eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی #گلزار داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستا
ادمین: 🍃🍃🍃💕🍃🍃 دوستان عزیزم سرگذشت قدیمی و خانزاده ی رو بخونید... دختریکه در خانواده ای بدنیا میاد که دخترزایی مایه ی سرافکندگی بوده... اگر درددل یا عبرتی دارین برامون ارسال کنید.. 💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستان سرگذشت جای من کجاست بعد از تکمیل شدن بارگزاری میشه..)
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی #گلزار داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستا
ضربات تو صورتم که میخورد رو خوب حس کردم ...گرمای دستهای قدرت مندی بود و چیزی رو که به زور به خوردم دادن ...طعم تلخ و وحشتناک چیزی بود و یهو تمام‌محتویات توی معده ام بیرون ریخت ... چشم هام تار میدید و دستمو رو به زور تکون دادم‌... یادم رفته بود کجام و چخبر شده ..‌حتی نمیدونستم چی به سرم اومده ... نمیدونم دقیق چقدر اونجا افتاده بودم ولی اروم که بیدار شدم ... حمیده رو تسبیح به دست بالا سرم دیدم ... نگاهش میکردم منو دید که چشم باز کردم و اروم گفتم : چی شده ؟ حمیده گریه کنان دستمو بوسید و گفت : به هوش اومدی ؟ _مگه بیهوش بودم ؟ _اره قربونت بشم‌...مسموم شده بودی سم خورده بودی ؟ خواستم بلند بشم که رباب رو صدا زد و گفت : به خواهرام بگو گلی حالش خوبه ... سه روزه اینجا افتادی تب داشتی ...معجزه کی گفته وجود نداره تو با معجزه خوب شدی ... _نمیفهمم چی شده مسموم چیه ؟ _تو اون بالا افتاده بودی ...دکتر اومد گفت سم خوردی بهت سم دادن ...زغال رو تو اب هل کردن دادن خوردی بالا اوردی ولی تو بدنت پخش شده بوده الان بهتری ...ولی چی شد ؟ سرمو تکون دادم‌هنوز سنگین بود و گفتم : نمیدونم من چرا باید سم بخورم ... در باز شد و امیر سالار اومد داخل و گفت : بهوش اومد ؟ خواهرام خواستن بیان داخل در رو بست و گفت : فعلا نه ... اومد نزدیک و گفت : خداروشکر ... با تعجب نگاهش کردم و کفتم : سم چی بوده ؟ تو اتاق من چیزی خوردی ؟ یکم‌فکر کردم و یادم اومد از اون کشمش های روی میز چندتا خورده ام و گفتم : من فقط از اون کشمش ها خوردم ... تو کاسه کشمش من سم بوده ... میخواستن منو مسموم کنن ولی تو خوردی ... وقتی دکتر دیدت اولین احتمالش همین بود ...اون کشمش ها سمی بود ...یه نفر تو همین عمارت که داره از پشت بهم خنجر میزنه ... ادامه دارد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
من هیچ وقت تسلیم نشدم! خسته چرا.. اما تسلیم نه! یه شبایی تا صبح اشک ریختم، از درد چشمام رو نبستم، هی خاطرات رو مرور کردم اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگار نه انگار که اون آدم دیشبی خودم بودم. کم آوردم؛ ولی جا نزدم! با همه‌‌ی دردها ادامه دادم، حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هیچی نباشه! ادامه دادم؛ تا سرم پیش خودم بالا باشه!ادامه دادم تا اگه نشد به خودم بگم: «فدای سرت، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی..!» بخاطر همینم هیچوقت نه پشیمونم، نه افسوس میخورم و نه منتظر کسی هستم که بیاد و نجاتم بده! ناجی من همیشه خودم بودم و بس.. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
چرا دوست دارین همسرتون از خانواده ش جدا کنین 🌸🍃🍃🌸🍃🍃 سلام وقتتون بخیر من یک خانم متاهل با سه فرزند هستم یک موضوع همیشه ذهن من رو مشغول میکنه چطوره که خانم ها وقتی ازدواج میکنن همیشه دوست دارن همسرشون رو از خانوادش دور کنن وبه خانواده خودش نزدیک کنه صحبت از ظلم مادر شوهر وبی ادبی جاری وخواهر شوهر و... میشه مگه مادر دختر خانم یا خواهرش یا برادرش معصوم هستن ودچار اشتباه نمیشن چطوره اگر حرفی خانواده خانم بزنن وناراحتی درست کنن تمام تلاششو میکنه که رابطه ها ترمیم بشه ولی اگر خانواده پسر حرفی بزنن بالعکس میشه تمام تلاشش به سمت رفت وامد کم به اصطلاح رسمی میره چرا اینقدر بین خانواده ها فرق گذاشته میشه همین دید باعث میشه خیلی دختر خانم ها از ازدواج فراری بشن ویا گارد خاصی موقع ازدواج با خانواده همسرشون داشته باشن که رابطه ها رو خدشه دار میکنه بهتره از تجاربی گفته بشه که رابطه ها بهتر بشه نه اینکه کمتر بشه یا اصلا رفت وامد نشه و صورت مساله رو پاک کنیم به جای حل مساله مادرا باید قبل از ازدواج دختر خانمشون به اونا اموزش بدن که در مواقع حساس وجود مشکلات صبوری کنن وبا سیاست مشکل رو حل کنن چون یک زن ستون یک خانواده ست برای استحکام بنیان خانواده زن باید قوی وآگاه باشه به امید خوشبختی تمام جوانان این سرزمین🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🌸🍃 دوستم خبرنگار آزاده،،،کارمند شبکه افغانستان انترنشل هر روز گزارش های لایو داره یه روز گزارش داشت همینطور ک داشت حرف میزد به جای اینکه بگه هواپیماهای بی سرنشین گفت هواپیماهای بی سرنوشت 😂😂😂 خودش 🥴🥴 رییسشون😬😬😬 ما🤣🤣🤣🤣🤣🤣 هواپیماها😒😐☹️ رها از افغانستان @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🌸🍃 به همه کار من کار دارن ... خانواده شوهرم🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام من یه مشکلی باخانواده شوهرم دارم که خیلی فضول وحسودهستن به همه کارمن کاردارن مثلااگه یکی ازخانوادم بیان خونه ام فوری میان خونه من ببینن کی خونه من یاپیام میدن کی خونت اومده مهمونی بعداخودشون یه وعده که دختراشون بیان بخورن فوری بایدبرن خونه اشون بخورن ولی من خانوادموشایدسالی دوبارمهمون کنم میگم خوبه مثل شماهانیستیم که خانوادم هرروزخونه دامادن به رفتن منم خونه خانوادم کاردارن بعدادخترای خودش هرروزخونه اشن چرامن میگم براخودشون همه چی آزاده ولی برای من قدغن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃 چند سال پیش اومده بودن مسجد روستامون که در مورد وام بنیاد برکت صحبت کنن منم ثبت نام کرده بودم ک از بنیاد وام مغازه بگیرم خلاصه آقاهه صحبت کردن و گفتن چند دقیقه منتظر بمونین تا دوتا اقای دیگه بیان در مورد وام دام داری، و مرغ داری صحبت کنن براتون منم ک خیلی شیک نشسته بودم از اون طرف مسجد با یه ادای خاص داد زدم ببخشیو آقا ما ک حیوون و مرغ نیستیم میتونیم بریم خونه؟؟؟؟؟ 😂😂😂😂 وقتی صدای خنده تا اون سر روستا رفت فهمیدم چ سوتی بدی دادم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── 🔴      🟢موافقت معامله    🟢انجام معامله ♦️  از انجام ان یک مرتبه سوره حجر را بخوانید . 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── 🌸🍃🌸 بازگشت...برگشت 🔴  🟢بازگشت مطلوب ⚪️《اگـر همسر، نامزد، فرزند و خواستگار یا.... شما را ترک نموده و خواهان برگشت او هستیـد جهـت حصول مطالب و بازگشت غاءب و آن شخص که ترکتان نمود》⚪️ 🔲 هرروز آیه 5 سوره ضحی 💢▫️وَلَسَـوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَـى ﴿۵﴾▫️💢 🟢را به عدد اسم خود [ مثلاً اگر اسم خواننده حسین باشد 128 مرتبه این آیه را بخواند باید اول محاسبه کند بعد قراءت کند] بخوانزد با حضور قلب ان شاءاللّ به مقصد خود خواهد رسیـد تا نتیجه 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── قبولی..قبول. 🔴  🟢قبولی ازمون 🟢قبولی دانشگاه 🟢قبولی مصاحبه 🟢قبولی امتحان 🌺قبولی کنکور 🌺قبولی گواهینامه 🌺و قبولی های دیگر.... 🔲در کنار تلاش ایه اخر "سوره فتح" روزی تا نتیجه 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── 🔴  ❇️گشایش گره کور ❇️گشایش مشکلات سخت 🔲ایه ۱۵۴ ال عمران روزی۴۰ مرتبه  تا۴۰ روز بخوانید 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── 🟢  ⭕️ "  الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ  "⭕️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃 🌷 یکی از بچه‌ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه‌های بسیجی هم کمپوت داده اید؟ جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. مهدی این حرف‌ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه‌های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می‌جنگند و جان میدهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته‌ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی... 📚 شهید مهدی باکری ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دوستان از سوپرایز همسرشون گفتن منم یه خاطره یادم اومد یه ماهی میشد ازدواج کرده بودیم اون موقع خونه مادر شوهره زندگی میکردیم رفتم خونه مامانم ، عصری مادر شوهر جان زنگ زد گفت زود بیا شوهرت برات کادو آورده من اولش خیلی خوشحال شدم😍😍😍بعدش فک کردم این شوشو که برا من کادو گرفته چرا به ننه جونش نشون داده🤔🤔🤔ای خدا چقد این مادر زلیله کادو گرفتی که گرفتی بیار بزار تو اتاق ، وقتی اومدم بده خودم حالا چرا به مامانت گفتی اخه😡😡😡 اقا من با این فکرو خیالا پاشدم اومدم خونه خودمون دیدم شوهره نیس رفتم اتاقم هرچی گشتم خبری ازکادو نبود گفتم خدایا این کادو رو حتما داده مامانش نگه داره اقا پاشدم رفتم پیش مادر شوهره از همه جا بیخبر گفتم الان میاره کادومو که شوشو برام خریده میده یکم که نشستم مادر شوهره گفت چرا نشستی پاشو دیگه گفتم کجا گفت مگه نگفتم شوهرت برات کادو اورده پاشو برو بشورشون دیگه گفتم چی....کادورو بشورم 😳😳😳 دیدم مادر ودختر زدن زیر خنده گفت باور کردی شوهرت کادو آورده برات این اگه پسر منه عمرا از این کارا بکنه😂😂پاشو برو لباس کاراشو آورده بشور تا فردا صبح باید خشک بشن🤣🤣 تا اون روز اصلا لباس کاراشو خونه نیاورده بود دیگه از اون روز اسم لباس کارای همسر جان برا من شد کادو والبته به جز اون کادو کادوئه دیگه ای هم ازش ندیدم😢😢😢 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
📚 🔘دختری مادرش ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ... مادر ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، نمیتوانست ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ رﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ، 🌸🍃🌸🍃🍃 🔘ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ زن ﭘﯿﺮ را ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻭ دختر ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و درعوض غذا را به دهان مادر میگذاشت، 🔘ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ مادر ﻏﺬﺍیش ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، دختر ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ مادر ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ، ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، سر و وضعش را مرتب کرد ﻭ عینکش ﺭﺍ تميز و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ، 🔘ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩِ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ آنان را ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ! دختر ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ مادر ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ. 🔘ﺩﺭ این هنگام خانم پیری ﺍﺯ ﺟﻤﻊ ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ: دختر خانم ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ نمیکنی ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟! دختر ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر خانم... فكر نميكنم ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻗﯽ گذﺍﺷﺘﻪ باشم. 🔘ﺁﻥ زن ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ، دخترم. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ! ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ دخترﺍﻥ... ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪٔ مادرﺍﻥ... و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..! 🔘کاش سوره ای به نام "مادر" بود که این گونه آغاز میشد: قسم بر بوی دستانت، که بوی خانه و آشپزخانه میدهد و قسم بر چشمانِ همیشه نگرانت... 🔘قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند و قسم بر غربتت، که بهشتِ زیر پایت، گوارای وجودت... (زنده باد همه ی مادران در قید حیات و شاد باد روح تمامی مادران عزیز سفر کرده...) @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿