eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: باید به سبک مخلص کاشانی رفت و آرام در گوشش گفت: هم تو منظوری و هم نیست نظیر تو کسی . .🌿 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه خواستگار داشتم تحصیلکرده و پاستوریزه...ازینا که یکم لفظ قلم حرف میزنن...وقتی داشتیم توی اطاق حرف میزدیم پرسید:جسارتا ابوی چیکارن؟؟!   منم پرسیدم کدوم؟!!   چشاش از تعجب گرد شد پرسید مگه چنتا ابوی داری؟!   منم تازه فهمیدم ابوی و اخوی رو اشتباه گرفتم فک کردم میگه داداشت چیکاره س  گفتم ببخشید ابوی و اخوی رو باهم قاطی کردم   طفلک با خودش فک کرده مگه من چنتا ابوی دارم 😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خواستگار من پسر خاله عروسمون بود که تحصیلکرده بود و موقعیت اجتماعیشم خوب بود ولی من چون فامیل بود دوس نداشتم بیاد و کلا فازم اینبودکه با غیر فامیل ازدواج کنم خلاصه اومدن و داماد با کلی اعتماد بنفس حرف میزد و میوه پوست میگرفت و میخورد و ... منم این صحنه هارو میدیدم حالم بد میشد 😑 اعتماد بنفسش فضایی بود ،خلاصه بعداز کلی چرت پرت گفتن ها واسط که پدر عروسمون بود یهو گفت بلند شیم بریم ،منو میگی یلحظه کپ کردم چون طبق روال باید می رفتیم اتاق صحبت کنیم 😐 بابامم هنگ بود و بعد عروسمون متوجه شد خودش پیشنهاد داد برید اتاق ،منم ابرو مینداختم اشاره میکردم من نمیرم 😂 فکر میکردم لابد پسره خوشش نیومده که نگفتن برید اتاق ،منم حرصم گرفت چون از همه لحاظ فکر میکردم من سرتر بودم و پسره خیلی بچه پرروه 🤔 خلاصه رفتیم اتاق و شروع کرد به حرف زدن و من اولین جمله ای بهش گفتم این بود: خیلی اعتماد بنفست بالاس 😑 خلاصه الان با همون اعتماد بنفس بغلم خابیده و خُر خُر میکنه 😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: یک ماه بعد از عقد جورشد رفتیم حج عمره . دوتایی بار اولمان بود که مکه میرفتیم . می‌دانستیم اولین بار که نگاهمان به کعبه بیفتد سه تا از حاجت های شرعی مان برآورده می‌شود ... استادمان گفته بود: قبل از دیدن خانه خدا، اول به سجده بروید و بعد از تقاضای حاجات تان از خدا، سر از سجده بردارید . او زودتر از من سرش را بلند کرد . . به من گفت: " توی سجده باش! بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن ، خرج امام حسین! :)" نگاهم که به خانه کعبه افتاد ، محمدحسین گفت: " ببین، خدا هم مشکی پوش امام حسینه! " خیلی منقلب شدم... حرف هایش آدم را به هم می‌ریخت . در سعی صفا و مروه روضه می‌خواند و من هم همراهیش میکردم . به او گفتم: " باید بگیم خوشبحالت هاجر! اون قدر که رفتی و اومدی، بالاخره آب برای اسماعیل ات پیدا شد؛ کاش برای رباب هم آب پیدا می‌شد ... " با این حرفم انگار آتشش زدم، بلند بلند گریه میکرد . .🌱'! بہ روایتِ همسر شهیدمحمدحسین محمدخانے✨. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من دوتا خواستگار همزمان داشتم😋😋مثلا من خیلی خاطر خواه داشتم(هر دو معرفی کرده بودن😅😅😅) با فاصله دو سه روز خواستگار دومیه، واسطه بهم زنگ زد و اصرار داشت که عصر بیان..عصر که شد یهوو آیفون صداش در اومد فکر کردیم دومیه هست تا نگو خواهر خواستگار اولی بود!!ما هم هول شده بودیم میترسیدیم اونا هم برسن همو ببینن خیلی بد میشد!!دستام میلرزید!!سریع زنگ زدم واسطهه گفتم شرمنده ما مهمون سرزده رسیده برامون دلمون نمیخواد کسی با خبر شه از موضوع خواستگاری..اگه ممکنه شب بیاین هیچی دیگه جفتش رفتن منتظر جوابم نموندن😒 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 می‌کِشد کار من از فکر تو آخر به جنون . . 🔓🌱'! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 وای اون خانم گفتن از سوتی شب عروسی... فقط شوهر من که اومد دم آرایشگاه دنبالم بعد به جای اینکه بیاد دستمو بگیره، در رو برام با کنه، برداشت گفت خانمها بیاید کمک عروس خانم، من تا بحال تجربه نداشتم... انگار همه صدبار داماد میشن هی مراسم میگیرن کل مراسم بجای شوهرم دستم تو دست دوستم بود عکاس هم 2ساعت تموم تو اتاق عقد عکس گرفت بعد گفت سوخت دوباره اون همه ژست رو تو نیم ساعت تکرار کردیم......😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
:... چه‌ لذتی‌ بالاتر‌ از‌اینڪه یہ‌ نفـــــر بتونه با‌بـــودنش بهانه‌ی قشنگی‌ باشه‌ برای خنــده‌های از‌ته دلت♥️'(: @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 مادرم تعریف میکرد یه بار برای عمم اومده بودن خواستگاری به محض رسیدن ما دیدیم پسره خیلی موجهه ولی شلوارشو تا نصف پاش کشیده بالا مام با قیافه اینجوری 😳😳 بعد که رفتن عمت گفت نه من قبولش نمیکنم خل و چل بود آخه آدم عاقل شلوارشو واسه چی باید بکشه بالا 🤨 بعد این زن عموم میگه اشکال نداره وقتی باهاش ازدواج کردی ۶ تا شلوار و ۴ جفت جوراب بخر هر روز بده پاش که که پاهاش لخت نباشه 😆😆 خلاصه وقتی خانواده پسره جواب رد میشنون و ما علتو گفتیم اونام گفتن پسرمون به خاطر این شلوارشو یکم بالا کشیده بود چون گفتیم روغن موتور به شلوارت نخوره و کثیف نشه بعدشم که اومدیم هم ما یادمون رفت هم داماده بیچاره که انقدر هول بود اصلا حواسش به شلوارش نبود 😁😁 ( موتور های قدیم روغن پس میداده و پایین شلوارو کثیف میکرده ) در آخر بازم عمم جواب رد داده و گفته نه شما بهانه میکنین میخواین غالب من کنین 😂😂 دیگه قسمت نبوده 😄😄 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: در این دنیا برای هرکس بهترینی هست؛ واما تو همان بهترین من هستی ''بهترینم میلادت مبارک'' از طرف منه تو❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه بار که یکی از اقواممون فوت کرده بودن من گذاشته بودم ابرو هام پرشده بود پرشده بودا🤨 ازقضا جاریم زنگ زد که بیا بریم بازار برا خرید.منم گفتم باشه رفتیم و جاریم دختر بزرگش ۱۲ سالشه و ۲تادختر دیگم داره ولی زیاد بهش نمیخوره که ۳تا بچه داره.اون روز فقط دختر بزرگش رو آورده بود. باهم رفتیم تو یه مغازه بعداز پرسیدن قیمت چندتا وسیله من گفتم اگه میخری بپرس اگه نمیخای بریم به کارامون برسیم.😕 آقای مغازه دار که فکر کرده بود منم دختر جارییمم گفت خانم ببخشید دخترتون قصد ازدواج نداره😂😂😂😂😂 من از مغازه اومدم بیرون میخندیدم😂 جاریمم عصبانی😬😤 وایساده بود داشت برا طرف توضیح میداد که ایشون جاریمه و دخترم نیست حالا دخترش اومده بود خونه داشت برا همه تعریف میکرد😆😅جاریمم حرص میخورد از دست دخترش😤😒😠 منم😎🤩😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: عاشقانه ترین سڪانس ِ روزهاے پاییزیست؛ ڪاپشنے مردانه . . بر دوش هاے ظریف زنانه🌚'💓(: @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿