#دلبرووووون:
من نمیتونم بهت بگم دوست دارم!
ولی اگه تو یه جمع باشیم موقع
خندیدن اول به تو نگاه میکنم💛(:
#عشاقبخوانند
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
چند ماهی بود که عقد کرده بودم ی دفعه متوجه شدم ابروها وموهام داره ریزش میکنه نگران شدم به همسرم گفتم. قرارشد بریم دکتر پوست و مو .وقتی رفتم داخل ومشکلم روگفتم چند تا سوال کرد آخرش پرسید پدرت چطوره من جواب دادم خوبن الحمدلله.بعد دکتر گفت نه منظورم موهاشونه ،کم پشته ،کچله ....من که تازه متوجه منظور دکتر شده بودم ازخجالت آب شدم 😅اومدم بیرون برای همسرم تعریف کردم اونم مرد ازخنده و ی سوژه شد که توخانوادش تعریف میکرد ومیخندیدن به این سوتی من
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
" درست همونجا که داره
آستین پیراهنِ چهارخونش رو تا
میزنه و زیر لب مداحی میخونه و
اَبروهاش توی هم گره خورده ..
درست همونجآ دلبر نیست که..
جآن میبرد "
جآن...✨
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
عاقا من از خز بازیای خواهر شوهرم بگم
عقد بود ما میرفتیم دیدنش عید دیدنی اخه همش خونه پدر شوهرش بود بعد یه جوری بامارفتارمیکرد انگار ماهفت پشت باهاش غریبه ایم😐
ذوق داشت طفلک😂
همممممه ی کارارومیکردنمیذاشت مادرشوهرش از جاش جم بخوره
بعد میخواست بشینه میرفت دورترین نقطه ی پذیرایی مینشت 😐شاید فاصله مون باهاش 10مترمیشد اصلا حرفم نمیزد باهامون😯
قیافه ی من و مادرشوهرمم😨😠
فک کن من و مادرشوهرم و مادرشوهرش دور هم اون ته پذیرایی😡
خومااومدیم تورو ببینیم انتر خانم😈
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
دچار يعنی عاشق ...
و فكر كن كه چه تنهاست اگر ،
ماهیِ كوچك ؛
دچار آبی دريای بيكران باشد🔐✨'!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
اینی که میخوام بگمالبته بیشتر درد دل هست تا خاطره
چند نفر دیگه م دیدم از مادر خودشون گله داشتن ک مادری نکرده،منم مثل شما،تا یادم میاد اذیت از طرف مامانم بود،من بچه اول بودم،دهه شصتی م و پدرم جبهه و،،،،
میفهمم استرس داشته بنده خدا،ولی من خیلی اذیت میشدم،تمام کارهای خونه رو باید انجام میدادم از راهنمایی ب بعد،البته غیر از آشپزی.
هر وقتم بابام از سرکار میومد دقیقا همون لحظه از کارهای من و داداشم میگفت و ب کتک میداد مارو،هر چند برادرم رو بیشتر دوست داشت،چون پسر براش مهمه،حتی الآنم برادرم و بچه هایش رو بیشتر تحویل میگیره،هر چی بهتر بود برای خودش بود و من باید مثلا لباسی ک خودش پوشیده بود و نمیخواست دیگه میپوشیدم،چون از نظر اندام اندازه هم بودیم،
وقتی هم ک ازدواج کردم بازم همین کارا و اخلاقا ادامه داشت،شبی ک همسرم پیشم بود فرداش رو نباید دیر بلند میشدم وگرنه غوغایی بود تو خونه،من هیچی از دوران عقد نفهمیدم😢
بعضی وقتا حرفایی میزد جلوی بابام ک عرق شرم مینشست رو پیشونیم،
خلاصه هر جور بود گذشت
مادر شوهر بدی داشت و اذیتش کرده بودن،خودشم روستا بزرگ شده بود ولی نمیفهمم ما ک بچه هایش بودیم رو چرا دوست نداشت😔
الان دوتا دختر دارم خودم،انقد دوستشون دارم ک نگو،ب خودم گفتم تمام کمبودهای خودمو برا اینا جبران میکنم،هر چی من ازش محروم بودم رو بچه هام باید داشته باشن،چون خودم طعم تلخش رو چشیدم😢
خلاصه که بچه ها امانت خدان،مراقبشون باشیم،ی کاری نکنیم وقتی پیر وافتاده شدیم هیچ کس. ازمون نگهداری نکنه ،منم الان ک مامانم از درد بدن و ایناش میگه،هیچ حسی ندارم اصلا،فقط ب حرفاش گوش میدم
جالبش اینجاست ک همیشه ب خواهرام میگه این ی چیز دیگه س برام(من یعنی)از نظر احترام هیچی براشون کم نذاشتم،
ببخشید ک هم طولانی بود هم ناراحت کننده،مراقب بچه ها باشیم،خودشون نخواستن بیان تو این دنیا♥️♥️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
دچار يعنی عاشق ...
و فكر كن كه چه تنهاست اگر ،
ماهیِ كوچك ؛
دچار آبی دريای بيكران باشد🔐✨'!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
برا روز عقدم ارایشگا گفته بود که بیشتر وسایلو خودم بخرم منم وسایلا ک خریدم روز عقد رفتم ارایشگر گفت مژه خوب نیس و از اونجایی ک دختر خاله اقامون بود ب مادر شوهرم زنگ زد گف که مژه مصنوعی فلان مدل بخرید بیارید
همسر منم ک بهش پشت گوشی گفتن اینم تا اون موقع نمیدونسته مژه مصنوعی چیه اصن 🤣
رفته مغازع لوازم آرایشی ک میگف شلوغ بوده و عجله داشته سریع و بلند میگه مژگان مصنوعی دارید🤣😐 میگف هر کی یه طرف ولو میشده از خنده
بعد کلی خندیدن گفتن مژه مصنوعی بله و خریده و اومده😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
- اخر چہ کند با دلِ من علم پزشکی
وقتی ڪه به دیدار تو بسته ضربـ♥️ـانم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_آشنایی
🌿🌿🌿🌿
سلام
منو لیموجونم( اقامون)تو یه گپ استخدامی نظامی ادمین بودیم تقریبا یسال و خوردع ای میشه ب اعضا راهنمایی میکردیم. تا اینکع ۸ اردیبهشت اومد تو یه ویس گفت من عاشقتم😄🤭 منم فکردم چالشی چیزیه قبول نکردم و گفتم شوخیه وقتی فهمیدم جدی جدی از من خوشش اومده قبول نکردم
تو مجازی مخصوصا امروزه نمیشه ب هر عشقی اعتماد کرد کههه
ولی چون قول داد خودشو بهم ثابت کنه بهش فرصت دادم😁بعداز یه ماه به خانوادش درمورد من گفت و مادرش ب شدت از من خوشش اومدع🤭🥰الان نزدیک ۷ ماهه که باهمیم و خانوادع ها در جریانن و در تلاشیم شرایطمون برا عقد اوکی شه😁
اقاپلیسمونم الان شده بخشی از وجود بنده😌❤️🌱
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
⟨ يُرسلنا الله بعضنا لبعضٍ كالأرزاق ⟩
خدا بعضی از ما رو برای بعضی دیگه
مثل رزق میفرسته . . 😌❣
#عربیات
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
سلام دوباره یک خاطره هم از حسادت بگم براتون ماتوکشورمون وقتی عقدمیکنیم معمولا عقد نامه نمیگیریم بعد شش سال ازازدواجم میخواستیم پاسپورت بگیریم بیایم خارج کشور عقد نامه لازم شد شوهرم وپدرشوهرم هردو تو یک روز درخواست عقدنامه دادن وقتی عقد نامه گرفته شد مهریع من نوشته بود سه صد هزار افغانی ازمادرشوهرم شصدهزار افغانی اونشب جلو من باشوهر وپدرشوهرم دعوا کرد ک چرامهریه عروسم زیاده ازمن کم ای چیش ازمن بهتر باوجودیکه همیشه میگه بهترین مادرشوهر دنیام وقتی مادرشوهرم باپدرشوهرم ازدواج کرده بود بیوه بودپدرشوهرم سندخونه خودشو زد به اسم مادرشوهرم هنوزم دعواداشت ک چرامهراین ازمن بیشتره😆😆😆
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿