دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
🌹✨🌹✨🌹✨برای خانمی که میگه مرغ میندازن خونشون وممکنه جادو باشه
من نمیدونم جادو بوده یا نه ولی احتمال همه چی هست دست کم نگیر این چیزارو بعد خواهش خواهش نرو پیش دعا نویس به هیچ وجه که اوضاعت از اینی که هست افتضاح تر میشه میتونه اجنه کافر وارد زندگیت کنه که هی مشکلاتت بیشتر بشه که بیشتر بهش مراجعه کنی وبیشتر ازت پول بکشه کانال ابطال سحر وجادو استاد سیناهرا تو همین ایتا هست تازه بهش بگی ندارم برات رایگان میگه چکار کنی راهکار های قرآنی سابلمینال قرآنی بهت میده پخش کنی ابطال سحر بشه امیدوارم تونسته باشم کمکت کرده باشم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#بلدی_بگو
با سلام خدمت خانم باقری عزیز و همه عزیزان
لطفا اگه کسی می تونه در این مورد منو راهنمایی کنه 🌺🌸
من یه دختر مجرد هستم و بیست سالم
هست یه چند مدت بود زانوم و کمرم درد میکرد.
(البته موقعی کوچیک بودم هی یادمه زانوم بعضی وقت ها درد میکرد و مامان و بابام میبردنم دکتر میگفتن بخاطر اینه که تو سن رشد هست )
الان یه مدتی بود هم کمرم و هم زانوهام درد میکرد حتی شب موقع خواب لگن هام و کل استخون هام درد میکرد رفتم دکتر ام آر آی برام نوشت
و وقتی جواب آم آر آی رو بردم گفت دیسک کمر خفیف دارم 😔😔 و ده جلسه برام فیزوتراپی نوشت هم برا زانو هام هم برا کمرم و ده جلسه رو رفتم
و دکتر گفت که عضلات بدنم خیلی ضعیفه
البته ما تو روستا زندگی میکنیم ولی من کار سختی انجام نمیدم مثل کشاورزی و اینا رو انجام نمیدم که بگم بخاطر کار بوده فقط کارا خونه رو انجام میدم ولی چون همیشه خونمون شلوغه و مهمون داریم خییلی سر پا هستم چه برا آشپزی چه برا ظرف شستن و جارو زدن و اینا و اینکه پشت کنکوری هستم و درسم می خونم
الان هر کدوم از عزیزان در این باره ورزش یا دارو گیاهی و ... می دونن لطفا بهم بگن
با آرزوی موفقیت برا همه عزیزان🌹🌹🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
برادر یا خواهری که سئوال پرسیدن که آیا فامیل که دعوتشون می کنند وبه پدر یا مادرتون میگن آیا دعوتشونو قبول می کنند یانه
من خودم خیلی وقتها این کار رو می کنم مثلا به خواهرم زنگ میزنم که بیان خونمون مهمانی ومثلا به پسرشونم که ازدواج کردن اطلاع بدهند که اونها هم بیان و اونها هم میان وهیچ مشکلی ندارند
دلیلش اینه که تازه مستقل شدن و دیگران هنوز عادت نکردند یا اینقدر صمیمی هستند که با واسطه پدر ومادر دعوتتون می کنند وهیچ منظور بدی ندارند وخیلی هم دوستتون دارند
و حتی اینجوری بهتون میفهمونن که هیچوقت منتظر این نیستند که شما هم اونها رو دعوت کنید وتلافی کنید چون نوخانمان هستید وهنوز زندگیتون جا نیفتاده وتوقعی ازتون ندارند
🌹🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خانم ۱۸ ساله ای که عفونت دارن وخوب نمیشن
عزیزجان ممکنه داروهاتو درست استفاده نمیکنی وباعث میشی که عفونتت به داروها دیگه جواب نده ومقاوم بشه
در زمان استفاده از داروها نباید رابطه ی بدون... داشته باشید چون دوباره آلوده میشین
در ضمن همسرتونم باید دارو بخورن چون ممکنه از ایشون به شما متتقل میشه عفونت
بهتره ایشون به دکتر اورولوژی مراجعه کنند ودرمان ایشون هم انجام بشه
در ضمن من جایی خوندم که خانمی با مطالعه سایتهای خارجی عفونتش را با روغن نارگیل خوراکی درمان کرده بود به اینصورت که داخل قرص ژلوفن را با سرنگ خارج کرده بود وروغن نارگیلی که اصل باشه رو با سرنگ داخلش ریخته بود وگذاشته بود کمی در فریزر بمونه تا خودشو بگیره و بع مصرف کرده بود وروزی دوبار این کار رو انجام داده بود وعفونتش خوب شده بود
من خودم اینکار رو انجام ندادم ولی تجربه این بانو برام جالب بود گفتم عنوان کنم چون هیچ خطری نداره وهمه چی طبیعی هست
امیدوارم هر چه زودتر خوب بشین🙏🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خانمی که همسرشون از ماشینش استفاده نمیکنه و با موتور بیرون میبردشون
عزیزم بهتره که حتما در مورد خواسته های عقلانی ات با همسرت صحبت کنی ولی بصورت غیر مستقیم که بهش برنخوره ولجبازی نکنه
مثلا توی گرمای ۴۰ درجه که بردت بیرون بهش بگو وای چقدر گرمه هلاک شدم کاش الان توی ماشین بودیم با کولر خنک و....
یا مثلا توی سرما بهش بگو وای واقعا چقدر سرده ها، بنده خدا اونهایی که شوهرشون ماشین نداره وهمیشه مجبورن با موتور بیرون برن چقدر سخته خدا براشون بسازه مثل ما ماشین بخرن
این مدلی خیلی بهتره چون با خودش بالاخره فکر می کنه و ممکنه متوجه اشتباهش بشه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
میخواستم به اون خانمی که راهنمایی خواستن برای جلب رضایت خانم پسر عموش
میخواستم بگویم
سلام عرض ادب
ممنون از گلی خانم که این محفل برای درد دل رفع مشکلات هم نوع هامون تشکیل دادین که مشکلات دوستانه حل میکنیم
میخواستم به اون خانمی که راهنمایی خواستن برای جلب رضایت خانم پسر عموش
میخواستم بگویم طبیب اونی که آزاری کشیده
من سال 76همین بلا به سرم آوردن شوهرم به زور جنگ دعوا ازمن رضایت گرفت که زن دوم بگیره منم اون موقع عقلم نمیرسید یعنی بیشتر میترسیدم چون پدرم کد خدای محلمون بود مردم روی اسمش قسم میخوردند
میگفت اگر من بروم خونه پدرم اعتبار پدرم خراب میشود مردم میگویند فلانی مشکلات بقیه حل میکنه ولی توی مشکل خودش مونده نفهمیده خانوادم رفتم محضررضایتش دادم گفتم یک عمر ازدستش راحت بشوم رفت زن گرفت قرار بود شب بردش خونه مادرش
تازه مادرش میخواست بگوید من گناهی ندارم اجازه نداده بود زنش ببر خونه مادرش
زنگ من زده بودن که تو زن خوبی هستی نباید اینکار میکرد حالا شده بزار بیاد خونت فکر کن یک دختری گیرت اومده
منم گفتم هزار سال نمیگذارم بیاد خونم
خلاصه همون شبی که زن دومش آورده بود
فردا صبح اول وقت اومد خونه من
که من پشیمونم نباید اینکار میکردم
من با احترام ازخونمون بیرونش کردم
رفت باور کنید به یکسال نکشید خانم خودش طلاق گرفت رفت
شوهرم برگشت خجالت وار اومد محتاج منو بچهام شد
ولی همیشه میگفتم خدا خجالت وارت بکنه همونم شد خانمش کردش زندان مهریه گذاشت اجرا من رفتم بااشنایی پسرعموم ضمانتش کردم اومد بیرون
همش میگفت من لایق توبچهام نداشتم
به اون دوست عزیزمون توصیه میکنم اصلا خودت قاطی ماجرای پسر عموت نکن چه حقش چه ناحقش
اه خانم اولش دامنت میگیره
خدا درد داده درمانش هم میدهد
گیرم که درمانی نباشد پسر عموت خودش بره دنبال کارش به ببخشید شما ربطی ندارد شما شدی کاسه داغ تر از آش
یکی این بلا بخواد سرخودت خواهرت بیارود آیا شما رضایت میدهی
حتی اگر زن پسر عموتم نفهمه شما قدم برداشتید
خدا که میدونه باخدا میخوایی چکار کنی جواب خدا را چی میدهی
پس اصلا تمامش کن
حتی اکر میتونید پسر عموتون ازکارش منصرف کنید
ببخشید طولانی شد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خواهر عزیزی که فرزندشون رشته تجربی هستن وتصمیم گرفتن تغییر رشته بدن،
سلام وعرض ادب خدمت گلی جون ودوستان عزیزم
خواهر عزیزی که فرزندشون رشته تجربی هستن وتصمیم گرفتن تغییر رشته بدن،
دخترمن هم معدلش بیست بود سال دهم رفت رشته تجربی به خاطر علاقه به دارو سازی ولی بعد از چند ماه پشیمون شد وخیلی حالش بد بود در حالی که بازم معدلش بالا بود نمراتش عالی بود شاگرد دوم کلاسشون بود ولی مدام می گفت اشتباه کردم دارو سازی توی کنکور باید رتبه خیلی خوبی داشته باشی اگه اشتباه نکنم زیر هزار،بلخره بعد از یکسال سال یازدهم تغییر رشته داد تابستان پنج تا از دروس انسانی رو امتحان داد وتغییر رشته داد وامسال هم کنکور داشت خدارو شکر رتبه ششصت وپنجاه شد وهر وقت من می گفتم اشتباه کردی میگه اصلآ من بهترین کار رو کردم وتصمیم درستی گرفتم ولی به نظر من فرزند شما باید واقع بینانه با خودش کنار بیاد ببینه توانایی اینکه توی کنکور تجربی رتبه زیر هزار رودست بیاره داره یا نه؟نمی خوام بترسونمشون ولی کنکور تجربی برای بچه های که هوش یادگیری بالایی دارن مثلا زیست شیمی فیزیک رو خوب یاد می گیرن خوبه ، ولی انسانی برای بچه های که حفظ کردنشون بهتر هستش مناسبه،علاقه هم مهم هستش
دختر من نمرات این دروسش بیست بود ولی می گفت من با عذاب وگریه می خونم اما درس های انسانی رو دوست داشت فقط فلسفه براش سخت بود با اونم کنار اومده بود به پسر گلتون بگید معدل خیلی مهم هستش چون تاثیر زیادی توی کنکور داره وتست وکنکور یه چیزی که نمیشه صد در صد روش حساب کرد ولی معدل رو بیشتر میشه روش حساب کرد کنکور به دلیل فرصت کم واسترس بچه ها اونجوری که باید جواب نمی گیرن امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم چون بنده این شرایط رو تجربه کرده بودم دوست داشتم کمکی کرده باشم آن شاءالله موفق باشن لطفا همراهش باشید وبهش آ رامش بدید
خیلی ممنونم از شما گلی عزیز
ندیده دوستتون دارم
🙏🙏😘😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#تجربه_من ۱۰۴۹
#فرزندآوری
#بارداری_شیره_به_شیره
من متولد سال ۷۰ تو یکی از شهرستانها هستم و لیسانس دارم. یه برادر بزرگتر دارم و ۱۲سالگی مادرم رو در اثر تصادف از دست دادم.
اطرافیانم میگن مهربون و خوش رو هستم، فکر کنم برای همین از نوجوانی خواستگار داشتم. پدرم همه رو بدون اینکه به من بگویند رد می کردند.
تقریبا ۲۶سالم بود که از طریق واسطه با یکی از خواستگارام یک جلسه بیرون خونه آشنا شدیم، پیگیر بودن که برای خواستگاری رسمی تشریف بیارند ولی پدرم چون تهران بودند بشدت مخالفت کردند.
پدرم همچنان دوست نداشتند که من ازشون دور بشم. خیلی خواستگار میومد و همه رد میشدند. دوباره ۲۸سالگی همون خواستگار تشریف آوردند ولی این بار به دوسه نفر محدود خبر دادم که برای تحقیق و راضی کردن پدرم خیلی کمک کردند.
خلاصه خدا خواست و با همسرجان ازدواج کردیم. بعداز ازدواج همراه شون به تهران اومدم.
ما از اول خیلی بچه دوست بودیم و اگه خدا بخواد میخواییم چندتا بچه داشته باشیم. چند ماه بعداز ازدواج باردار شدم و زندگی مون رنگ و بوی قشنگ تری گرفت.
اما دکترها چه استرس ها و نگرانی های بدی به ما میدادند. اول گفتند خارج رحمی است، بعد سونو هماتوم نشان داد که با استراحت و شیاف پروژسترون الحمدلله رفع شد. بعد یه سونوی دیگه نشون داد که بخشی از مغز بچه تشکیل نشده و باید حتما اکوی قلب بشه. خیلی نگران بودیم و من همش گریه میکردم ولی تو سونوی بعدی همه چیز خوب و طبیعی بود.
دکتر گفته بود که نمیشه طبیعی زایمان کنم ولی خداروشکر کمتر از ۶ساعت بستری شدم، به سختی ماما همراه گرفتم. بالاخره خدا کمک کرد و یه بچه باهوش و هوشیار با زایمان طبیعی دنیا اومد. همه متعجب بودن ولی من به خلقت خدا ایمان داشتم، از خدا و اولیاالله مدد گرفته بودم و میدونستم مادرم خوش زا بوده و احتمال اینکه به اون خدابیامرز رفته باشم زیاده.
وزنم خیلی بالا رفته بود و اضافه وزن اذیتم میکرد، رژیم شیردهی گرفته بودم و باشگاه میرفتم.
وقتی بچه یک سالش شد چندین کیلو کاهش وزن داشتم و باید خیلی بیشتر لاغر میشدم ولی خب خدای مهربون چیز دیگه ای برامون رقم زده بود.
ما یه فرشته دیگه تو راه داشتیم. خیلی زود خداروشکر کردیم و خوشحال شدیم. همسرم ماشاالله خیلی همراهی میکرد تا کمتر اذیت بشم. دکتر گفت خارج رحمیه ولی چون این موضوع رو قبلا تجربه کرده بودم نپذیرفتم و صبرکردم بزرگتر شد تا سونو جنین رو نشون داد. از همون اول دل درد داشتم که با داروهای طب سنتی رفع شد. بازم هماتوم و این بار جفت پایین (مارژینال) هم اضافه شده بود.
پیش ماما رفتم و ایشون با ماساژ مسئله جفت رو حل کردن و دردام هم کمتر شده بود. تا ماه ششم بارداری بچه هم شیر میدادم. حسابی حواسم به تغذیه ام بود که چاق تر نشم. یکی از آزمایشاتم دفع پروتئین رو نشون میداد که الحمدلله با دارو رفع شد.
از هفته های ۲۶ بارداری جنین کم رشد میکرد و مایع آمونیوتیکم رو به کاهش بود. دیگه ترسیده بودم و هر چیزی میگفتن خوب میخوردم تا بچه وزن بگیره. طب سنتی و دکترای فوق تخصص زیادی رفتم ولی اون موقع علت مشخص نشد.
یه ماه به تاریخ زایمان مونده بود که درد زایمان گرفتم و صبح زود راهی بیمارستان شدیم. با دارو درد زایمان از بین رفت ولی چند روزی بستری شدم، آمپول های بتا رو تزریق کردن.
حرکت جنین خیلی کم شده بود و مایع آمونیوتیک هم کمتر. آمپول فشار گرفتم که زایمان کنم ولی قلب جنین افت کرد و مجبور به سزارین شدم.
این بارداری هم مثل قبلی فراز و نشیب های زیادی داشت ولی الحمدلله ما دیگه صبورتر شده بودیم و استرس کمتری داشتیم.
الان بچه هامون نور چشم مونن. با وجودشون زندگی مون قشنگ تر و گرم تر شده. بچه ها خیلی با هم انس دارن، حس های بچگونه هم دارن ولی اگه یکی خواب باشه اون یکی خیلی بی قراره و دوست داره بیدارش کنه تا باهم بازی کنند. بچه ها کارای بامزه ی زیادی می کنن و خیلی زود همه چیز رو یاد میگیرن. بابام به عشق دیدارشون میاد خونه مون.
فعلا در تلاشم که حسابی لاغر بشم. جدیدا خانم دکتری گفتند که اگه آسپرین میخوردم، رشد جنین خوب میشد و مایع آمونیوتیکم کم نمیشد.
دنبال یه دکتر زنان خوب برای ویبک در تهران هستم. ممنون میشم اگه دوستان میشناسند، معرفی کنند؟
دعا کنید خدا به همه اولاد سالم و صالح عنایت کنه تا انشالله از یاران آقا امام زمان عجل الله باشند. یاعلی التماس دعا
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰
📲 شماره تلفن حرم امام حسین علیهالسلام
📞 شماره تلفن 1640
مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین علیه السلام وصله، هر درد دلی دارید به آقا بگید.
(بدون پیش شماره است)
کاملا رایگان😍
التماس دعای ظهور
ما رو هم دعا کنید 🤲😔
📞اینم حرم امام رضا علیه السلام
05148888
🍃🌹
#مشاوره_زندگی
#سوال_اعضا
#سیاست_رابطه
آیدی من و لینک کانالمون برای ارسال به دیگران 👇
@H_noorsa
https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾