#محرم_مهدوی
#دل_نوشته
سلام بر محرم 🏴
صبح که شد خورشید☀️ از پشت کوه ها بالا امد و یواشکی از اسمان پایین را نگاه کرد .
خیلی عجیب بود ان پایین روی زمین همه چیز جور دیگری شده بود 🙃
همه جا پر شده بود از پرچم . پرچم های سبز و سیاه و قرمز🚩 و پرچم های عزاداری🏴
خورشید☀️ اهی کشید و به پرچم ها🏴 که در باد تکان میخورند نگاه کرد.
با دیدن انها حسابی دلش گرفت😞 یاد خاطره ایی قدیمی افتاد . اتفاقی غمگین و تلخ
کربلا... ظهر گرم عاشورا....💔
خورشید☀️ غمگین شد یکدفعه صورت گرم و طلایی اش پر از اشک شد .😭
او آهسته اشک های گرم و طلایی اش را پاک کرد و همین جور که پایین را نگاه میکرد و نور طلایی اش را به همه جا می پاشید داد زد:
سلام محرم ...
سلام ماه شمشیر ...
سلام ماه شهادت..
سلام سرزمین گرم کربلا..🖤
سلام بر شما و امام حسین شهید علیه السلام🖤 ....
سلام بر یاران فداکار ان حضرت...
و سلام بر عزادار حسینی..
#محرم_مهدوی
#دل_نوشته
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤
میخواهیم از الان تا پایان #ماه_محرم و #صفر هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و #زیارت_عاشورا بخوانیم
از شما التماس دعا داریم🤲
#اللهمعجللولیکالفرج
#محرم_مهدوی🏴
#زیارت_عاشورا_کودکانه▪️
#من_امام_حسین_را_دوست_دارم
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی
#داستان زندگی #مسلم_ابن_عقیل (ع)
قسمت اول
زمانی که که دوازده هزار نامه✉️ از طرف کوفیان به دست امام حسین رسید، ایشون تصمیم گرفت به نامههای اونها پاسخ بده. به خاطر همین، نمایندهای از طرف خودش برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد.
مسلمبنعقیل، عموزاده و شوهرخواهر خودش کسی بودکه به عنوان نماینده به کوفه فرستاده شد.
اون موقع حاکم یزید بود! یزید به همه گفته بود باید باهاش بیعت کنن و دست دوستی بدن🤝
توی شهر کوفه آدمهایی زندگی میکردن که اصلا دوست نداشتن هر چی یزید👿 میگه گوش کنن؛ آخه یزید اصلا انسان درست و خوبی نبود. اونا دوست داشتن با امام حسین بیعت کنن،🤝 چون میدونستن ایشون انسان پاک و شریفه😇
. پس، آدمای شهر کوفه دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن برای امام حسین نامه✉️ بنویسن و ازش بخوان که بیان و با ایشون بیعت کنن.🤝
این خبر به گوش بزرگان شهر رسید و اونها هم اومدن و نامه✉️ رو امضا کردن. اینطور شد که مردم کوفه نامه نوشتن✉️ و برای امام حسین فرستادن تا ایشون بیاد و اونا رو از دست یزید نجات بده و خودش حاکم بشه.😊
وقتی اون همه نامه✉️ به دست امام حسین رسید، امام تصمیم گرفتند اول کسی رو برای بررسی اوضاع بفرستن. امام حسین هم برای این کار، نیاز به یک فرد مطمئن و هم شجاع داشت، و اون کسی نبود جز مسلمبنعقیل!😌
مسلم جوونی قوی، شجاع، مؤمن و البته پسرعموی امام حسین بود.💚
امام حسین برای مردم کوفه نامه✉️ نوشت و توی اون نامه گفته بود: من برادر، پسرعمو و مطمئنترین فرد خانوادهام رو، به سوی شما میفرستم. او برای من خواهد نوشت که نظر شما چیه. اگر میخواین با من دوستی کنین، با مسلم بیعت کنین. 🤝نامه✉️ رو به دست مسلم سپرد و او را روانه کوفه کرد.
خلاصه… چند روز و چند شب مسلم توی راه بود تا اینکه به کوفه رسید.
تو کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گفته بود. رفت به خونهی یکی از آدمهای مهمِ کوفه که با خانواده پیامبر دوست بود😊.
مردم به اون خونه میاومدن تا مسلم رو ببینن و نامهی✉️ امام حسین رو بشنون. مسلم براشون نامه رو میخوند و میگفت که اگر امام حسین بیاد، چه کار میکنه. مردم هم گوش میدادن و خیلیهاشون با مسلم دست میدادن 🤝و میگفتن ما میخوایم امام حسین، حاکم و راهنمای ما باشه.
هر روز تعداد بیعتکنندگان بیشتر و بیشتر میشد، تا حدی که تعدادشون به چند هزار نفر رسیده بود😇.
مسلم هم که دید این همه آدم با امام حسین بیعت کردند، نامهای نوشت✉️ که حقیقت داره که کوفیان دلشون با ایشونه و آماده حمایت و بیعت از ایشون هستند.😊
#ادامه_دارد
#محرم_مهدوی
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی🏴
#داستان زندگی #مسلم_ابن_عقیل (ع)▪️
قسمت دوم:
همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ولی یزید حاکم کوفه 👑 حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه😏 برای همین ابنزیاد رو فرستاد بره کوفه.
ابنزیاد👿 از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه.😔
ابنزیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش میشد و مردم اعتراضی داشتن، ماموران رو میفرستادن تا معترضین رو ساکتشون کنه🤫 برای همین بود که خیلیها حتی از اسمش هم میترسیدن. 🤭
ابنزیاد به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه.😨
مسلم که میدونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابنزیاد بیان سراغش😣 سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین علیه السلام پنهان شد. اسم اون دوستِ امام حسین "هانی" بود؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانوادهش بود.😍
ابنزیاد👿 هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکییکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن🤝 و بخوان با امام حسین علیه السلام دوست بشن و به یزید😈 اعتراض کنن، هم اونا رو میکشه، هم خانوادههاشونو!😦
با این تهدیدها، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی. از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن🤝 و از طرف دیگه از ابنزیاد 👿میترسیدند.😦
ابنزیاد شروع کرد به تهدید و ترسوندن مردم. 😲به اونها گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی میرسه به شهر شما و هرکدومتون رو که طرفدار امام حسین💚 باشین رو میکشه.😬 ابنزیاد حتی هانی رو هم دستگیر کرد و برد.😦
مسلم وقتی دید اوضاع کوفه بهم ریخته و احتمال هم میداد که الان حتما امام حسین نامه✉️ را دیده و همراه زن و بچه و یارانش به سمت کوفه میآد 😔
تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه✊ و ابنزیاد👿 رو فراری بده. مسلم به مردم خبر داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اونجا برن کاخ ابنزیاد 😈و از شهر بندازنش بیرون. 😊
چهار هزار نفر اومدن به سمت مسجد🕌 و اونجا جمع شدن. مسلم براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه✉️ نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابنزیاد ملعون👿 راحت شیم تا وقتی امام مییاد، مشکلی نداشته باشه😊
مسلم، رو به قبله ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخون، اما… .
#ادامه_دارد
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان زندگی مسلم ابن عقیل (ع)▪️▪️
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#محرم_مهدوی 🏴
#شعر
#حضرت_رقیه_س🥀
اتل متل خرابه!
اینجا یه بچه خوابه!
هم بدنش کبوده!
هم جگرش کبابه...!😔
اتل متل اسیری!
سیلی و سربه زیری!
کی تا حالا شنیده؟!
سه سالگی و پیری...؟!
اتل متل سه ساله!
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی!
هنوز یه پا نهاله...!
اتل متل بیابون!
کویر و دشت و هامون!
بس که پیاده رفتیم!
تاول زده پاهامون...!
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه!
وقتی دلم می گیره!
برام قرآن می خونه...!
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس!
دلم گرفته امشب!
به یاد عمو عباس...!🥀
اتل متل یتیمی!
خدا، چقدر کریمی!
دادی بهم تو غربت!
یه عمهی صمیمی...!
اتل متل شب و تب!
سینه ز غم لبالب!
دلم می سوزه خیلی!
به حال عمه زینب...!
اتل متل چه خوب شد!
بالاخره غروب شد!
قسمت عمه امروز!
توهین و سنگ و چوب شد...!
اتل متل سه روزه!
عمه گرفته روزه!
عمه چقدر غریبه؟!
خیلی دلم می سوزه...!😢
اتل متل خبردار!
تو چنگ دشمن انگار!
مثل یه شیر زخمی!
عمه شده گرفتار...!😔
اتل متل خدایا !
تو این همه بلایا !
عمه مظلومه ام !
چیا کشید خدایا !😭
#محرم_مهدوی 🏴
#شعر
#حضرت_رقیه_س🥀
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: یاری رساندن🤝
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: ثواب سلام
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#چهارشنبه_های_امام_رضایی☀️
#محرم_مهدوی🏴
#امام_رضا_علیه_السلام فرمود:
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسيد، پدرم امام موسی کاظم علیه السلام
ديگر خندان ديده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى يافت 😔تا آن كه ده روز از محرم مى گذشت، روز دهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.😭
(امالى صدوق ، ص 111)📚
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: خدمت به عزاداران امام حسین علیه السلام
🌈حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅┄
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: امر به معروف و نهی از منکر
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
#جمعه_های_انتظار⛅️
#محرم_مهدوی 🏴
امام حسین علیه السلام درباره #امام_زمان_عج
می فرماید:
وقتی که امام زمان علیه السلام⛅️ ظهور کند عدّه ای او را نمی شناسند❗️
زیرا آن بزرگوار به صورت جوانی شاداب و توانا ظهور می کند😍 و جوانی آن حضرت بعد از قرن ها نوعی آزمایش مردم می باشد؛ زیرا مردم در انتظار کسی هستند که سالها عمر کرده باشد😊
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: سربند
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻