دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#استاد_تراشیون
✅ خواهش می کنم...
یکی از نکات بسیار مهم که در بهبود روابط خانوادگی نقش بسزایی دارد، خواهش کردن است؛ همه باید یاد بگیرند که در زندگی به یکدیگر فرمان ندهند، برخی از علمای اخلاق میگویند همه انسانها
باید از هم خواهش کنند چون رتبه همه نزد خداوند یکسان است؛ لذا در هیچ جا نباید به یکدیگر امر و نهی کرد.
در زندگی مشترک وقتی زن و شوهر شروع کنند دستور دادن به یکدیگر؛ دور باطل شروع شده و نفر بعدی دوست دارد با صدور فرمان؛ انتقام بگیرد، با این کار زندگی از لطافت خارج میشود.
در سیره بزرگان دیده میشود هنگام مراودات، بسیار مودب و از سرشناخت روحیات طرف مقابل رفتار میکردند، حتی اگر خواهشی داشتند غیر مستقیم میگفتند.
#خانواده_مستحکم
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_اول
من سال ۹۳ ازدواج کردم و الان سه بچه دارم، یه دختر نه ساله، یک پسر سه ساله و یک دختر یک ساله و خیلیییییی مشتاقم که هنوز خدا توفیق به بنده بده و بازم نی نی دارشیم برای بار چهارپنجم ششم و... 😍😍😅😅
ولی یه چیزی که هست اینه که من یک ماه بعد ازدواجم باردار شدم و خدا گل دخترمو بهمون داد ولی بخاطر یه سری شرایط که از دست خودم تا مقداری چیزی برنمیومد باعث شد تا شش سال بعدش بچه دار نشم و دخترم خیلی بابت تنهاییش هنوز که هنوزه ضربه بخوره به طوری که هروقت من بچه ای میبینم که از دوسالگی بزرگتره و مادرو پدرش قصد بچه دار شدن به دلایلی مثل اینکه بچم خیلی بهم وابسته س، نمیتونم یکی دیگه بیارم یا بخاطر شرایط اقتصادی یا اینکه بچم خیلی فضوله چطور یکی دیگه بیارم ملتمسانههههه ازشون میخوام که اشتباه منو تکرار نکن.
واقعااااا تک فززندی به بچه آسیب های زیادی وارد میکنه، خلقیات بدی درونش ایجاد میشه که دست خودش نیست، بنظرم همچین بچه هایی خیلی مظلومننننن خیلیییی چون حقشون نیست تنها باشن ولی نمیتوننن شرایطو تغییر بدن تا از تنهایی دربیان.
خلاصه من بعد شش سال خدا پسرم رو بهمون داد و بعد دوسال دختر دومم رو خدا بمون عطا کرد.
منتها اون موقع که من بعد یک ماه باردار شدم بهم گفتن چرا انقد زود میذاشتین کمی باهم خوش میگذروندین، عجله تون چی بود، بعد شش سال باز مدام بقیه میگفتن پس چرا بعدی رو نمیاری، بعد که پسرم بدنیا اومد، نخواستم اشتباهی که سر دختر اولم کردم و فاصله بین شون افتاد دوباره تکرار بشه و خدا لطف کرد و زود باردار شدم و وقتی پسرم یازده روز مونده به تولد دو سالگیش در سالگرد عروسیمون خدا دختر دوممو بهمون هدیه داد.
اصلا بچه های سوم به بعد عجیبن نه که اولی و دومی عزیز نباشن، نهههه ولی سومی به بعد هم برای مادر هم پدر هم خواهر و برادر خودشون کلی شادی میارن، اونوقت آدم قدر بچه رو بیشتر میدونه اما از اون موقع به بعد خیلی جاها که میرفتم خب طبیعی بود پسرم بازیگوشی میکرد خیلیا درک نمیکردن وپشت سرم یا جلوی خودم کلی نقد میکردن که آدم وقتی نمیتونه بچه ها رو نگه داری کنه چرا انقد باید پشت سرهم بیاره، آدم خوبه به فکر بچه ها باشه، به فکر آینده شون تو این شرایط اقتصادی و هزارتا بهونه ی دیگه یا یه وقتایی داشتم به دختر کوچیکم شیر میدادم، پسرم سمت کار خطرناکی میرفت، گاهی از یکی از اطرافیان درخواست میکردم که جلوشو بگیره، بعد متوجه پچ پچ بعضیا میشدم، اینکه تو که نمیتونی همزمان مراقب دوتا بچه باشی چرا با این فاصله بچه آوردی؟
دلم میخواد به همچین افرادی بگم خیلیا هستن یه دونه بچه بیشتر ندارن باز کلی کمک میگیرن از مادرو خواهر... برای نگهداری بچه شون، حالا من یه لحظه کمک خواستم چرا اینطور قضاوت میکنین!
خیلی ها رو دیدم که مثلا وقتی میخوان یه سری جاها برن، بچه شونو پیش مادرو خواهرشون میذارن ولی وقتی من یکی دوبار از خواهرم میخوام بچمو عوض کنه که هم کمکم باشه، هم خود خواهرم خیلی دوس داره این کارو، اون شخص انتقاد میکنه که تو چرا از خواهرت کمک میگیری خواهرت تو رودروایسی باتو اینو پذیرفته خوب بچه پشت هم نیار که اینجور نشه.
خلاصه ی کلام اینکه آدم زود بچه بیاره دیر بیاره پشت سرهم بیاره با فاصله بیاره در هررررر صورت مورد انتقاد قرار میگیره و حرف مردم هست. پس آدم خودش باید با خودش و شرایط موجودش کنار بیاد و شاکر خدا باشه تا این حرفا کمترین اثر رو روش بذاره و اینکه از خدا بخواییم تا بهمون کمک کنه کار درستو انجام بدیم نه اون چیزی که مردم ازمون میخوان، این مردم میخواد غریبه ها باشن یا نزدیکترین افراد به آدم، البته من افراد زیادی هم اطرافم بود که تشویقم میکردن و کمک حالم بودن از جمله خواهرهام هم عروسهام(ما ب جاری میگیم هم عروس) و واقعا دعاشون میکنم و درکل خانواده ی خودم و شوهرم
من همیشه به همسرم میگم باید خیلییییییی از خدا طلب بخشش کنیم، بابت اینکه دختر اولمون شش سال تنهایی کشید ولی زیبایی ماجرا اینه که از اونجایی که دخترا از همون بچگی مادری کردن تو ذاتشونه به توصیه ی مادرم خدا حفظشون کنه که همچین توصیه مهمی بهم کردن که هیچ نترس، حالا که دختر بزرگترت دوست داره بزرگی کنه برا بچه ها درباره خواهرو برادرش مسئولیت بهش بده بخاطر همین، خیلی جاها از دخترم کمک میخواستم برا خواهر و برادرش و به چشم دیدم که چقدر حس خوبی داره.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_دوم
و زیبایی دیگه ی مطلب اینه که دوتا بچه ی دیگم که پشت سر هم هستن، الان پسرم سه ساله و دخترم یک سال شون شده و هم بازی شدن خیلیییییییییییی لحظات بامزه ای بینشون در جریانه به طوری که دلم میخواد کل روز بشینم و کارای اونا رو ببینم، دعوا کردنشون، بازی کردناشون مراقبت کردن پسرم از خواهر کوچکترش و حمایتتتتت فراوونش و یا تقلید کردن دخترم از فضولی های برادرش، یعنیییی به جرات میگم من تو بهشتم تو این شرایط و نکته ی مهم اینکه سعی میکنم اصلااااا وارد بازی و دعواشون نشم و خیلی نامحسوس حواسم بهشون باشه تا ان شالله صمیمت شون تا بزرگی ادامه پیدا کنه.
دختر اولم بخاطر فاصله ی زیادش با پسرم گاهی زیاد باهم تنش دارن ولی اگر من ورود نکنم بعد از مدتی، دعواشون تموم میشه و به بازی تبدیل میشه ولی اگر وارد شدم و از یکیشون دفاع کردم قهرشون طولانی میشه حتی شده گاهی به زد و خورد رسیده ولی تا جایی که خطرناک نباشه خودمو به ندیدن میزنم🥴
آخه اوایل اشتباه کردم، طرف پسرمو میگرفتم و به دخترم میگفتم تو بزرگتری تو باید رعایت کنی، این باعث میشد بین شون بیشتر دعوا باشه ولی از وقتی ورود نمیکنم خیلی روابط شون بهتر شده و دعواهاشون کمتر به لطف خدا...
من خیلی خیاطی کردن رد دوست دارم و از همون بچه ی اول تقریبا تمام لباسهاشو خودم دوختم، دخترم که پنج سالش بود، کلاس خیاطی بزرگسال رفتم که باعث شد خیلی تو کارم پیشرفت کنم ولی چند جلسه ی آخرش کرونا اومد و من هم سر پسرم باردار شدم ولی خدا همیشه حواسش به بنده ش هست به طور خیلی اتفاقی با کلاس مجازی دوره خیاطی لباس کودک و لباس مردونه آشنا شدم و شرکت کردم پسرم هم که به دنیا اومد، انقد دلم برا خیاطی تنگ شده بود که بعد دوسه ماه دوباره شروع به خیاطی کردم و تمام لباسای پسرم و دخترمو خودم میدوختم.
گاهی برا خودمو شوهرم و بچه ها لباس ست میدوختم تا اینکه فرزند سومم بدنیا اومد. بازم بخاطر شدت علاقه به خیاطی برا سه تاشون لباس میدوزم بچه ی پشت سر هم بهم ریختن زیاد دارن ولی وقتایی که باهم مشغولن، میرم سراغ خیاطی یا شبها همیشه طرفای ده میخوابونمشون و اون زمان خیاطی میکنم. جدیدا هم با کانالی آشنا شدم که تیکه پارچه میفروشه و خیلی به صرفه س و الان برای کل لباس خونگی بچه هام از اونجا پارچه میخرم.
دختر اولم هم از همون اول برای درس و مشقش وابسته ی خودم نکردمش مثلا موقع تکالیفش کنارش نمیشینم اگر سوالی داره خودش میاد میپرسه بخاطر همین زمان زیادی از من نمیگیره.
من برا بچه ها کالسکه خریدم دیگه هرجا میخوام برم سعی میکنم پیاده برم که هواخوری و ورزشی برا خودم باشه، هم بچه ها تو کالسکه هستن و از پیاده روی خسته نمیشن، هم کلی جاااااا باهم میریم و این کالسکه خیلیییی کمکم هست، پارک میبرمشون، بازار محله میریم، خلاصه کلی باهم میگردیم.
در مورد رابطه ی بین خودمو همسرم هم اوایل عروسی بخاطر یه سری حرفای بیخود دیگران حالا یا عمد یا غیر عمد بین مون دعوا و ناراحتی پیش میومد و طبیعتا چون هردومون بی تجربه بودیم، نمیتونستیم بحران ها رو مدیریت کنیم و جوری که این دخالت ها باعث شد من و همسرم حدود یک سال از هم جدا باشیم ولی به لطف خدا دوباره به زندگی کنارهم برگشتیم و گذشت این یکسال دوری از هم، خدا بهمون فهموند که خیلی حرفا و مسائل ارزش نداره کشش بدیم و دم به دقیقه قهر کنیم. بحث کردنامون خیلی کم شد. حتی اگر حرفی بهم میزدیم و از هم دلخور میشدیم کشش نمیدیم دیگه و سعی میکنیم به لطف خدا خیلی سریع از اون جو دربیاییم و فضا رو عوض کنیم.
مامانم همیشه میگن با شوهرت بحث نکن، اصلا اگر نظری در مورد مطلبی داری بهش بگو، دلایلتو هم بیان کن، تموم... دیگه نمیخواد کلی بشینی باش بحث کنی، آقایون زود خسته و کلافه میشن از بحث کردن، بقیه شو بسپار به خدا، که هرجور خیره جریانو پیش ببره، باورتون نمیشه ولی این راهکار چنان آرامشی بین من و همسرم ایجاد کرد، من هروقت پیشنهادی دارم یا با کاری که همسرم میخواد کنه مخالفم، خیلی راحت نظرمو میگم و دلایلمو اونم نظرشوو دلایلشو میگه یا من قانع میشم یا اون خیلی وقتا هم هیچ کدوم قانع نمیشیم، تهش میگم خدایااا من نظرمو گفتم، شاید من دارم اشتباه میکنم خودتتتتت آنچه خیره رو قرار بده و به چشم میدیدم که خدا چقدر زیبا خودش همه چی رو حل میکرد.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_سوم
گاهی شوهرم خسته از بیرون که میاد بیخودی به چیزی گیر میده، منم سعی میکنم دهن به دهنش نذارم، یکی من بگم یکی اون این حرفا فقط اعصاب هردو طرفو خورد میکنه مثلا گاهی میومد خونه میگفت این چه، وضعشه خونه چرا انقد بهم ریخته س و... اوایل ناراحت میشدم ازش جوابشو میدادم ولی بعدا فهمیدم لازم نیست همه چی همون موقع جواب داد، بذارم خستگیش بره بعد در قاالب صحبت های معمولی زن و شوهری براش میگفتم ک مثلا بچه ها ماشالله هی بهم میریزن و با شوخی تمومش میکنم و خیلی ریز و در حد یه جمله و با عشوه و ناز بهش میگم که وقتی از بیرون میای اینجوری بم نپر دلم اذیت میشه تمامممم...
در مورد کارهای خونه هم الان که دوتابچه ی کوچیک دارم، خونه خیلی بهم میریزه ولی بنده تمام تلاشمو میکنم این بهم ریختگی اعصابمو خوردن نکنه، همیشه میگم خدارو شکرررر این فرشته هارو دارم، خیلی ها هستن در حسرت داشتن یک فرزند هستن خداروشکرررر که سالمن و انرژی دارن و بهم میریزن اشکال نداره خونه مرتب میشه بلاخره بچه ها سالم باشن فقط
این خیلی به آرامشم کمک میکنه وقتی هم که آرامش دارم، سر فرصت که بلند میشم برای انجام کارها چون ذهن و فکرمم آرامش داره، خیلی سریع خونه و کارها رو انجام میدم.
اوایل شوهرم خیلی حساس بود و درک نمیکرد که با دوتا بچه کوچیک خونه مرتب نگه داشتن سخته ولی یه مدت که گذشت خودش به چشم دید و کمکش بیشتر شده الحمدلله
نکته ی اخر که خیلیییییییی مهمهههههه رو بگم و بیشتر ازاین سرتونو درد نیارم اگر این نکته رو اجرا کنین مطمئنننن باشید از زندگیامون خیلیییییی لذت میبرم تو هر شرایطی باشیم
بزرگواران شکر گزاری خیلیییییی اثر مثبت داره خیلی، اینکه تو هر شرایطی هستی همسرموم هر طوری هست، بچه هامون هر شکلی هستن، نقاط مثبتشونو حسابی بزرگ کنیم و بابت تممامشون خدارو شکر کنیم و کم و کسری هارو سعی کنیم نبینیم خداروشکر خونه داریم مهم نیست کوچیکه، خداروشکر بچم سالمه مهم نیست بهم میریزه، خداروشکر شوهرم چشمش پاکه حالا تو خونه کمک نمیکنه مهم نیست.
همسرتون کوچکترین کار خوبی کرد تشکر کنین نگیم پررو میشه اصلاااااا از هیچچچچچ چیز شکایت نکنین و.... این نکته رو مدتی با خودتون تمرین کنین، معجزه شو تو زندگیتون میبینین...
یه سخنرانی میگفت شیطون هدفش اینه که انسان شکرگزاری رو فراموش کنه
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_اول
من سال ۹۳ ازدواج کردم و الان سه بچه دارم، یه دختر نه ساله، یک پسر سه ساله و یک دختر یک ساله و خیلیییییی مشتاقم که هنوز خدا توفیق به بنده بده و بازم نی نی دارشیم برای بار چهارپنجم ششم و... 😍😍😅😅
ولی یه چیزی که هست اینه که من یک ماه بعد ازدواجم باردار شدم و خدا گل دخترمو بهمون داد ولی بخاطر یه سری شرایط که از دست خودم تا مقداری چیزی برنمیومد باعث شد تا شش سال بعدش بچه دار نشم و دخترم خیلی بابت تنهاییش هنوز که هنوزه ضربه بخوره به طوری که هروقت من بچه ای میبینم که از دوسالگی بزرگتره و مادرو پدرش قصد بچه دار شدن به دلایلی مثل اینکه بچم خیلی بهم وابسته س، نمیتونم یکی دیگه بیارم یا بخاطر شرایط اقتصادی یا اینکه بچم خیلی فضوله چطور یکی دیگه بیارم ملتمسانههههه ازشون میخوام که اشتباه منو تکرار نکن.
واقعااااا تک فززندی به بچه آسیب های زیادی وارد میکنه، خلقیات بدی درونش ایجاد میشه که دست خودش نیست، بنظرم همچین بچه هایی خیلی مظلومننننن خیلیییی چون حقشون نیست تنها باشن ولی نمیتوننن شرایطو تغییر بدن تا از تنهایی دربیان.
خلاصه من بعد شش سال خدا پسرم رو بهمون داد و بعد دوسال دختر دومم رو خدا بمون عطا کرد.
منتها اون موقع که من بعد یک ماه باردار شدم بهم گفتن چرا انقد زود میذاشتین کمی باهم خوش میگذروندین، عجله تون چی بود، بعد شش سال باز مدام بقیه میگفتن پس چرا بعدی رو نمیاری، بعد که پسرم بدنیا اومد، نخواستم اشتباهی که سر دختر اولم کردم و فاصله بین شون افتاد دوباره تکرار بشه و خدا لطف کرد و زود باردار شدم و وقتی پسرم یازده روز مونده به تولد دو سالگیش در سالگرد عروسیمون خدا دختر دوممو بهمون هدیه داد.
اصلا بچه های سوم به بعد عجیبن نه که اولی و دومی عزیز نباشن، نهههه ولی سومی به بعد هم برای مادر هم پدر هم خواهر و برادر خودشون کلی شادی میارن، اونوقت آدم قدر بچه رو بیشتر میدونه اما از اون موقع به بعد خیلی جاها که میرفتم خب طبیعی بود پسرم بازیگوشی میکرد خیلیا درک نمیکردن وپشت سرم یا جلوی خودم کلی نقد میکردن که آدم وقتی نمیتونه بچه ها رو نگه داری کنه چرا انقد باید پشت سرهم بیاره، آدم خوبه به فکر بچه ها باشه، به فکر آینده شون تو این شرایط اقتصادی و هزارتا بهونه ی دیگه یا یه وقتایی داشتم به دختر کوچیکم شیر میدادم، پسرم سمت کار خطرناکی میرفت، گاهی از یکی از اطرافیان درخواست میکردم که جلوشو بگیره، بعد متوجه پچ پچ بعضیا میشدم، اینکه تو که نمیتونی همزمان مراقب دوتا بچه باشی چرا با این فاصله بچه آوردی؟
دلم میخواد به همچین افرادی بگم خیلیا هستن یه دونه بچه بیشتر ندارن باز کلی کمک میگیرن از مادرو خواهر... برای نگهداری بچه شون، حالا من یه لحظه کمک خواستم چرا اینطور قضاوت میکنین!
خیلی ها رو دیدم که مثلا وقتی میخوان یه سری جاها برن، بچه شونو پیش مادرو خواهرشون میذارن ولی وقتی من یکی دوبار از خواهرم میخوام بچمو عوض کنه که هم کمکم باشه، هم خود خواهرم خیلی دوس داره این کارو، اون شخص انتقاد میکنه که تو چرا از خواهرت کمک میگیری خواهرت تو رودروایسی باتو اینو پذیرفته خوب بچه پشت هم نیار که اینجور نشه.
خلاصه ی کلام اینکه آدم زود بچه بیاره دیر بیاره پشت سرهم بیاره با فاصله بیاره در هررررر صورت مورد انتقاد قرار میگیره و حرف مردم هست. پس آدم خودش باید با خودش و شرایط موجودش کنار بیاد و شاکر خدا باشه تا این حرفا کمترین اثر رو روش بذاره و اینکه از خدا بخواییم تا بهمون کمک کنه کار درستو انجام بدیم نه اون چیزی که مردم ازمون میخوان، این مردم میخواد غریبه ها باشن یا نزدیکترین افراد به آدم، البته من افراد زیادی هم اطرافم بود که تشویقم میکردن و کمک حالم بودن از جمله خواهرهام هم عروسهام(ما ب جاری میگیم هم عروس) و واقعا دعاشون میکنم و درکل خانواده ی خودم و شوهرم
من همیشه به همسرم میگم باید خیلییییییی از خدا طلب بخشش کنیم، بابت اینکه دختر اولمون شش سال تنهایی کشید ولی زیبایی ماجرا اینه که از اونجایی که دخترا از همون بچگی مادری کردن تو ذاتشونه به توصیه ی مادرم خدا حفظشون کنه که همچین توصیه مهمی بهم کردن که هیچ نترس، حالا که دختر بزرگترت دوست داره بزرگی کنه برا بچه ها درباره خواهرو برادرش مسئولیت بهش بده بخاطر همین، خیلی جاها از دخترم کمک میخواستم برا خواهر و برادرش و به چشم دیدم که چقدر حس خوبی داره.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_دوم
و زیبایی دیگه ی مطلب اینه که دوتا بچه ی دیگم که پشت سر هم هستن، الان پسرم سه ساله و دخترم یک سال شون شده و هم بازی شدن خیلیییییییییییی لحظات بامزه ای بینشون در جریانه به طوری که دلم میخواد کل روز بشینم و کارای اونا رو ببینم، دعوا کردنشون، بازی کردناشون مراقبت کردن پسرم از خواهر کوچکترش و حمایتتتتت فراوونش و یا تقلید کردن دخترم از فضولی های برادرش، یعنیییی به جرات میگم من تو بهشتم تو این شرایط و نکته ی مهم اینکه سعی میکنم اصلااااا وارد بازی و دعواشون نشم و خیلی نامحسوس حواسم بهشون باشه تا ان شالله صمیمت شون تا بزرگی ادامه پیدا کنه.
دختر اولم بخاطر فاصله ی زیادش با پسرم گاهی زیاد باهم تنش دارن ولی اگر من ورود نکنم بعد از مدتی، دعواشون تموم میشه و به بازی تبدیل میشه ولی اگر وارد شدم و از یکیشون دفاع کردم قهرشون طولانی میشه حتی شده گاهی به زد و خورد رسیده ولی تا جایی که خطرناک نباشه خودمو به ندیدن میزنم🥴
آخه اوایل اشتباه کردم، طرف پسرمو میگرفتم و به دخترم میگفتم تو بزرگتری تو باید رعایت کنی، این باعث میشد بین شون بیشتر دعوا باشه ولی از وقتی ورود نمیکنم خیلی روابط شون بهتر شده و دعواهاشون کمتر به لطف خدا...
من خیلی خیاطی کردن رد دوست دارم و از همون بچه ی اول تقریبا تمام لباسهاشو خودم دوختم، دخترم که پنج سالش بود، کلاس خیاطی بزرگسال رفتم که باعث شد خیلی تو کارم پیشرفت کنم ولی چند جلسه ی آخرش کرونا اومد و من هم سر پسرم باردار شدم ولی خدا همیشه حواسش به بنده ش هست به طور خیلی اتفاقی با کلاس مجازی دوره خیاطی لباس کودک و لباس مردونه آشنا شدم و شرکت کردم پسرم هم که به دنیا اومد، انقد دلم برا خیاطی تنگ شده بود که بعد دوسه ماه دوباره شروع به خیاطی کردم و تمام لباسای پسرم و دخترمو خودم میدوختم.
گاهی برا خودمو شوهرم و بچه ها لباس ست میدوختم تا اینکه فرزند سومم بدنیا اومد. بازم بخاطر شدت علاقه به خیاطی برا سه تاشون لباس میدوزم بچه ی پشت سر هم بهم ریختن زیاد دارن ولی وقتایی که باهم مشغولن، میرم سراغ خیاطی یا شبها همیشه طرفای ده میخوابونمشون و اون زمان خیاطی میکنم. جدیدا هم با کانالی آشنا شدم که تیکه پارچه میفروشه و خیلی به صرفه س و الان برای کل لباس خونگی بچه هام از اونجا پارچه میخرم.
دختر اولم هم از همون اول برای درس و مشقش وابسته ی خودم نکردمش مثلا موقع تکالیفش کنارش نمیشینم اگر سوالی داره خودش میاد میپرسه بخاطر همین زمان زیادی از من نمیگیره.
من برا بچه ها کالسکه خریدم دیگه هرجا میخوام برم سعی میکنم پیاده برم که هواخوری و ورزشی برا خودم باشه، هم بچه ها تو کالسکه هستن و از پیاده روی خسته نمیشن، هم کلی جاااااا باهم میریم و این کالسکه خیلیییی کمکم هست، پارک میبرمشون، بازار محله میریم، خلاصه کلی باهم میگردیم.
در مورد رابطه ی بین خودمو همسرم هم اوایل عروسی بخاطر یه سری حرفای بیخود دیگران حالا یا عمد یا غیر عمد بین مون دعوا و ناراحتی پیش میومد و طبیعتا چون هردومون بی تجربه بودیم، نمیتونستیم بحران ها رو مدیریت کنیم و جوری که این دخالت ها باعث شد من و همسرم حدود یک سال از هم جدا باشیم ولی به لطف خدا دوباره به زندگی کنارهم برگشتیم و گذشت این یکسال دوری از هم، خدا بهمون فهموند که خیلی حرفا و مسائل ارزش نداره کشش بدیم و دم به دقیقه قهر کنیم. بحث کردنامون خیلی کم شد. حتی اگر حرفی بهم میزدیم و از هم دلخور میشدیم کشش نمیدیم دیگه و سعی میکنیم به لطف خدا خیلی سریع از اون جو دربیاییم و فضا رو عوض کنیم.
مامانم همیشه میگن با شوهرت بحث نکن، اصلا اگر نظری در مورد مطلبی داری بهش بگو، دلایلتو هم بیان کن، تموم... دیگه نمیخواد کلی بشینی باش بحث کنی، آقایون زود خسته و کلافه میشن از بحث کردن، بقیه شو بسپار به خدا، که هرجور خیره جریانو پیش ببره، باورتون نمیشه ولی این راهکار چنان آرامشی بین من و همسرم ایجاد کرد، من هروقت پیشنهادی دارم یا با کاری که همسرم میخواد کنه مخالفم، خیلی راحت نظرمو میگم و دلایلمو اونم نظرشوو دلایلشو میگه یا من قانع میشم یا اون خیلی وقتا هم هیچ کدوم قانع نمیشیم، تهش میگم خدایااا من نظرمو گفتم، شاید من دارم اشتباه میکنم خودتتتتت آنچه خیره رو قرار بده و به چشم میدیدم که خدا چقدر زیبا خودش همه چی رو حل میکرد.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۷۲
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_سوم
گاهی شوهرم خسته از بیرون که میاد بیخودی به چیزی گیر میده، منم سعی میکنم دهن به دهنش نذارم، یکی من بگم یکی اون این حرفا فقط اعصاب هردو طرفو خورد میکنه مثلا گاهی میومد خونه میگفت این چه، وضعشه خونه چرا انقد بهم ریخته س و... اوایل ناراحت میشدم ازش جوابشو میدادم ولی بعدا فهمیدم لازم نیست همه چی همون موقع جواب داد، بذارم خستگیش بره بعد در قاالب صحبت های معمولی زن و شوهری براش میگفتم ک مثلا بچه ها ماشالله هی بهم میریزن و با شوخی تمومش میکنم و خیلی ریز و در حد یه جمله و با عشوه و ناز بهش میگم که وقتی از بیرون میای اینجوری بم نپر دلم اذیت میشه تمامممم...
در مورد کارهای خونه هم الان که دوتابچه ی کوچیک دارم، خونه خیلی بهم میریزه ولی بنده تمام تلاشمو میکنم این بهم ریختگی اعصابمو خوردن نکنه، همیشه میگم خدارو شکرررر این فرشته هارو دارم، خیلی ها هستن در حسرت داشتن یک فرزند هستن خداروشکرررر که سالمن و انرژی دارن و بهم میریزن اشکال نداره خونه مرتب میشه بلاخره بچه ها سالم باشن فقط
این خیلی به آرامشم کمک میکنه وقتی هم که آرامش دارم، سر فرصت که بلند میشم برای انجام کارها چون ذهن و فکرمم آرامش داره، خیلی سریع خونه و کارها رو انجام میدم.
اوایل شوهرم خیلی حساس بود و درک نمیکرد که با دوتا بچه کوچیک خونه مرتب نگه داشتن سخته ولی یه مدت که گذشت خودش به چشم دید و کمکش بیشتر شده الحمدلله
نکته ی اخر که خیلیییییییی مهمهههههه رو بگم و بیشتر ازاین سرتونو درد نیارم اگر این نکته رو اجرا کنین مطمئنننن باشید از زندگیامون خیلیییییی لذت میبرم تو هر شرایطی باشیم
بزرگواران شکر گزاری خیلیییییی اثر مثبت داره خیلی، اینکه تو هر شرایطی هستی همسرموم هر طوری هست، بچه هامون هر شکلی هستن، نقاط مثبتشونو حسابی بزرگ کنیم و بابت تممامشون خدارو شکر کنیم و کم و کسری هارو سعی کنیم نبینیم خداروشکر خونه داریم مهم نیست کوچیکه، خداروشکر بچم سالمه مهم نیست بهم میریزه، خداروشکر شوهرم چشمش پاکه حالا تو خونه کمک نمیکنه مهم نیست.
همسرتون کوچکترین کار خوبی کرد تشکر کنین نگیم پررو میشه اصلاااااا از هیچچچچچ چیز شکایت نکنین و.... این نکته رو مدتی با خودتون تمرین کنین، معجزه شو تو زندگیتون میبینین...
یه سخنرانی میگفت شیطون هدفش اینه که انسان شکرگزاری رو فراموش کنه
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
من توی خانواده ی شلوغی بزرگ شدم.بالطبع رابطه با خواهرام زیاد بود و موارد قهر هم پیدا میشد. یادمه خواهرای بزرگتر همیشه تو دعوا بحث و جنجال و کتک کاری داشتند اما ما آخری ها بین خودمون یه قانون نانوشته داشتیم، وقتی به مشکلی می خوردیم، قهر نمی کردیم فقط کم حرف میشدیم و ابراز محبت و بگو بخندمون کم میشد، اما همون موقع با جدیت تمام هم وظایفمون را انجام میدادیم هم از دیگران وظایفشون را می خواستیم. مثلا اگه قرار بود این آخرهفته من با یکی دیگه از خواهرا لباس ها را بشوییم. کاملا با هم در مورد شستن لباس صحبت می کردیم و... اصلا یجوری بودیم که پدرومادر و اطرافیان متوجه نمیشدن، چون اعتقاد داشتیم بیش از سه روز قهر عبادات انسان قبول نیست.
خلاصه اینجوری سروسنگین بودیم تا یه جایی دیگه یخمون وا می رفت و یا خندمون می گرفت و تمام.
این مدل برای ما جا افتاده بود، بعد ازدواج اجراش راحت بود. به همسرم گفتم قهر ممنوع، البته شوهرم بلد نبود و قهر میکرد و می رفت از خونه بیرون و حتی رفتار من براش عجیب بود، من اصلا قهر نمی کردم مثلا سروسنگین میشدم اما می گفتم پنیر نداریم، یا شب زود بیا بریم خونه ی پدرت یا پدرم و...
اوایل به نفع خودش استفاده می کرد، می گفت دیدی تقصیر من نبود و خودت فهمیدی و... اما کم کم دستش اومد که این مدل منه و قهر ندارم و.... فقط از شور و هیجان و ابراز عشقم کم میشد. بالاخره یجایی هم یا خنده مون می گرفت یا .... چیز عادی میشد، بعد توی یه زمان مناسب که حال هردومون خوب بود منطقی در مورد مشکل صحبت می کردیم.
دوسه سالی طول کشید تا همسرم هم یاد گرفت و دیگه قهر نکرد و مثلاً از خونه بره بیرون و... ولی بعد دو سه سال نتیجه گرفتم و حالا دیگه شوهرم بود که برای شروع ارتباط بعد از دلخوری ها پیش قدم می شد با وجود اینکه گاهی می دونستم واقعا مقصر من بودم.
واقعا خانم ها توی قهر داغون میشند، مردها میرن بیرون و...ذهنشون آزاد میشه ولی خانم نمی تونه ذهنش را آزاد کنه،تازه خدا نکنه مثلا یه جا دعوت داشته باشند و...غالبا تو قهرهای نادرست این مواقع معضل بزرگتر میشه و گرو کشی و...و منجر به مشکلات بعدی.
پس لطفا یاد بگیریم قهر نکنیم، سخته ولی شدنیه اگه تا حالا قهر میکردی،از الان اعلام کن به طرف که مثلا دیگه بچه داریم یا بچه ها بزرگ شدند و ازمون الگو میگیرند و...من می خوام دیگه قهر نکنم، نه از روی ضعف به خاطر اینکه اینقدر فهیم شدم که دست ازاین بچه بازی ها و کارهای کودکانه بردارم.
اینجوری می تونی بدون متهم شدن رفتارت را اصلاح کنی و از طرفم انتظار اصلاح رفتار داشته باشی. اما خیلی به طرف امید نداشته باش و بدون، قهر نکردن حتی یه طرفه هم سوده.
در مورد قهر کردن برای زوج های جوون، ۲ تا مدل خیلی قشنگ دیدم از زندگی شهدا. اول مدل شهید جواد محمدی، در کتاب "دخترها بابایی اند" بخونید.
دوم مدل شهید محمد خانی در کتاب"سر دلبری". البته بجز مورد قهر، من کلا این کتاب را فقط به آقایون توصیه می کنم، ایشون جزء اون دسته مردهای فوق العاده خاص بودند، پسرها خوبه ازشون الگو بگیرند اما دختر خانم ها نباید انتظارشون از مرد مثل ایشون باشه. ایشون جزء اون عده مرد خاص و فهیم و همه چیز تموم بودند که متاسفانه تو جامعه خیلی مصداق ندارند. پس نباید با این کتاب توقع خانم ها از شوهرشون زیاد بشه ولی آقایون می تونند خیلی ازشون یاد بگیرند.
هردوشهید از شهدای مدافع حرم هستند. شادی روحشون صلوات
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#معرفی_کتاب
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✅ ببین چه کرده ای....
پدر و مادرت را نگاه کن. نگاه کردن به جمال مادرت، عبادت است. فرمان مادرت را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت سختگیر باشد فرمانش را ببر.
اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است. فرمان مادرِ خوشاخلاق را که همه میبرند. اگر به غریبه هم بگوید اینجا بیا، خواهد گفت خانم چه میگوید، چشم. کارش را رها میکند و بار او را بر میدارد و یا راه او را باز میکند.
اگر مادر و پدرِ تندی دارید تا فرمان او را بردید آنوقت میفهمید چه کردهاید. خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کردهای، کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی.
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
📚 طوبای محبت ۳
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#استاد_تراشیون
برخی زنان به محض اینکه کوچکترین مشکلی با همسرشان پیدا میکنند، سریع به خانهی پدر و مادر میروند. ... پدر و مادر نمیتوانند مشاوران خوبی برای مشکلات شما و شوهرتان باشند. البته در برخی موارد زندگی میتوانند به شما کمک کنند.
برای مثال، خانم مهمانی دارد و میتواند به مادرش زنگ بزند و از او بپرسد بهتر است چه غذایی درست کند؛ ولی برای حل مشکلات شما با شوهر، هیچگاه نمیتوانند افراد منصفی باشند، زیرا حس مادرانه مانع قضاوت درست میشود. پس هیچگاه مشکلات زناشوییتان را به خانهی پدر و مادر یا خواهر و برادرتان نبرید. و باید به افراد خبره مراجعه کنید.
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#امام_خمینی
✅ فداکاری خانم...
نوه امام: علت علاقۀ عمیق حضرت امام به همسرشان، فداکاری خانم بود. همیشه میگفتند: «خانم، بینظیر است» ایشان ۱۵ سال در آب و هوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرده و همه جا همراه امام بودند. در حالی که در خانواده پدریشان در رفاه به سر میبردند. و دختر خانم ۱۵ سالهای بیش نبودند که به خانه امام وارد شدند.
امام همیشه در پاسخ ما که میپرسیدیم: چه کنیم که شوهرانمان به ما این همه علاقمند باشند؟ ایشان میگفتند: «اگر شما هم این قدر فداکاری کنید، همسرانتان تا آخر همین قدر به شما علاقه خواهند داشت».
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - جلد اول
#سبک_زندگی_اسلامی
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#پیام_مخاطبین
من توی خانواده ی شلوغی بزرگ شدم.بالطبع رابطه با خواهرام زیاد بود و موارد قهر هم پیدا میشد. یادمه خواهرای بزرگتر همیشه تو دعوا بحث و جنجال و کتک کاری داشتند اما ما آخری ها بین خودمون یه قانون نانوشته داشتیم، وقتی به مشکلی می خوردیم، قهر نمی کردیم فقط کم حرف میشدیم و ابراز محبت و بگو بخندمون کم میشد، اما همون موقع با جدیت تمام هم وظایفمون را انجام میدادیم هم از دیگران وظایفشون را می خواستیم. مثلا اگه قرار بود این آخرهفته من با یکی دیگه از خواهرا لباس ها را بشوییم. کاملا با هم در مورد شستن لباس صحبت می کردیم و... اصلا یجوری بودیم که پدرومادر و اطرافیان متوجه نمیشدن، چون اعتقاد داشتیم بیش از سه روز قهر عبادات انسان قبول نیست.
خلاصه اینجوری سروسنگین بودیم تا یه جایی دیگه یخمون وا می رفت و یا خندمون می گرفت و تمام.
این مدل برای ما جا افتاده بود، بعد ازدواج اجراش راحت بود. به همسرم گفتم قهر ممنوع، البته شوهرم بلد نبود و قهر میکرد و می رفت از خونه بیرون و حتی رفتار من براش عجیب بود، من اصلا قهر نمی کردم مثلا سروسنگین میشدم اما می گفتم پنیر نداریم، یا شب زود بیا بریم خونه ی پدرت یا پدرم و...
اوایل به نفع خودش استفاده می کرد، می گفت دیدی تقصیر من نبود و خودت فهمیدی و... اما کم کم دستش اومد که این مدل منه و قهر ندارم و.... فقط از شور و هیجان و ابراز عشقم کم میشد. بالاخره یجایی هم یا خنده مون می گرفت یا .... چیز عادی میشد، بعد توی یه زمان مناسب که حال هردومون خوب بود منطقی در مورد مشکل صحبت می کردیم.
دوسه سالی طول کشید تا همسرم هم یاد گرفت و دیگه قهر نکرد و مثلاً از خونه بره بیرون و... ولی بعد دو سه سال نتیجه گرفتم و حالا دیگه شوهرم بود که برای شروع ارتباط بعد از دلخوری ها پیش قدم می شد با وجود اینکه گاهی می دونستم واقعا مقصر من بودم.
واقعا خانم ها توی قهر داغون میشند، مردها میرن بیرون و...ذهنشون آزاد میشه ولی خانم نمی تونه ذهنش را آزاد کنه،تازه خدا نکنه مثلا یه جا دعوت داشته باشند و...غالبا تو قهرهای نادرست این مواقع معضل بزرگتر میشه و گرو کشی و...و منجر به مشکلات بعدی.
پس لطفا یاد بگیریم قهر نکنیم، سخته ولی شدنیه اگه تا حالا قهر میکردی،از الان اعلام کن به طرف که مثلا دیگه بچه داریم یا بچه ها بزرگ شدند و ازمون الگو میگیرند و...من می خوام دیگه قهر نکنم، نه از روی ضعف به خاطر اینکه اینقدر فهیم شدم که دست ازاین بچه بازی ها و کارهای کودکانه بردارم.
اینجوری می تونی بدون متهم شدن رفتارت را اصلاح کنی و از طرفم انتظار اصلاح رفتار داشته باشی. اما خیلی به طرف امید نداشته باش و بدون، قهر نکردن حتی یه طرفه هم سوده.
در مورد قهر کردن برای زوج های جوون، ۲ تا مدل خیلی قشنگ دیدم از زندگی شهدا. اول مدل شهید جواد محمدی، در کتاب "دخترها بابایی اند" بخونید.
دوم مدل شهید محمد خانی در کتاب"سر دلبری". البته بجز مورد قهر، من کلا این کتاب را فقط به آقایون توصیه می کنم، ایشون جزء اون دسته مردهای فوق العاده خاص بودند، پسرها خوبه ازشون الگو بگیرند اما دختر خانم ها نباید انتظارشون از مرد مثل ایشون باشه. ایشون جزء اون عده مرد خاص و فهیم و همه چیز تموم بودند که متاسفانه تو جامعه خیلی مصداق ندارند. پس نباید با این کتاب توقع خانم ها از شوهرشون زیاد بشه ولی آقایون می تونند خیلی ازشون یاد بگیرند.
هردوشهید از شهدای مدافع حرم هستند. شادی روحشون صلوات
#آداب_همسرداری
#خانواده_مستحکم
#معرفی_کتاب
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075