eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
624 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿 سلام 😊😊😊😊چطورید خانم ها خوبید خوشید روزگار به کامتون ...😘😘😘 خواهرم مادرشوهرش خیلی صدای رسا و بلندی داره یعنی تو مجلس اینقدر که ولوم صداش بلنده به هیچکس مجال حرف زدن نمیده ...😄😄😄😄یبار زنگ ایفونشون رو زدم تو گوشی گفت کییییییه ؟؟؟صداش از ایفون پیچید تو کل کوچه همه به طرف صدا برگشتن منم قیافم اینطوری شد 😳😳😳😳 حالا همین خواهرم یه دختر داره کپی برابر اصل ... یعنی دخترش یه صدای داره که نگو مثل ما در بزرگش ....😅😅😅😋 بماند قیافش هم شبیه ...یعنی تو کوچه یا خیابون چیزی بخواد باید بهش بدیم واگرنه صدای از خودش در میاره که کل خیابون بهش نگاه می کنن .... 😃😃😃😃 به خواهرم میگم بیکار بودی موقع ویار تیکه گرفتی از مادرشوهرت ... خواهرم میگه نمیدونی یه ابگوشتی گذاشته بود که نمی خوردم چش بچم چپ میشد 😜😜😜ولی از حق نگذریم زن خوبیه فقط مشکل صداشه ....😁😁😁😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه بارهم یکی ازدوستای داداشم یه ادرس دختر خانمی داده بود به داداشم گفته بود از لحاظ خانواده خیلی خوبن حالا برادر دختر بوده بود اما نگفته بود مادرم رفته بودند دیده بودند اومدن یه عکس سه در چهار از دختر داده بودند بهشون که پسرتون ببینه داداشم وقتی که دید گفت بد نیست قیافش ولی دوستم گفته خیلی خانواده خوبین داداش کوچکم که حدود دوازده سالش بود عکس وگرفت ودگفت داداش چقدر شبیه جواد ننست داداشم گرفت نگاه کرد گفت عه راست میگی 😐بعد یه کم فکر کرد گفت نه نمیخوام😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: درفراسُـوهای‌عـشْـق‌تورادوست‌مــےدارم!🔐♥️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
ما یک همکاری داشتیم پنجاه و خرده ای ساله. این بنده خدا چند سالی بود خانمش به رحمت خدا رفته بود بچه هاشم بزرگ بودن ما همیشه به شوخی بهش میگفتیم تجدید فراش کن خیلی جدی میگفت نه یک جوری عصبانی میشد که ما شرمنده میشدیم یک روز پشت سیستم خودش نشسته بود یکی از بچه ها از پشتش رد شد یهو تا چشمش به مانیتور کامپیوتر این آقا افتاد چشماش گرد شد یک جوری که ما هم کنجکاو شدیم این بنده خدا داره چیکار میکنه وقتی رفت آخر وقت اون همکارمون گفت که دیده تو سایت همسریابی داره میچرخه خیلی عجیب بود چون یک جوری عکس العمل نشون میداد و بهش برمیخورد میگفتیم زن بگیر که اصلا بعید بود بره تو سایت همسریابی من شیطنتم گل کرد چند روز تو خطش بودم بلاخره رمز سیستمش و پیدا کردم تا رفت نشستم ببینم تو چه سایتی عضوه دیدم بله سایت همسریابی عضو شده یک عکس روتوش شده ده سال جوان ترم گذاشته بود تو پروفایلش خلاصه پشت سرش کلی بهش خندیدیم ولی وقتی اومدم خونه همینجوری بدون هیچ نیتی از سر کنجکاوی که ببینم چه خانم هایی عضو این سایت ها میشن منم عضو شدم یکی دو روزی همینجوری چرخ میزدم تو سایت تا پروفایل یک دختر نظرمو جلب کرد. عکس نداشت ولی مشخصاتش خوب بود یکم زیادی خوب بود یعنی گفتم حتما ظاهرا مشکل داره از طریق سایت درخواست آشنایی دادم قبول کرد چند روزی با هم چت کردیم به نظر میومد خیلی باشخصیت باشه آخرش باهاش قرار گذاشتم ببینمش. شلوغ ترین جای ممکن قرار گذاشت باهام معلوم بود میترسه من رفتم فقط میخواستم ببینم چه شکلیه چون قبول نکرده بود عکس بده با ترس و لرز که الان یک اصغر سگ سبیل جلوم سبز میشه رفتم سر قرار ولی اونی که چشمام میدید و باور نمیکردم خیلی هم ناز بود اینجوری که میگفت از خانواده خوب و تحصیل کرده ای بود ازش پرسیدم چرا عضو سایت شده خیلی صادقانه توضیح داد دوست دارم ازدواج کنم ولی خواستگاری جز پسرعمم برام نمیاد چون خیلی منو میخواد هر کی میاد تو کوچه تحقیق یا خواستگاری عمم پرش میده خانوادمم چون باهاش موافقن چیزی نمیگن خودشم چون محیطش محدود بود کسی رو برای اشنایی پیدا نکرده بود به توصیه دوستش عضو سایت همسریابی شده بود یکم که با هم بیشتر آشنا شدیم تصمیم گرفتم برم خواستگاری ولی شرطش این بود که خانوادش نفهمن عضو این سایت بوده باهم توافق کردیم هیچکس جز خودمون دوتا کسی چیزی نفهمه آشنایی رو از طریق یک اشنای مشترک خیالی عنوان کردیم که اصلا کسی دقیق نمیدونست کیه جوری که عمه اش نفهمه من خواستگارم در موردشون تحقیق کردم وقتی خواستیم بریم خواستگاری پسر عمش خیلی اذیت کرد. تو یک ساختمان بودن ولی باباش وقتی دید من موقعیتم خیلی خوبه رضایت داد و ما ازدواج کردیم خانواده ها هنوز گاهی میپرسن دقیقا کی شما رو بهم معرفی کرد ما هم هردفعه یک جوری میپیچونیم هیچ وقت فکر نمیکردم منم یار و شریک زندگیمو از سایت همسریابی پیدا کنم و باهاش خوشبخت بشم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه بارم داداش خجالتیم رفته بود خواستگاری... خانواده دختر میوه خیار اورده بودن...خلاصه هیچکس به خیارها دست نزده بود تا اینکه برقا قطع میشه و بعد پنج دقیقه میاد.بعد ظرف پیش دستی داداشم نمایان میشه که داخلش فقط سر و ته خیار باقی مونده بود...وصلت هم قسمت نشد خیاره کاره خودشو کرد😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: ‹ دختر ڪه باشے میشوے دنیاے بعضےها ˘˘ › @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سال 87 پدرشوهرم خرداد ماه فوت شدن چون بزرگ فامیل بودن ، 15 تا 20 روز ما هم مهمان داشتیم چون هوا خوب بود ما خانما تو حیاط غذا درست میکردیم آقایون هم تو خونه بودن با خانم های بزرگسال که کنار مادر شوهرم بودن خلاصه ی شب ما غذارو درست کردیم چون تعداد زیاد بود ، توماهیتابه بزرگ داشتیم گوجه سرخ میکردیم یهو دیدیم ی چیزی پرواز کنان اومد طرف ماهیتابه تا به خودمون بیایم دیدیم دمپایی پسر جاریمه که پرت کرده بود افتاد تو ماهیتابه 😳😳😳 ماهم چکار کنیم چکار نکنیم نامردی کردیم اون گوجه هارو فقط برا آدمای توخونه فرستادیم خودمون کتلت و با گوجه خام نوش جان کردیم اینم از عروسای زرنگ پدر شوهرم 😂😂😂گوجه با طعم دمپایی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام به همگی🙋‍♀آقا ما اوایل نامزدی با شوهرم یه فست‌فود معروف دور میدون رفتیم. دور میدون چرخیدیم تا جای پارک پیدا کنیم یه دور که زدیم من هیجان زده گفتم عهههه یه فست‌فود دیگم هم اینبره میدونه😃شوهرم با چشمای گرد منو نگام میکرد بعد گفت نابغه این همون قبلیه ما یک دور توی میدون زدیم دوباره اومدیم جلوش😂😂😂😂😑😑😑😑خلاصه اون اوایل کلی سوتی دادم ولی بعدش خودش یَککک سوتیایی داد که دیگه من فراموش شدم😌😌😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: دلی یا دلبرے، یا جان و یا جانان، نمی‌دانم! همہ هستی تویی، فی‌الجمله، این و آن نمی‌دانم... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه بار رفتیم یه دختر خانمی ببینیم وقتی رفتیم قیافه اون که مامیخواستیم نبود اما خیلی مودب و خانم بودن هم مادر هم دختر 😊ومامان خدا بیامرز به دلش نشسته بود حسابی میگفت خیلی باشعور بودن خیلی مودب بودن بعد این مادره ما که میخواستیم داخل خونه بریم دستش توسینش گرفته بود عقب عقب میرفت مامانم میخواست بگه اینا خیلی مودب بودن همش میگفت بنده خدا چقدر عقب عقب رفت 😂واین شده بود جک دست داداشم میگفت مامان این یکی رفتی عقب عقب نمیرفتن اخی مامانم فقط به این مسخره بازیامون میخندید😔چه روزهای خوشی داشتیم با مادر مثل خواب شیرین گذشت ❤️دختر چشمه❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تازه دوربین دیجیتال اومده بود ما قیمتشو نمیدونستیم رفتیم بخریم نوشته بود34 تومان ما هم گفتیم اقا بده باهاش چندتا عکس گرفتیم و کلی به ادمای تو عکاسی فخر فروختیم و هی ژست گرفتیم 😎 وقتی گارانتیشو امضا کرد و داد 34 تومان شمردیم گذاشتیم رو میز فروشنده با تعجب زل زد بهمون گفت 340تومان!!!فکر کرد داریم بامزه بازی در میاریم که34تومان دادیم!!!! تازه میخواستیم2تومان هم تخفیف بگیریم 32تومان بدیم.......... دیگه فکر کنید میون اون همه ادم چه جوری اومدیم بیرون!!😣 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یه بار مهمون داشتیم من با اب کلم بنفش و اسفناج رو برنجارو تزیین کردم بعد مهمونا ازم پرسیدن این بنفشا چیه منم با اعتماد ب نفس کامل گفتم بنفشه☺️ بعد شروع کردم ب غذا خوردن اینام همو نگاه میکردن سکوت کردن بعد یهو یکی ترکید از خنده با اینام رودربایسی داشتم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿