مسارعت در حرکت به سوی حق
ادامه...
در دعاى ابوحمزه ثمالى نيز اين جملات را مىخوانيم كه:
«اللهم انى أعوذ بك من الفشل و الكسل».
يعنى «خدايا، به تو پناه مىبرم از سستى و كسالت».
بسيارى از ماندگان راه آنهايى هستند كه در دام «بطالت»، «ملالت» و «كسالت» مبتلا مىشوند، و لحظات و فرصتهاى خود را با بطالتها، ملالتها، و كسالتها مىگذارنند، و آنگاه زبان به شكايت مىگشايند، و از اينكه توفيق ندارند، يا شوق و حال عبادت ندارند، و يا از اينكه عنايات خاصه ربوبى دستگير آنان نمىشود، و ابواب رحمت به روى آنان باز نمىگردد، شكوهها مىكنند.
اينها بايد بطالت و كسالت را كنار بگذارند، ملالت را از خود دور سازند، و «مسارعت» كنند، تا آن باشد كه مىخواهند.
تو، اى سالك با بصيرت، امر «سارعوا» را بخوبى فهم كن، و توجه داشته باش كه اين امر، از طرفى عنايت خاصى است از حضرت محبوب، و از طرفى امر و دستور.
به فضل خود عنايت كرده، تو را به جوار قدس خود خوانده، و فرمود: «سارعوا». و به فضل خود براى حفظ تو از آفات و خطراتى كه از جهت بطالتها و كسالتها تو را تهديد مىكند، دستور «مسارعت» و شتاب داده است. و اين هم عنايت ديگرى است از جناب او.
خود كه را آمد چنين دولت به دست قطره را بحرى تقاضاگر شده ست
چون تقاضا مىكند دريا تو را
پس چه استادى و درماندى هلا
(دفتر چهارم مثنوى)
و تو، اى سالك، بدان كه «مسارعت» در مقام طلب و مجاهدت، از نشانه هاى «صدق» در طلب است. و اگر تأمل كنى، اين حقيقت را به وضوح خواهى يافت.
اساطين فن اين معنى را در گفته ها و نوشته هاى خود تذكر داده اند كه كنار گذاشتن فتور و سستى، و مسارعت داشتن از علائم صدق سالك است.
مسارعت مردان راه را نظر كن، مخصوصاً مسارعت آنانى را كه روش آنان اسوه من و تواست، و علىالخصوص مسارعت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را.
در قسمتى از بيان امام صادق سلام الله عليه در باب جهاد و رياضت كه در مصباح الشريعة آورده است اين جملات را مىبينيم كه:
«و رسول اكرم صلى الله عليه و آله آنقدر به نماز مىايستاد كه قدمهاى مباركش ورم مىكرد، و مىگفت: آيا بنده شكر گزار نباشم؟!. با اين گفتار مىخواست امت او نيز به او تأسى كنند، و از مجاهدت، از عبادت، و از رياضت در هيچ حالى غفلت ننمايند».
در قسمت ديگرى از همين بيان مىفرمايد:
«به ربيع بن خثيم گفته شد: چرا شب نمىخوابى؟ جواب داد: مىترسم مرگ من ناگهان در خواب فرا رسد».
«ربيع» مىخواهد به هنگام مرگ، و در آن لحظات هم سعى خود را داشته باشد، و از مجاهدت مناسب آن لحظات نيز برخوردار شود، و اين، از آثار «مسارعت» در مقام عبوديت است.
سالك هوشيار چگونه مىتواند «مسارعت» نداشته باشد، در حالى كه نمىداند چه اندازه فرصت دارد، و مهلت او تا چه مدتى است؟!.
بنابراين، اولا بايد هميشه، مخصوصاً بعد از نمازهاى واجب با اصرار و الحاج به دعا بپردازد، و از خداى متعال بخواهد كه وى را از بطالتها، از ملالتها، و از كسالتها محفوظ بدارد، و با فقر و مسكنت از اين امور به درگاه او پناه ببرد. و ثانياً بايد عملا از اين امور سخت پرهيز كند، و «مسارعت» داشته باشد، و فرصتها را از دست ندهد.
هر وقت در وجود خود از اين امور ديد، در وراى آن شيطان و نفس را ببيند، و با كنار زدن و دور ساختن آن از وجود خويش، شيطان و نفس را كنار بزند.
#عشق_و_عرفان
#مسارعت_در_حرکت_به_سوی_حق
🌴گوهر معرفت 🌴
لزوم حرکت به سوی فقر و فنا :
انسان در هر راهى غير از راه فنا و عبوديّت مطلقه حضرت حقّ تباركوتعالى قدم بگذارد، سرمايه وجودى خود را تباه ساخته و خسرانزده و تهىدست و با كوهى از حسرت از دنيا خواهد رفت.
مگر نه اينست كه خداوند علىّ أعلى در مصحف كريم ميفرمايد:
«هركس هدف و مقصدى غير از خود خداوند داشته باشد راه را گم نموده و نابود شده است.»
بههمينجهت، اكتفانمودن به ماسوىاللـه را هر چند امرى نورانى باشد، زيان سنگين و غيرقابلجبران دانسته، و همگان را به ذات خداوند تبارك و تعالى سوق داده و آن را از همه چيز بهتر و برتر مىشمردند.
در مقامى كه به ياد لب او مىنوشند
سفله آن مست كه باشد خبر از خويشتنش
تا وقت هست بايد در راه سير و سلوك قدم گذاشت، و اين مسير را طوعا و از روى اختيار طىّ نمود.
حضرت آقاى حدّاد رضواناللـهتعالىعليه مىفرمودند:
بالأخره اين راه را بايد طىّ كرد و بدون ترديد از انسان اعتراف به نيستى و عجز خواهند گرفت؛
اگر با اختيار خود اين راه را برود كه رفتهاست وگرنه با زور و اجبار او را خواهند برد، پس چه بهتر كه انسان با اراده و اختيار خود برود.
اكثر انسانها، كال و نارس از دنيا مىروند
انسان در أثر ضعف إدراك، و از سوى ديگر غرور و هوس و تكبّر، تنها همين ظاهر حيات دنيا را مىبيند و در أثر پرداختن به مظاهر و اشتغال به كثرات اين عالم، از عالم ملكوت و آنچه براى او در آن عوالم مهيّا شده غافل مانده و آن قابليّتها و استعدادهاى خداوندى را براى هميشه با خود دفن خواهد كرد.
و لذا ايشان مىفرمودند:
«نوع أفراد بنىآدم، كال و نارس از دنيا مىروند. ميوه كال غيرقابلاستفاده است؛ نه طعم و مزهاى دارد و نه خاصيّتى، و قابلخوردن نيست.»
انسان بايد اين راه را در همين نشأه دنيا طىّ كند و همين جا به لقاء و زيارت خدا مشرّف شود.
منبع
نور مجرد _سید محمد صادق حسینی طهرانی
🌴گوهر معرفت 🌴
ذکر و یاد حق
"ذکر" و یاد خداوند یکی از مهم ترین عبـادت هـا اسـت و در تکامـل
معنوي انسان و سلوک الی الله نقش بسیار مهمی به عهده دارد به همین دلیل، خداوند در قران با نازل کردن آیه های متعدد تاکید بر یاد و ذکر کثیر الله نموده است طوریکه بـدون ذکـر و یـاد خداونـد، تحـولی
در درون سالک بوجود نمی آید و پدید آمدن حالـت هـا و مقـام هـاي عرفـانی بـدون آن ناممکن است .
مقصود ِ ما از ذكر در اينجا ذكر «نفسى» يعنى ذكر حق در باطن است، به اين معنى كه باطناً هميشه و در همه احوال به ياد او و مشغول به ذكر باشد، و از حضرت او غفلت نكند، چه به زبان هم به ذكر، و به عبارتى به «ورد» اشتغال داشته باشد، و چه به زبان در حال ذكر يا «ورد» نباشد، و نيز، چه در باطن به صورت «ذكر خفى» به ذكر خاصى مشغول باشد، و چه نباشد. ( و در خصوص ورد و اوراد در قسمت دیگری به آن پرداخته خواهد شد )
اجتناب از غفلت، و توجه باطنى به حضرت معبود در همه احوال، و ياد جناب او در همه اوقات از امهات سلوک است. و اين،لازمه طلب صادقانه، و شأن طالب دردمند است كه دائماً به ياد مطلوب خويش باشد، و از او غفلت نكند، آنهم مطلوبى كه هميشه حاضر است و
طالب در محضر او، و جز او مطلوب ديگرى هم نيست. اگر به زبان به وردى از اوراد، و ذكرى از اذكار هم مشغول نيست، و در باطن هم به صورت «ذكر خفى» اشتغال به ذكرى ندارد، باز بايد باطناً در حال ذكر باشد، و از غفلت اجتناب كند.
توجه باطنى به حضرت معبود در همه احوال، و اشتغال به ذكر او در باطن در همه اوقات، به وضوح از اشارات قرآن كريم استفاده مىشود. از باب مثال:
در آيه 205 سوره اعراف مىفرمايد:
.
وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ
يعنى «و پروردگارت را در باطن خويش به حال «رغبت» و «رهبت» ياد كن، و به زبان نيز، بدون اينكه آواز بركشى و فرياد نمايى، پروردگار خود را صبح و شام ياد كن، و از غافلان مباش».
در اين آيه شريفه به «ذكر نفسى» و «ذكر قولى» كه «ذكر زبانى» است اشاره شده، و به هر دو قسم از جانب خداى متعال امر گرديده است.
«ذكر نفسى» همين است كه در اينجا از آن به «ذكر حق در باطن» تعبير مىشود.
ادامه دارد..
#عشق_عرفان
#ذکر_و_یاد_حق
🌴گوهر معرفت 🌴
با ذکر تنها کسی به جایی نمی رسه :
استاد معظم آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری :
بعضی از سالکین ذکر میگویند بعد از چند روز طلبکارند از خدا که چرا نتیجه ای حاصل نشد؟!
ذکر در کمال انسان ۱۰ درصد اثر دارد و ۹۰ درصد چیزهای دیگر است :
۲۰ درصد خدمت به خلق
۱۰ درصد تلاوت قرآن
۲۰ درصد واجبات و محرمات
۱۰ درصد اعمال صالح اجداد
۱۰ درصد دعای صلحا در حق انسان
۱۰ درصد لقمه ی حلال
۱۰ درصد اسراری که ما آنها را نمیدانیم، مثلا عیسی بن مریم در سن یک روزگی حرف می زند و میگوید "قال إنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا"
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چین است و آن چون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
🌴گوهر معرفت 🌴
نپنداری که ذکر فقط ویژه زبان است بدان که با گوش و چشم هم می توان یاد خدا کرد؛ چون به
آیات قرآن یا سخنی از اولیاء گوش فرا دهی، چون با چشم عبرت بین به صحنه ای نگاه
کنی و چون با تشکر از خوراک لذیذی استقبال نمایی همه و همه در یاد خدا باشی .
استاد کریم محمود حقیقی(ساغر سحر ص74)
#ذکر
🌴گوهر معرفت 🌴
: ذکر و یاد حق
ادامه...
«ذکر» و یاد خداوند، به منزلۀ یکی از مهمترین عبادتهاي اسـلامی، در تکامل
معنوی انسان نقش مهمی بـه عهـده دارد. بـه همـین دلیـل، ایـن آمـوزة دینـی در عرفـان و تـصوف
اسلامی، بازتاب وسیعی یافته، پایه و اساس سـیر تکـاملی انـسان محـسوب مـیشـود. انـسان
بدون ذکر و یاد پروردگارش قادر نخواهد بود به رفیعترین درجه ها و شریفترین مقامهـا،
و بـه طـور کلّـی، بـه «تکامـل» دسـت یابـد. عزیزالـدین نـسفی در کتـاب کـشف الحقـایق،
به صراحت به تأثیر ذکر در تکامل معنوي بشر اشـاره مـیکنـد: «... چنـانکـه قالـب بـیشـیر
امکان ندارد که پرورده شود و به کمال رسد، قلب نیز امکان نـدارد کـه بـی ذکـر پـرورده
گردد و به کمال رسد.»
در متون عرفانی، دربارة حقیقت ذکر تعریـفهـاي مختلفـی بیـان شـده اسـت. در
میان آنها دو تعریف مهم و اساسی وجود دارد:
1» .ذکر» به معناي «نسیان ماسوي االله» است؛
2» .ذکر» به معناي «رهایی از غفلت» است.
بیشتر عارفان «ذکر االله» را «نسیان ماسوي الله» تعریف مـیکننـد و بـر ایـن عقیـده انـد کـه
هرگاه بنده، خدا را یاد میکند، باید خلق خدا و به طور کلّی، ماسـوي الله را فرامـوش کنـد.
ابوبکر کلابادي از جمله عارفانی است که با توجه به آیۀ 24 سورة کهف، ذکر را به
معنای فراموشی همه چیز، جز مذکور، تعریف میکند: «حقیقۀ الذکر: أن تنسی مـا سـوي المـذکور
فی الذکر، لقوله تعالی:« واذْکُر ربک إِذَا نَسِیت
خواجه عبداالله انصاري درکتاب منازل السائرین، ابتداي بـاب الـذکر، ذکـر را رهـایی از
غفلت و نسیان تعریف کرده، با توجه به آیۀ 24 سورة کهف کـه پیـشتر بـه آن اشـاره شـد،
«نسیان» را به چهار بخش مهم تقسیم میکند:
1 .نسیان و فراموشی غیر حق؛
2 .نسیان نفس؛
3 .نسیان ذکر در ذکر؛
4 .نسیان کلّ ذکر در ذکر حق
برخی از عرفا،، از ذکر تعریف دیگري عرضه کرده اند. آنهـا
«ذکر» را در برابر«غفلت» معنـا کـرده، معتقدنـد: «ذکـر» آن حقیقتـی اسـت کـه انـسان را از
غفلت نسبت به پروردگارش دور مـیکنـد.
در عرفان و تصوف، «ذکر» به سـه نـوع تقـسیم شـده، بـر همـین اسـاس نیـز رتبـه بنـدي
میشود:
1 .ذکر زبان یا ذکر ظاهر؛
2 .ذکر دل یا ذکر خفی؛
3 .ذکر سِرّ یا ذکر حقیقی.
بنابراین، ذکر زبان پایینترین مرتبه و ذکر سرّ بالاترین مرتبۀ ذکر است. این تقسیم بندي
را در بـسیاري از آثــار و متـون عرفــانی مـیتـوان مـشاهده کـرد. بـراي مثــال، در کتــاب
مناقب الصوفیه میخوانیم: «ذکر بر سه نوع است: ذکر زبان، ذکـر دل و ذکـر سـرّ. امـا ذکـر
زبان یکی به ده است، و ذکر دل را ثواب و جزا معین اسـت؛ امـا ذکـر سـرّ را جـزا معـدود نیست.
#عشق_و_عرفان
#ذکر_و_یاد_حق
🌴گوهر معرفت 🌴
💥آیت الله میلانی در حال بیهوشی پرفسور بولون را مسلمان کرد
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور بولون جراح حاذق بلژیکی که در آن زمان در شهر مشهد مشغول کار بود ایشان را عمل کرد. پرفسور پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت:شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور بولون گفت:"تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است".و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اکنون مزار این پروفسور مسیحی مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند.
🔻 داستانهای آموزنده علمای شیعه
بین الطلوعین
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
https://eitaa.com/beinoltolooeen
✅حسرت و پشیمانی در قیامت
✍️حجت الاسلام و المسلمین عاملی: خدا روز قیامت را يومالحسرت مینامد، این حسرت و پشیمانی چند علت دارد یکی از آنها نشان دادن جایگاه و مقامی است که به خاطر گناه از دست دادی! یعنی خداوند جلوی چشمت میآورد که اگر عفتت را حفظ میکردی چه جایگاهی به تو میدادم و الان در چه خفتی هستی!
امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: کسی که به راحتی میتواند نقب پنهانی بزند به بیتالمال، اما عفتش را زیر پایش نگذاشته و به ملتش خیانت نکرده، مانند مجاهد در راه خدا زندگی میکند و اگر بمیرد اجر شهید را دارد یا خانمی که در خیابان عفتش را حفظ کرده است مقامش کمتر از شهید نیست.
بین الطلوعین
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
https://eitaa.com/beinoltolooeen
💥 پیشگوئی مرحوم شیخ فضل الله نوری درباره پسرش
از مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری پرسیدند: که چرا یکی از این پسران شما بدین غایت شرور (يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيَ ِ وَ الظُّلْمَةَ مِنَ النُّور) شده؟َ
فرمود: آن چیزهائی که من از این دیده ام و می بینم شما ندیده اید بعداً خواهید دید. این همانا قاتل من خواهد بود و کسی است که در پای دار من کف زنان اظهار مسرت کرده و تبریک گویان باشد.
گفتند: از چه رو این آثار از او ناشی می گردد؟
فرمود: از آنکه شیری که خورده نجس و خبیث بوده؛ و شیر دهی که او را تربیت نموده نجس و پلید بوده است.
گفتند: داستان او را بیان فرمائید.
فرمود: آن زمانی که در سامراء در محضر استاد بزرگ میرزای شیرازی مشرف بودم خداوند این پسر را به من داد. مادرش بی شیر بود ناچار گرفتن دایه و مرضعه برای او شدیم. بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر کرده و به تربیت او گماشتیم تا حدود دو سال شیر داد. بعد معلوم گردید که آن زن ناصبی و از خوارج بوده و دو سال شیر ناپاک به او داده است. (قضی الامر الذانی لا یعلل) نجس و حرام مجهول هم تاثیر خود را ابراز می کند.
مولف گوید: آخر همچنان شد که فرموده بود. (التقوی و ما ادریک ما التقوی، محمدرازی، ص11)
📚منبع: مردان علم در میدان عمل
بین الطلوعین
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
https://eitaa.com/beinoltolooeen
45.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زلزله ترکیه و احتمال تغییر بازی در منطقه
کانال محمد ندیمی در ایتا
@tahlilgar_siasi ...mp3
19.47M
عراق در مسیر بحران، خط لوله بصره عقبة
کانال محمد ندیمی در ایتا
31.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زلزله مهیب در ترکیه بهمراه چالش های اقتصادی و انتخاباتی
کانال محمد ندیمی در ایتا