eitaa logo
دنیای بانوان❤️
12هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
482 ویدیو
9 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: في كلّ مكان، وفي أيّة لحظة، وفي أيّة حالة نفسيّة،أحبّك.💗 در هر جا، و در هر لحظه، و در هر حالتِ روحی،دوستت دارم!✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 من الان یک ماهه عروسی کردم حدود دوسال خانواده همسری میومد واسه خاستگاری و هر بار من رد میکردم ن این ک همسر بد باشه هاااا اتفاقا خیلی دوسش داشتم چون باهم همسایه ایم میشناختمش و خوشم میومد ازشون ولی دوست داشتم هی رد کنم هی بیاد 😂میخواستم ببینم واقعا میخوادم یا ن ک دوسال طول کشید😅 خب حالا اصل ماجرا ی روزه ما سفره نذری داشتیم و مامانم همسایه هارو دعوت کردن مادر ایشونم بودن وقتی ک اومدن جلو در ک دیدمشون سلام کردم😊بعدش اومدم چایی ببرم باخودم گفتم ی کاری کنم دلش واسم بره و بعداز ظهر دوباره بیاد 😏🤭 آقا اومدم چایی بردم هول شدم ایشون وسط جمعیت بودن اولین نفر رفتم سمت ایشون چایی ک تعارف کردم گفت بفرمایین نوش جون سلام😅 مادر شوهرم اینطوری بود:سلام😳😑😐🤔🥴🙄🙄🙄🙄🙄😬 من:😬😅😁😄😶 هنوز بعد دوسال ک میایم حرف بزنیم یادش میوفته 😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: آقای سعدی می فرماید : ‹ یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی؟! رأی ، رأیِ توست ؛ خواهی جنگ ، خواهی آشتی . . ! › به صورت علنی آتش بس اعلام کرده و پرچم صلح‌رو گرفته سمت معشوق . . عشق برای‌پایداری ، به چنین فداکاری‌ ؛ هایی‌ نیاز داره : )!✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 تازه نامزد کرده بودم دایی شوهرم فوت کرد اولین بار بود خانوادشو میدیدم (چون یه شهر دیگه بودن برا نامزدی که اومدن فقط بزرگای فامیل اومدن شهر ما) ما برای مراسم رفتیم شهر همسرم .منم خیلی استرس داشتم که حالا برا اولین بار میخام فامیلای شوهرمو ببینم 😬 آقا باورتون نمیشه وارد رستوران  که شدم از اول با همه روبوسی کردم تا اخر شاید ۵۰ نفرو من بوسیدم خداییش چقد ضایع بودم😣😣 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن . . تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن..✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿 تازه نامزد کرده بودیم باهم بیرون قرار داشتیم..... بعد که رفتم سر قرار خیلی ریلکس ازچندسانتی شوهرم رد شدم و ندیدمش.. شوهرم از پشت دستشو گذاشت روی شونم و گفت:احیانا شما دنبال من نمیگردی؟؟؟ گفتم:وای ببخشید ندیدمتون😂😂 خیلی زشت شدم توی اولین قرار مثلا عاشقانمون بعد از بله برون😢 خلاصه تا چندوقت منو دست انداخته بود.😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: - یه دیالوگ تو سریالِ شهرزاد بود که به نظرم شهرزاد خیلی حرف دلمونو زد اونجا که گفت: « چیزای که از تو تو سرِ منه شاید به اندازه‌ی هزاران کتابه ولی چیزای که از تو تویِ دلِ منه فقط توی یک جمله خلاصه میشه: «من سعی کردم بدونِ تو زندگی کنم ولی نتونستم»✨✨✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 سلام دوستان من و آقامون هر دو طلبه ایم و به واسطه یکی از استادای من و همسرشون با هم آشنا شدیم بعد از چند جلسه آشنایی جواب مثبت دادیم و خانواده و فامیل همسرم برای بار آخر اومدن خاستگاری همینطوری نشسته بودن داشتن حرف میزدن منم ساکت یهو مادر شوهر جان گف خوب دخترم تو پسر منو بار اول کجا دیدی؟ منم نمیدونم چیشد یهو گفتم ما پارسال با هم خوابیدیم یهو قیافه همه اینطوری شد😳😳😳(آخه ما سال قبلش از طرف حوزه یه زیارت رفته بودیم که شبش تو مسجد خوابیدیم) حالا شوهرم منظور منو فهمید یهو بلند بلند گف:نههههه نهههه میدونی مامان پارسال میخاستم برم زیارت بعد تو نمیذاشتی ولی من رفتم اونجا ما با هم خوابیدیم(حالا مثلا اومد جمعش کنه) حالا فک کنین کل فامیلای ما با کل فامیلای آقامونم بودن به اضافه همون معرفمون یهو یه سکوتی همه جارو گرفت بعد عموی همیشه حاضر در صحنه ام که مجردم هستش گف من نمیگم هر چی در میاد از همین شیخا در میاد منو و آقامون تا آخر مجلس کلا سکوت پیشه کردیم بعد رفتنشون من سریع رفتم خوابیدم که با بابام چشم تو چشم نشم🙈 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: تو سریال خاتون یه دیالوگی بود که میگفت: "هر وقت از هر جا وا مونده شدی من هستم" تموم حرفه دلمو بهت تو همین یه جمله میزنم.قبلا هم گفتم؛ حالا هم میگم، اگه خوشی داری واسه خودت ولی اگه غم و غصه داشتی بیا نصف نصف.‌‌.✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: "سأحبك حتي يتوقف قلبي عن النبض" دوستت خواهم داشت تا زماني که قلبم از تپیدن بایستد!❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 سلام دیدم دوستان همه از خاطرات خواستگاری و عقدی صحبت میکنن منم میخواستم بگم... من بیست سالم شده بود و خواستگار نداشتم،خیلی ناراحت بودم...همه بهم میگفتن تو ترشیدی😔😔یادمه شب عاشورا بود...رفتم حسینیه امام .و از ته دلم گریه کردم و از خدا خواستم اگر قراره مجرد بمونم عمرمو تموم کنه تا از طعنه و کنایه ها راحت شم😔 شب خواب دیدم یه آقایی سبزپوش یه جانماز بهم داد...توی خواب حس خیلی خوبی داشتم...دقیقا یادمه هفته بعدش بود که حاج آقای مسجدمون که تازه اومده بودند روستا و کار جهادی انجام میدادند منو توی راه مسجد دیده بودند و مادرشون با معتمد محلمون صحبت کرده بودند و ایشون اومدند خواستگاری😍😍😍😍 بعد از ۹سال زندگی بهترین زندگی رو دارم که همه حسرتشو میخورند...همه رو مدیون امام حسینم❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: کوردها به کسی ک دوسش دارن‌میگن: "خون شیرین"یعنی دوست داشتنی ترین همین‌قدر قشنگ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿