمام لباسهاشو خودم دوختم، دخترم که پنج سالش بود، کلاس خیاطی بزرگسال رفتم که باعث شد خیلی تو کارم پیشرفت کنم ولی چند جلسه ی آخرش کرونا اومد و من هم سر پسرم باردار شدم ولی خدا همیشه حواسش به بنده ش هست به طور خیلی اتفاقی با کلاس مجازی دوره خیاطی لباس کودک و لباس مردونه آشنا شدم و شرکت کردم پسرم هم که به دنیا اومد، انقد دلم برا خیاطی تنگ شده بود که بعد دوسه ماه دوباره شروع به خیاطی کردم و تمام لباسای پسرم و دخترمو خودم میدوختم.
گاهی برا خودمو شوهرم و بچه ها لباس ست میدوختم تا اینکه فرزند سومم بدنیا اومد. بازم بخاطر شدت علاقه به خیاطی برا سه تاشون لباس میدوزم بچه ی پشت سر هم بهم ریختن زیاد دارن ولی وقتایی که باهم مشغولن، میرم سراغ خیاطی یا شبها همیشه طرفای ده میخوابونمشون و اون زمان خیاطی میکنم. جدیدا هم با کانالی آشنا شدم که تیکه پارچه میفروشه و خیلی به صرفه س و الان برای کل لباس خونگی بچه هام از اونجا پارچه میخرم.
دختر اولم هم از همون اول برای درس و مشقش وابسته ی خودم نکردمش مثلا موقع تکالیفش کنارش نمیشینم اگر سوالی داره خودش میاد میپرسه بخاطر همین زمان زیادی از من نمیگیره.
من برا بچه ها کالسکه خریدم دیگه هرجا میخوام برم سعی میکنم پیاده برم که هواخوری و ورزشی برا خودم باشه، هم بچه ها تو کالسکه هستن و از پیاده روی خسته نمیشن، هم کلی جاااااا باهم میریم و این کالسکه خیلیییی کمکم هست، پارک میبرمشون، بازار محله میریم، خلاصه کلی باهم میگردیم.
در مورد رابطه ی بین خودمو همسرم هم اوایل عروسی بخاطر یه سری حرفای بیخود دیگران حالا یا عمد یا غیر عمد بین مون دعوا و ناراحتی پیش میومد و طبیعتا چون هردومون بی تجربه بودیم، نمیتونستیم بحران ها رو مدیریت کنیم و جوری که این دخالت ها باعث شد من و همسرم حدود یک سال از هم جدا باشیم ولی به لطف خدا دوباره به زندگی کنارهم برگشتیم و گذشت این یکسال دوری از هم، خدا بهمون فهموند که خیلی حرفا و مسائل ارزش نداره کشش بدیم و دم به دقیقه قهر کنیم. بحث کردنامون خیلی کم شد. حتی اگر حرفی بهم میزدیم و از هم دلخور میشدیم کشش نمیدیم دیگه و سعی میکنیم به لطف خدا خیلی سریع از اون جو دربیاییم و فضا رو عوض کنیم.
مامانم همیشه میگن با شوهرت بحث نکن، اصلا اگر نظری در مورد مطلبی داری بهش بگو، دلایلتو هم بیان کن، تموم... دیگه نمیخواد کلی بشینی باش بحث کنی، آقایون زود خسته و کلافه میشن از بحث کردن، بقیه شو بسپار به خدا، که هرجور خیره جریانو پیش ببره، باورتون نمیشه ولی این راهکار چنان آرامشی بین من و همسرم ایجاد کرد، من هروقت پیشنهادی دارم یا با کاری که همسرم میخواد کنه مخالفم، خیلی راحت نظرمو میگم و دلایلمو اونم نظرشوو دلایلشو میگه یا من قانع میشم یا اون خیلی وقتا هم هیچ کدوم قانع نمیشیم، تهش میگم خدایااا من نظرمو گفتم، شاید من دارم اشتباه میکنم خودتتتتت آنچه خیره رو قرار بده و به چشم میدیدم که خدا چقدر زیبا خودش همه چی رو حل میکرد.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075