دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام در جواب کسی که همسرش دیابت دارد همسر منم دیابت دارد وانسولین مصرف می کند به نظرم به خاطر دیابت نیست من همسرم ۴۷ سال دارد بیشتر به خاطر متادون که مصرف می کند شاید یه مشکل دیگه دارد لطفا به دکتر رجوع کنید یا به طب اسلامی رجوع کنید.اگر ودیابت کنترل شود بچه دار می شوید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام وقت به خیر جواب خانمی که پسر ۸ ساله دارد که نا سازگار است وبا برادر ۴ ساله اش نمی سازد. خانم عزیز شما حتما و حتما پسرتان را مشاوره ببرید الان تا کوچیک هست زودتر پاسخ می گیرید.مشاور یک سری راهکار به پسرتان می دهد ویک سری راهکار به شما و پدرشان که با اعمال آنها رفتار پسرتان بهبود پیدا می کند. مامان گلپریا خانم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii در جواب خواهرمون که گفتند شوهرش شکاک .... خواهر جونم شوهرت بیماری پارانوئید داره....این چنین مردها زندگی کردن بهاشون سخت بقدری که حتی کنار اونا بودن از لحاظ جونی هم در خطری ...اگر بچه نداری و خانواده ت میتونند ساپورتت کنند و کمکت کنند جدا بشو خواهر من .البته اینم بگم حتی طلاق گرفتن از این مردا هم سختتر از اون که فکرش کنی چون هر کاری ازشون سرمیزنه. از دختر مجرد خواهش میکنم با چشم باز انتخاب کنند اصلا با مرد شکاک ازدواج نکنید این شکاکی پای دوست داشتن نزارید😭😭😭 اینا روانی هستند بخدا قسم نه تنها زندگی نمیکنی بلکه در جهنم با ترس و لرز تا پایان عمرت باید هر روز هزاران باربارباررررررررر با استرس بمیره و زنده بشی من ده‌سال با همچین مردی زندگی کردم...دوتا بچه دارم ..کل خونه دوربین و شنود و هنوز شکاکتر از دیروز..برای طلاق نمیتونم اقدام کنم .چون روانی خانواده م میکشه.و هر چه بگی ازشون سرمیزنه...و اینکه پیش خودتون بگید قانون هست مملکت صاحب دار و فلان حرف کشک .آدم دیونه و روانی .فردا هم کشت .هم دولت میگه بیمار بود و فلان و اینم بگم هر چ سنشون بالاتر میره اینا مریضشون بدتر میشه اینطور نیست که بهتر بشن و فلان نه.... خواهشمندم برای سلامتی فرزندانم دعا کنید این بیماری را از پدرشون به ارث نبرند 🤲🤲🤲🤲 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به اعضای محترم گروه.برا خانم ۲9 ساله که با وکیل آشنا شده و.... خانم گلم شما به تفاوت سن خودت با وکیل بالای ۶۰ سال توجه کن.بعدشم خدارو خوش میاد همسر داره .خوشیهای زندگیشو کرده حالابه جای این که مواظب همسرش باشه که توزندگیش زحمت کشیده یاد تجدید فراش افتاده با خانمی که نصف خودش سن داره شما .خداروشکر میگی درحد حرف زدن هست بازم درست نیست انشالله موردهای بهتری برات پیدامیشه میتونی خوشبخت بشی نه یه پیرمرد که از روی هوسرانی به شما دلبسته شده به فکر آینده خودتو پسرت باش عزیزم.آیندتو رو ی خرابه های زندگی دیگران نساز.موفق باشی .ممنون از خانم باقری عزیز🌹🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی.‌.پیامم درجواب خانمی ۲۹ساله که شوهرشون فوت شده... .خانم محترم سن شماکجاسن اون اقاکجا....اولین اشتباهتون همین اختلاف سنی هس...دومین اشتباتون وکیل مردبوده میتونستیدبراکارتون وکیل زن داشته باشیدخب شماجوون هستیدوشوهرتون فوت شده وکیل درجریان زندگیتون بوده طبیعی که مزاحم بشه....مزاحمش اینه که بهتون تنهامیگه بریددفترشون نقشه داره وگرنه چراباپسرتون میگیدبریدقبول نمیکنه؟ازکجامیدونیدواقعاخانمش مریض؟ازکجامیدونیدکه دروغ نمیگه؟این ادم سالم پاک نیس مطمئن باشین وگرنه نمیگه که تنهادفترش برین توروخدایه وقت تنهانرین...‌بعدشم اینکه گفتین چادری هستین خیلی چیزهاربطی به چادری بودن نداره!!اولانبایدبانامحرم حرف بزنیدنبایددوسش داشته باشین نامحرم!!وهمسن پدرتون هستندایشون چرابه خودشون اجازه دادن که بهتون پیام بدن حرف بزنن شماچراقبول کردین؟به نظرمن وکیلتون روعوض کنیدبه فکریه وکیل زن باشیدشماره ی این اقاروهم مسدود کنیددیگه بهتون پیام نده یاتماس نگیره اگه ابرو براتون مهم ..‌.وگرنه ته این قصه رسواییه.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم اون دوست ترک مون که با نامزدش به مشکل خوره عزیز دلم اولا هیچ چیزی رو مخفی نکن از خانوادت از مشکلات و سردی اون آقا تا از ترسی که برا آیندت داری راجب همش باهاشون همفکری کن در ثانی این شخصا نظر منه که تو نامزدی که دوران گل و بلبل این آقا اینجوری می‌کنه خدا می‌دونه فردا روزی چی میشه بعدشم شما خودت داری تو این شرایط زندگی می‌کنی شاید ما بتونیم بهت نظر بدیم اما بهترین تصمیم رو خودت میتونی بگیری ترس از ابرو به مشکلات یک عمر نمی ارزه و چه زندگی ها و عمر هایی اینجوری به فنا رفته برات بهترین هارو آرزو میکنم امید وارم خوشبخت باشی و اینا همش سوء تفاهم باشه راستی راجب رسم و رسومات قبل از اون مناسبت توضیح بده شاید اون آقا ندونه خوب رسم و رسوم فرق داره @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii درجواب خواهرصبورومهربانمون که ازرفتارزشت وبی ادبی خواهرشوهرشون نسبت به خودشون ودختر۷ ساله شون گفتن ‌

باسلام خدمت گلی وهمه اعضای کانال درجواب خواهرصبورومهربانمون که ازرفتارزشت وبی ادبی خواهرشوهرشون نسبت به خودشون ودختر۷ ساله شون گفتن عزیزم من الان ۳۸ سال اززندگیم میگذره وخیلی ازاین حرف وحدیث هادیدم ۵سال بامادرشوهرو۸ تاخواهرشوهرکه همه ازمن بزرگتربودن ۳ تاشون هنوز ازدواج نکرده بودن ومن خیلی کم سن بودم امادرجواب شماخواهرگلم خداخودش جواب همه حرفهاشون رومیده روزی نبودکه اشک من رودرنیارن بااینکه فامیل بودیم هرروز سریک چیزی دعواراه مینداختن ومنم فقط صبرکردم وبه خداواگذارشون کردم یکی ازخواهرشوهرام وقتی بعداز ۲۰ سال که برای خداحافظی رفتم دم خونشون واسه زیارت خونه خدا دست به گردنم کردوکلی گریه کردوحلالیت طلبید که من اون زمان جوان بودم وخام اگرحرفی زدم حلالم کن تورو خدا گذشت وبعدازچندسال سرطان گرفت و وقتی رفتیم دیدنش خیلی ناراحت شد وپیغام داد که دیگه بگین نیان دیدنم تااینکه بعداز ۲ سال فوت کرد وگفتن گفته وقتی میان دیدم حالم بدترمیشه چرا؟؟؟؟؟ عزیزم چون عذاب وجدان داشت وفکرمیکردمن خوشحالم که اون سرطان گرفته بااینکه من خیلی ناراحت بودم والان سالها گذشته ومن خودم عروس دارم وباورکن عروسم یک دخترکامل ازهمه نظر موادب وباشخصیت و تحصیل کرده وزیبا وهمه چی تمام چهارساله ازهمه نظر خوب ودوسش دارم وهمه فامیل وهمسرم میگن نتیجه صبرهاوخوبی های که کردی خیلی خوشحالم ازاینکه به خداسپردم و جانزدم وباشوهرم به خاطررفتارخانواده اش بی احترامی نکردم امیدوارم شماخواهرگلم یامیشه گفت دخترخوبم به خدابسپارید خودش صبرمیده ومحبت به همسرتون ودخترگلتون فراموش نشه باآرزوی بهترین هابرای شماوهمه عزیزان @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خاطرات یک روز تعطیل ‌

خاطرات یک روز تعطیل امروز همه خانواده که۱۸نفریم تصمیم گرفتیم بریم یه جای سرسبز تا شب دور هم باشیم ،ناهار وشام من آدم ساکت وتو داری هستم قبل از اینکه به جمع بپیوندیم شوهرم همش سر هر حرفی منو وبچه ها رو مسخره میکرد ،یا داد میزد،یا دستور میداد ،، اخم ((کار همیشگی آقایون))) چند بار هم بهش تذکر دادم ولی محل نداد همین که رسیدیم به جمع اخلاقش عوض شد بگو بخند با دیگران و کمک کردن و شوخی و خنده ،،،با بقیه ها ،نه با منو و بچه ها هیچی دیگه تا آخر شب چقدر در این جور مواقع آدم احساس تنهایی وبغض میکنه،،هر چقدر برای خودت خوش باشی وخودت وبزنی به اون راه ،ولی وقتی خنده و شوخی عشقت و با دیگران میبینی حصودی میکنی😔 چندین بار بهش گفتم بیا بریم مشاوره میگه من اخلاقم بده خب برو طلاق بگیر ،من همینی هم که هستم😔😔 یه بار تا شب باهم دعوا داشتیم سر اینکه ۲کلام بامن حرف بزنه ،،یا ۲دقیقه برام وقت بزاره یا با بچه ها بازی کنه ،،هر چی گفتم گفت نمیخام ،،خوشم نمیاد ،وقت ندارم ،،خسته ام هر چییی گفتم بهونه آورد😔 یه وقتایی خنده وحرف زدن یادم میره ،،احساس میکنم دارم فراموشی میگیرم ،یادم میره همه چیز و آخه شوهرم صبح میره دیر میاد کارش سخته ،،من همه کاراو خریدهارو انجام میدم چطوری بعضی از شوهرها و بچه ها از مادر تشکر میکنن ،موقع غذا خوردن و.... به منم یاد بدید چطوری یاد بچه هام بدم ،میخورن ومیرن بهشون میگم حداقل از خدا تشکر کنید ، البته من اعتقاد دارم خیلی چیزها هست که بچه ها از پدر الگو میگیرن،، @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

**دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ** دوتا کافی نیست ‌

#تجربه_من ۹۵۴ #ناباروری #رویای_مادری #فرزندآوری #مشیت_الهی #قسمت_اول من متولد اردیبهشت ۷۲ هستم. وقتی ۱۶ سالم بود کم کم زمزمه‌ خواستگارها از دور و اطراف می‌شنیدم. وقتی همسرم اومد خواستگاریم مهرش به دلم افتاد و خلاصه به لطف خداوند همه‌چیز جور شد و ما ازدواج کردیم. یکسال عقد بودیم و تابستان ۸۹ عروسی‌ کردیم. وقت عروسی پیش‌دانشگاهی بودم و همزمان خانه‌داری و تحصیل رو تجربه کردم. برای کنکور خوندم و دانشگاه شهرمون مشغول ادامه تحصیل شدم. یکسال بعد، بخاطر کار همسرم از شهر خودمون نقل‌ مکان کردیم به تهران. دوری از خانواده و تنهایی خیلی برام سخت شد و تنها انگیزه‌م در زندگی همین درس‌ خوندن بود. بسختی و با دردسر در تهران دانشجو شدم و به تحصیل ادامه دادم😕 از همون ابتدای عروسی با وجود اینکه درس میخوندم اما از بارداری جلوگیری نمیکردم و دوست داشتیم بچه‌دار بشیم. البته خیلی جدی پیگیر نبودیم و حساس نبودم که چرا نمیشه؟ گذشت و گذشت تا اينکه تنهایی و غربت یکهو منو به خودم آورد و دیدم ۳ سال گذشته و من از بارداری جلوگیری نکردم. اما باردار نشدم. اونجا شد آغاز ورود من به پروسه‌ی درمان ناباروری، پروسه‌ای طولانی و سخت. از این دکتر، به اون دکتر. با هر دکتر چندماه پیش میرفتم و وقتی نتیجه نمیداد میرفتم سراغ یک دکتر دیگه. از متخصص و فوق تخصص زنان و زایمان گرفته تا طب سنتی و طبیب و حکیم. اما نتیجه نمیگرفتم. هر دارو و درمانی بگید امتحان کرده بودم فقط مونده بود کاشت. کم کم دچار افسردگی شدم. تحصیل رو نیمه‌کاره رها کردم. متأسفانه خیییلی بابت افسردگی اذیت شدم اما خداوند یک دوست خوب سر راهم گذاشت که اون دوست عزیز مثل یک خواهر شنونده‌ی حرفام بود و یک مشاور کاربلد بهم معرفی کرد و اون خانم مشاور الحمدلله به لطف خدا کمکم کرد تا از افسردگی نجات پیدا کنم. این دوست خوبم خودش قبلا ۵ سال ناباروری داشت و با آی‌وی‌اف بچه‌دار شده بود. خیلی باهم صحبت می‌کردیم. منی که سفره‌ی دلمو هیچ‌جا غیر از در خونه‌ی خدا و اهل‌بیت باز نمیکردم، دل رو زدم به دریا و براش تعریف کردم و... میدونین چی میخوام بگم؛ میخوام بگم خداوند گاهی حرفاشو با یه واسطه به آدم میزنه. ❤️فقط کافیه دل رو بسپاریم به خودش❤️ وقتی دوستم صحبت می‌کرد، احساس می‌کردم از سیاهی و تاریکی رها شدم و صبح نزدیکه. دوستم که خیلی هم خانم با ایمانی هستن. به من گفتن‌ : درسته که ما هرچی داریم از در خونه‌ی خدا و اهل بیت داریم؛ این درسته که تا خداوند نخواد برگی از درخت نمیفته. اما ما مأموریم وظیفه‌ی خودمون رو انجام بدیم و نتیجه رو به خدا بسپاریم. این حرفشون دقیقا زمانی که من از همه‌ی درمانها خسته بودم و میخواستم دیگه هیچ درمانی انجام ندم، یک نیرو و انگیزه‌ی جدید به من داد. ایشون اون بت بزرگی که من از آی‌وی‌اف برای خودم ساخته بودم رو شکست. من همیشه می‌گفتم سخته؛ نمیتونم؛ می‌ترسم؛ ضرر داره؛ گرونه و... خلاصه از انجامش طفره میرفتم. حتی حاضر بودم فرزندخوانده بگیرم اما نمیخواستم به ivf فکر کنم. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075