#امام_محمد_باقر_علیه_السلام قلم دردست می‌گیرم که‌امشب شاعرت باشم نم ناچیزی از دریای "قال الباقرت" باشم قلم در دست می گیرم که پای مکتب فقهت شبیه دانش آموز همیشه حاضرت باشم مسیرم رابه سمت جاده‌ات یکراست کج کردم که در هر رفت و هر آمد همیشه عابرت باشم به زیر خیمه گاه چادرم گه گاه بنشینم به یاد کربلا اشکی بریزم،ذاکرت باشم میان سینۀ تنگم کبوترخانه ای دارم که گاهی تا بقیعت پرکشم؛ تا زائرت باشم! #بهجت_فروغی_مقدم

#امام_محمد_باقر_علیه_السلام همین که دل به هوایت تپید، شاعر شد به سیمِ آخرِ عشقِ تو زد، مسافر شد پرید از تن و پرواز کرد سوی بقیع دخیلِ تربتِ پاکِ امام باقر شد تو پنج سالگیِ آن دو چشم معصومی که عصر کرببلا را به غم معاصر شد تو روی منبری از نور آیت اللهی که مصحفِ سرِنی رفته را مفسر شد تو آن بزرگ شکافندۀ علومی که به پای درس تو هر کس نشست "جابر" شد قسم به عشق که سیمرغ می شود روزی کبوتری که به شوقت پرید و زائر شد! #بهجت_فروغی_مقدم