سلام ممنون از لطفتون که پیاماداخل کانال میزاری من ناخواسته دلبسته پسری شدم خودشم باعث این آشنایی شده حالا اون منودوست نداره منم حال روزم خوب نیست واقعا پسراچرادختری دوست ندارین می روید سمتش بابا بزارین زندگیش بکنه حالا من باحال خرابم چیکارکنم منکه هی بخدا التماس میکردم کسی که نیت خوبی نداره سرراه من قرارنده ولی برعکس شده هی میگن صبر کن خدا چیزی بهتری برات درنظرداره آخه ی دختر چقد صبربکنه سنش بالا بره دیگه خواستگارخوب نداره یامیگن سنش زیاده بچه دارنمیشه انگار من بنده خدا نیستم 😢😢😢واقعاصبرکردن ی حدی داره منم دوست دارم مادربشم حس مادرانه تجربه بکنم دلم میخواد خونه ای ازخودم داشته باشم دختراخیلی ازمن کوچیکترازدواج کردن سه چهارتابچه دارن من هنوزم ازدواج نکردم بخدا حسودی نمیکنم فقط میگم خدایا خدا اونا بودی یعنی خدای من نیستی دیگه چقد صبربکنم 😢از خدا گلایه دارم چونکه هزاران باربه خدا نیازم گفتم ولی هیچی ندیدم سنم بالای ۳٠سال هست حالم بده خواهش میکنم پیامم بزاری کانال 🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند....
پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛ اما حتي يك بار هم نشده خواستههايش را به تعويق بيندازد تا پدر كمي احساس آرامش كند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد، اما حتی یکبار هم نشده که با من در موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
🖊 ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود،
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، لالمانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد احساسمان بگوئیم!
چرا؟!!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خاطره باحال خواستگاری....
یه خواستگار اومد پدرش هی تعریف پسر رو کرد. گفت پسر ما خیلی خوبه، همه چی
تمومه و خیلی آقاست، الان تصمیم گرفته تغییر جنسیت بده😳 اینه که ما اومدیم خدمت شما.
( منظورش تغییر وضعیت بود)😅😅
من و خواهرم بلند بلند میخندیدیدم.
گفتم اگه تغییر جنسیت بده که نمیشه؛ اون وقت ما باید برای برادرم بیایم خدمت شما🤣🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
این وسط نجلاست که اول از همه آسیب میبینه. دخترمه... پارۀ تنم شده. جگر گوشه ام شده. طاقت یه قطره اشکش رو ندارم. از من نخواه دمیر، که مرگ منه.
آقا حرف میزد و من فقط دستهام رو مشت کرده بودم تا چیزی نگم. همین که صدای نالون آقا رو میشنیدم که انقدر از کارش پشیمونه قلبم به درد میاومد. آقا که گناهی نداشت زمونه جوری چرخیده بود که من و نجلا هر کدوم دنبال زندگی خودمون بودیم.
-من این چند روز خیلی فکر کردم بابا جان. مخصوصاً بعد از حرف قادر خان که گفت: «برای آخر هفته برای مراسم به شیراز میان». هیچ راهی به ذهنم نرسید جز اینکه با هم ازدواج کنید.
به آنی برآشفتم و خواستم از جا بلند شم که آقا روی پام ضربه زد.
-بشین... بشین حرفم هنوز تموم نشده. همونجور که قادر خان میخواد بساط عروسی رو با دبه و کبکبه برپا میکنیم و تو و نجلا رو دست به دست میدیم. میخوام یه عروسی بگیرم که همه جا پخش بشه یدالله خان عروس پسرش رو با عزت و احترام به خونه اش آورده. میخوام آبروی نجلا رو بخریم.
-اما آقا من و نجلا هیچ کدوم راضی به این وصلت نیستیم.
-میدونم... بذار حرفمو تموم کنم پسر! مگه شیش ماهه به دنیا اومدی؟ درسته که میگم با هم ازدواج کنید؛ اما این ازدواج مصلحتیه. شیش ماه... فقط شیش ماه کنار هم بمونید. تو این مدت برای نجلا کار پیدا میکنم تا دستش تو جیب خودش بره و احتیاجی به هیچکس نداشته باشه. یه خونه هم به نامش میخرم و پشت قباله اش میندازم تا همه جوره خیالش راحت باشه. بعد از اون اگه بازهم نمیخواستید کنار هم زندگی کنید، خودم طلاق نجلا رو ازت میگیرم و همه جوره حمایتش میکنم.
-آقا مگه شما قادر خان رو نمیشناسی؟ خودش دیروز گفت اگه من یا نجلا خطایی کنیم پیدامون میکنه و حسابمونو کف دستمون میذاره. میدونی اگه بعد شیش ماه بخوام نجلا رو طلاق بدم چه بلایی سر من میاره؟
-نگران نباش! اونش با من! تو فقط هرچی میگم گوش بده و با من همکاری کن. بزار این وصلت سر بگیره و آبها از آسیاب بیفته و قادر خان آروم بگیره. تو این فرصت سعی میکنم همه جوره نجلا رو حمایت کنم تا خیلی راحت بتونه ازت جدا بشه.
#تجربه_من ۱۱۷۷
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#حرف_مردم
#مشیت_الهی
#سختیهای_زندگی
من یه مادر دهه هفتادی هستم که خودم از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر ضربه ی بزرگی خوردم. فقط یه برادر دارم که از خودم ۶ سال کوچکتر هست و چون مادرم شاغل بود، بیشتر نقش مادر داشتم براش تا خواهر
همسرم هم دهه هفتادی هستن و متاسفانه بازم تک فرزند😔 اواخر سال ۹۴ ازدواج کردم و برای زندگی به شهر دیگه ای رفتم.
تنهایی های مکرر و علاقه ی زیادم به بچه باعث شد که بعد از ۸ ماه از عروسی، تصمیم به مادر شدن بگیرم و به حمدالله دختر اولم اوایل سال ۹۶ دنیا اومد.
از اونجایی که خودم کودکی رو در تنهایی گذرونده بودم و همبازی نداشتم و همسرم بدتر از من😢 تصمیم بر این شد که فرزند دوم رو هم با فاصله ی کمی بیاریم و این در حالی بود که کوچولوی ما هنوز شیرخوار بود.
مهر ۹۸ پسرم به جمع ما اضافه شد و من موفق شده بودم که دخترم رو از پوشک بگیرم. قبل از به دنیا اومدن نی نی جدید
هنوز پسرم یک سال و نیمش هم نبود که متوجه شدم فرزند سوم رو باردار هستم و این در حالی بود که اصلا قصد بارداری نداشتم و واقعا از مطرح کردنش به خانواده ام میترسیدم.
تا ۲۰ هفته که برای تعیین جنسیت برم، جز من و همسرم کسی از بارداری من خبر نداشت اما با اعلامش به خانواده ها، با دعوای اندکی شدید مادرم مواجه شدم😔
وقتی ۶ ماهه باردار بودم، مادر جوانم رو طی کمتر از ۲۰ روز از دست دادم و شرایط از قبل هم برام سخت تر شد.
حالا من بودم و دنیای بی مادری و بی خواهری😔 و چون باردار بودم، اطرافیان اجازه ی گریه و زاری هم نمیدادن😢
از وقتی فهمیده بودم بچه دختره خیلی ناراحت بودم🙈 چون دلم نمیخواست خدا دیگه بهم دختر بده میگفتم یه دونه بسمه
اما بعد از مادرم و تنهایی هام خیلی خوشحال بودم که بچم دختره و تنها نیستن دخترام و خواهر دارن.
اینگونه بود که در آبان ۱۴۰۰ خانواده ما ۵ نفره شد😍 وقتی فرزند سومم دنیا اومد، از یه طرف داغ مامانم فراموش شده بود با کارهای بچه، از یه طرف نبودش حس میشد در تنهایی هام، ولی خب نی نی جدید برخلاف دوتا فرزند قبلی به شدت ناآرام و اذیت کار بود و همین باعث منزوی شدن من هم شد.
این ماجراها و درگیری ها ادامه داشت، تا کمی بعد از یک سالگی کوچولومون که من دوباره علائم بارداری رو در خودم داشتم میدیدم و با خواست خدا یه کوچولو قرار بود به جمع مون اضافه بشه.
کوچولویی که عنایت مستقیم امام رضا(ع) به ما بود. تنها خواسته ما از خدا این بود که این فرزندمون پسر و سالم باشه تا پسرمون اولمون از تنهایی در بیاد. توی سونوگرافی ابتدایی، جنسیت بچه مشخص نشد و دکترم چون میدونست من فقط برای تعیین جنسیت میخوام برم سونو مجدد، قبول نمیکرد که بنویسه. می گفت برای بچه خوب نیست و شما مادرها چرا الکی خوشتون میاد هی برید سونو...
علائم بارداریم همه شبیه بارداری پسرم بود، پس تا ۳۶ هفته من برای خودم خیال بافی میکردم که بچه پسره ولی در سونوی آخر متوجه شدم که دختره...
نمیگم ناراحت نشدم اما سریع گفتم خدایا صلاح من رو تو خیلی بهتر میدونی، باز هم در آبان ماه، اما سال ۱۴۰۲ خدا به ما دختری عطا کرد که به عشق امام رضا(ع) ، معصومه نام گرفت.
نمیگم ۴ فرزندی سخت نبود، چون واقعا سخت بود ولی من عاشقانه بچه هام رو دوست داشتم و تمام تلاشم رو براشون میکردم. از خواب و تفریحاتم میزدم که با بچه هام باشم.
در آستانه تولد یک سالگی معصومه کوچولو، راهی مشهد شدیم که دخترمون رو مشهدی کنیم. اما با یک اتفاق تلخ و ناگوار خانواده ۶ نفره ما، ۵ نفره شد.
معصومه کوچولوی ما روز میلاد حضرت زینب(س)، توی حرم امام رضا یک دفعه حالش بد شد.😔 بردیم دکتر، گفتن برید بیمارستان، در بیمارستان کمتر از نصف روز بچه ی من روی تخت آی سی یو بود و نهایتا در کمتر از ۳ روز، زائر کوچولوی ما بهشتی شد😭
مامان های عزیزی که به فکر حال و آینده بچه هاتون هستید و فرزندآوری میکنید، مراقب چشم زخم باشید و از دادن صدقه غافل نشین. من هر جا که میرفتم، کلی چشم دنبالم بود و هزار نفر ازم میپرسیدن، همه اشون بچه های خودت هستن؟!
گاهی میگم ای کاش نمی گفتم بچه های خودم هستن تا انقدر در معرض بلا نباشیم.😔
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
سلام خدمت دوستان وناز گل جان عزیز من دخترم 15سالشه تا الان فقط یک مرتبه
پر..یود شده اون یک بارم با طریق آمپول دکتر بردمش گفته تخ مدانش خیلی ضعیفه
آن نمی دانم چکار کنم از دوباره دکتر براش آمپول نوشت بزند تا پر..یود بشود اما این بار
دیگر نشود اگر کسی تجربی دارد من را راهنمایی کنید ممنون میشم از همه عزیزان 💖
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام عزیزم یکی از دوستان مشکل من رو داشتن ک بچه دار میشدن ولی قلب بچه تشکیل نمیشه ....
نم دو بار بار دار شدم بچه اولم دوقلو بود وی بچه دیگه ولی هر دوتارو س.قط کردم چون قلب بچه تشکیل نمیشه ی بار هم ای یو ای انجام دا دم نتیجه نگرفتم می خواستم آدرس و شماره تلفنی ک اون خانم رفتن بگیرم خیلی نگرانم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
یک صبح هم تا چشم باز کردی،
به کسانی که هنوز با همهیِ عشقشان کنارت هستند فکر کن...
به مادرت که برایت چای دَم کرده،
به پدرت که برایت برشتهترین قسمتِ نان را که دوست داشتی کنار گذاشته...
برای یکبار هم که شده،
به " داشتههایت " فکر کن و صبحت را برای خودت بخیر کن...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿