#والدینآگاهبدانند
حرف این نیست که همه زمان تان را به بچه ها اختصاص دهید
اما
😍فرزند شما نیاز دارد حداقل روزانه ۲۰ تا ۳۰ دقیقه مورد توجه مهربانانه قرار بگیرند.
✍یعنی شش دانگ حواس شما به او باشد و کار هایی که دوست دارد را با هم انجام دهید.
☑️این ارتباط بسیاری از اضطراب های کودک و نوجوان شما را کاهش می دهد و باعث بهبود روابط شما با فرزندتان خواهد شد.
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#شعر_کودکانه
#جیغ
وقتی که جیغ می زنم
صدای من بد می شه
خیلی صدام بلنده
از دیوارا رد می شه
مثل آتیش داغ می شم
مثل ژله می لرزم
شکل هیولا می شم
از خودمم می ترسم
✋✋✋✋✋✋✋✋
بچه های خوشگلم
جیغ زدن ، خیلی کار بدی هست
هم خودتون اذیت میشین و هم مامان و بابا
به جای جیغ زدن چه خوبه که قشنگ حرف بزنیم😊
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
🍃 #تربیت_فرزند...🌹
🔹رازهایی از کلام امام زین العابدین علیه السلام در رابطه با کودک
1⃣ اول حق فرزند تو این است که بدانی او از توست و با خوبی ها و بدی هایش در این دنیا منسوب به توست.
2⃣راز دوم که خداوند بر عهده تو قرار داده است او را به صورت شایسته تربیت کنی نباید شک کرد که تربیت مناسب فرزند نه تنها یک امر الهی و نظامی است بلکه باعث آبروی دنیا و آخرت میشود تا جایی که پیامبر رحمت و محبت حضرت محمد ص فرمودند فرزند شایسته گلی از گلهای بهشت است.
3⃣ باید او را به سوی خدا راهنمایی و در اطاعت خدا کمک کنی؛ مهمترین مسیر تربیت فرزند حرکت به سمت خدا است که اصل فطرت انسان خداجو است و هدف خلقت انسان بندگی است.
📚کتاب: با پرخاشگری کودکم چه کنم؟
✍🏽نویسنده: مسلم داودی نژاد
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#نکته_تربیتی
⭐️یکی از راه های انتقال مفاهیم عاشورایی به بچه ها استفاده از شعر و قصه است تا بعضی چیزها در ذهن اونا نقش ببنده و براشون نهادینه بشه. از اونجاییکه بچه ها به شعرهای انگشتی علاقه ی زیادی دارند و این بازی های انگشتی یکی از راه های انتقال محبت های مادرانه به فرزند محسوب میشه، می تونیم از این راه استفاده کنیم و با یه تیر نشون های خیلی خوبی بزنیم.
🌴🕯لی لی لی حوضک عاشورایی🕯🌴
بچه ها خواستند آب بخورن دشمنا نذاشتن...
⭐️اولی امام حسین بود
امام سومین بود
بابابزرگ خوبش
رسول آخرین بود
با هفتاد و دو یارش
سردار کربلا بود
با اینکه خیلی خوب بود
دشمنا، حرمتشو نگه نداشتن
⭐️دومی عمو عباس بود
به فکر بچه ها بود
سقای کربلا بود
تو دستش مشک آب بود
میخواست بره آب بیاره، دشمنا نذاشتن
⭐️سومی بی بی رباب بود
چشماش غرق آب بود
دلش خیلی بی تاب بود
می خواست به بچه اش آب بده دشمنا نذاشتن
⭐️چهارمی عمه زینب بود
صبور و تشنه لب بود
خواهر امام حسین بود
همدم بچه ها بود
دشمنا حرمتشو نگه نداشتن
⭐️پنجمی هم رقیه
باباش امام حسینه
باباش خیلی زرنگه
با دشمنا می جنگه
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
🔹️ اگر میخواهید کودک لجباز شما به حرفتان گوش کند، اول از همه باید حرف او را بشنوید.
👈 کودکان لجباز اگر احساس کنند که قرار نیست حرفشان را بشنوید، ممکن است فورا حالت تدافعی به خود بگیرند.
📌پس هروقت کودکتان روی انجام دادن یا ندادن کاری لجبازی کرد ، بهجای اینکه بلافاصله حکم صادر کنید و فرصت شنیده شدن را از او بگیرید، با نرمی و ملایمت به کودک خود نزدیک شوید و به یک گفتوگوی سالم دعوتش کنید تا او نیز بتواند علت مخالفتش را توضیح دهد.
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
داستان شهادت فرزندان امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام ۴ فرزند پسر به نامهای قاسم، ابوبکر، عبدالله و حسن داشت که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند؛ اما از آنجایی که قاسم نوجوان کم سن و سال بوده و با شهامت بسیار زیادی به میدان جنگ میرفت بیشتر از دیگر برادران خود مشهور گردید. به طوری که شب ششم محرم به نام شب حضرت قاسم علیه السلام نامگذاری شده است. حضرت قاسم علیه السلام که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود برای رفتن به میدان جنگ از عموی بزرگوار خود امام حسین علیه السلام اجازه میگرفت. در بعضی از روایات آمده است که قاسم علیه السلام بیش از ۷۰ نفر از دشمنان را به هلاکت رساند و در پایان گروهی از دشمنان به سمت او حمله کردند و با شمشیر و نیزه بدن او را پاره پاره کرده و او را به شهادت رساندند.
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی
#داستان زندگی #مسلم_ابن_عقیل (ع)
قسمت اول
زمانی که که دوازده هزار نامه✉️ از طرف کوفیان به دست امام حسین رسید، ایشون تصمیم گرفت به نامههای اونها پاسخ بده. به خاطر همین، نمایندهای از طرف خودش برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد.
مسلمبنعقیل، عموزاده و شوهرخواهر خودش کسی بودکه به عنوان نماینده به کوفه فرستاده شد.
اون موقع حاکم یزید بود! یزید به همه گفته بود باید باهاش بیعت کنن و دست دوستی بدن🤝
توی شهر کوفه آدمهایی زندگی میکردن که اصلا دوست نداشتن هر چی یزید👿 میگه گوش کنن؛ آخه یزید اصلا انسان درست و خوبی نبود. اونا دوست داشتن با امام حسین بیعت کنن،🤝 چون میدونستن ایشون انسان پاک و شریفه😇
. پس، آدمای شهر کوفه دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن برای امام حسین نامه✉️ بنویسن و ازش بخوان که بیان و با ایشون بیعت کنن.🤝
این خبر به گوش بزرگان شهر رسید و اونها هم اومدن و نامه✉️ رو امضا کردن. اینطور شد که مردم کوفه نامه نوشتن✉️ و برای امام حسین فرستادن تا ایشون بیاد و اونا رو از دست یزید نجات بده و خودش حاکم بشه.😊
وقتی اون همه نامه✉️ به دست امام حسین رسید، امام تصمیم گرفتند اول کسی رو برای بررسی اوضاع بفرستن. امام حسین هم برای این کار، نیاز به یک فرد مطمئن و هم شجاع داشت، و اون کسی نبود جز مسلمبنعقیل!😌
مسلم جوونی قوی، شجاع، مؤمن و البته پسرعموی امام حسین بود.💚
امام حسین برای مردم کوفه نامه✉️ نوشت و توی اون نامه گفته بود: من برادر، پسرعمو و مطمئنترین فرد خانوادهام رو، به سوی شما میفرستم. او برای من خواهد نوشت که نظر شما چیه. اگر میخواین با من دوستی کنین، با مسلم بیعت کنین. 🤝نامه✉️ رو به دست مسلم سپرد و او را روانه کوفه کرد.
خلاصه… چند روز و چند شب مسلم توی راه بود تا اینکه به کوفه رسید.
تو کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گفته بود. رفت به خونهی یکی از آدمهای مهمِ کوفه که با خانواده پیامبر دوست بود😊.
مردم به اون خونه میاومدن تا مسلم رو ببینن و نامهی✉️ امام حسین رو بشنون. مسلم براشون نامه رو میخوند و میگفت که اگر امام حسین بیاد، چه کار میکنه. مردم هم گوش میدادن و خیلیهاشون با مسلم دست میدادن 🤝و میگفتن ما میخوایم امام حسین، حاکم و راهنمای ما باشه.
هر روز تعداد بیعتکنندگان بیشتر و بیشتر میشد، تا حدی که تعدادشون به چند هزار نفر رسیده بود😇.
مسلم هم که دید این همه آدم با امام حسین بیعت کردند، نامهای نوشت✉️ که حقیقت داره که کوفیان دلشون با ایشونه و آماده حمایت و بیعت از ایشون هستند.😊
#ادامه_دارد
#محرم_مهدوی
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی🏴
#داستان زندگی #مسلم_ابن_عقیل (ع)▪️
قسمت دوم:
همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ولی یزید حاکم کوفه 👑 حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه😏 برای همین ابنزیاد رو فرستاد بره کوفه.
ابنزیاد👿 از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه.😔
ابنزیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش میشد و مردم اعتراضی داشتن، ماموران رو میفرستادن تا معترضین رو ساکتشون کنه🤫 برای همین بود که خیلیها حتی از اسمش هم میترسیدن. 🤭
ابنزیاد به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه.😨
مسلم که میدونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابنزیاد بیان سراغش😣 سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین علیه السلام پنهان شد. اسم اون دوستِ امام حسین "هانی" بود؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانوادهش بود.😍
ابنزیاد👿 هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکییکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن🤝 و بخوان با امام حسین علیه السلام دوست بشن و به یزید😈 اعتراض کنن، هم اونا رو میکشه، هم خانوادههاشونو!😦
با این تهدیدها، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی. از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن🤝 و از طرف دیگه از ابنزیاد 👿میترسیدند.😦
ابنزیاد شروع کرد به تهدید و ترسوندن مردم. 😲به اونها گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی میرسه به شهر شما و هرکدومتون رو که طرفدار امام حسین💚 باشین رو میکشه.😬 ابنزیاد حتی هانی رو هم دستگیر کرد و برد.😦
مسلم وقتی دید اوضاع کوفه بهم ریخته و احتمال هم میداد که الان حتما امام حسین نامه✉️ را دیده و همراه زن و بچه و یارانش به سمت کوفه میآد 😔
تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه✊ و ابنزیاد👿 رو فراری بده. مسلم به مردم خبر داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اونجا برن کاخ ابنزیاد 😈و از شهر بندازنش بیرون. 😊
چهار هزار نفر اومدن به سمت مسجد🕌 و اونجا جمع شدن. مسلم براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه✉️ نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابنزیاد ملعون👿 راحت شیم تا وقتی امام مییاد، مشکلی نداشته باشه😊
مسلم، رو به قبله ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخون، اما… .
#ادامه_دارد
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان زندگی مسلم ابن عقیل (ع)▪️▪️
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
زندگی کوزه آبی خنک و رنگین است،
آب این کوزه گهی تلخ و گهی شور و گهی شیرین است،
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است،
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است...
سلام، صبحتون بخير🌻
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی 🏴
#شعر
#حضرت_رقیه_س🥀
اتل متل خرابه!
اینجا یه بچه خوابه!
هم بدنش کبوده!
هم جگرش کبابه...!😔
اتل متل اسیری!
سیلی و سربه زیری!
کی تا حالا شنیده؟!
سه سالگی و پیری...؟!
اتل متل سه ساله!
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی!
هنوز یه پا نهاله...!
اتل متل بیابون!
کویر و دشت و هامون!
بس که پیاده رفتیم!
تاول زده پاهامون...!
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه!
وقتی دلم می گیره!
برام قرآن می خونه...!
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس!
دلم گرفته امشب!
به یاد عمو عباس...!🥀
اتل متل یتیمی!
خدا، چقدر کریمی!
دادی بهم تو غربت!
یه عمهی صمیمی...!
اتل متل شب و تب!
سینه ز غم لبالب!
دلم می سوزه خیلی!
به حال عمه زینب...!
اتل متل چه خوب شد!
بالاخره غروب شد!
قسمت عمه امروز!
توهین و سنگ و چوب شد...!
اتل متل سه روزه!
عمه گرفته روزه!
عمه چقدر غریبه؟!
خیلی دلم می سوزه...!😢
اتل متل خبردار!
تو چنگ دشمن انگار!
مثل یه شیر زخمی!
عمه شده گرفتار...!😔
اتل متل خدایا !
تو این همه بلایا !
عمه مظلومه ام !
چیا کشید خدایا !😭
#محرم_مهدوی 🏴
#شعر
#حضرت_رقیه_س🥀
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#فرزندپروری
❌ #والدینی که در ابراز محبت به فرزندان پسرشان خساست به خرج میدهند
❗️و دائما آنان را به سرکوب کردن احساساتشان تشویق میکنند
⚠️در حقیقت روابط عاطفی آیندهی آنان را به خطر انداختهاند.
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#نکته_تربیتی
⛔️هرگز به کسی ( دکتر، پلیس، نگهبان، فروشنده، صاحبخانه) نگویید ؛ بچهٔ من را دعوا کن تا حرفشنوی داشته باشد!!
این جمله یعنی:
🐝من به عنوان والد؛ از عهده تربیت فرزندم بر نمیآیم!
🌈فرزندم از غریبهها بیشتر از والدینش حرفشنوی دارد.
🐝متوسل به زور یا تهدید شدهاید؛ به جای صحبت و توافق یا قانون.
👈و پیامد حرفتان این است که:
🌈باز هم فرزندتان به حرف شما گوش نمیدهد!
🌈 شما تربیت فرزندتان را به دیگران واگذار کردهاید!
🌈 کودک متعجب میشود که چرا مامان و بابا ایستادهاند تا غریبهها من را دعوا کنند و چرا آنها به عنوان پدر و مادر از من حمایت نمیکنند؟!
🌈متوجه ضعف شما میشود!
======راه حل======
🐝در روشهای تربیتی با همسرتان هماهنگ شوید.
🐸در خانه قانونگذاری کنید.
🐝روی حرفتان باقی بمانید و اگر گفتید « نه» با اصرار یا قشقرق کودک حرفتان عوض نشود.
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻