نشان از بی نشان ها
#شهیدحبیب_روزیطلب
قطعه_دوم_خیبر.ردیف۱۷
@beneshanHa
بعد از مراسم #زیارت_عاشوراو#دعای_عهد. سفره صبحانه انداخته شد ،!یکی از عزیزان درب کنسرو بادمجانی را که غنیمت ازدشمن وبسیار خوشمزه بود را بازکرد.لقمه از آن گرفتم وبه حبیب تعارف کردم.
برنداشت.
گفتم رد احسان میکنی؟
نگاه معصومانه ای به من کرد ولقمه را گرفت.
آتش دشمن بروی ارتفاع ۱۷۵ #شرهانی ریخته میشد،
عراقی ها حمله کردند.
حبیب که سرتا پا مسلح شده بود
به سرعت نزدیک شدوگفت.
منم میخوام توحمله شرکت کنم.
نمیشه.چرا نمیشه؟ چرا نداره!
به طرفم آمد.شروع به بوسیدن صورتم کرد.#شهادت در دوقدمی اش پرواز میکرد.اصلا دلم نمی خواست برود.نمیدانم چطور شد که بر زبانم جاری شد.حاج اسدالله اجازه داده؟
بله!
فقط همین یه دفعه میری!
بالباس تمام رزم آماده رفتن شد.خوشحالی که نه؛ پرواز میکرد.
پاتک دشمن تاثیر گذار بود ارتفاعات کم کم داشت تصرف میشد.اگر این ارتفاع سقوط میکرد شاید کل عملیات ناموفق میشد.
🌸
ناگهان صدای
هل من ناصر ینصرنی حبیب دل همه را لرزاند.
.داشت رجز خوانی میکرد.پیراهنش را همچون عابس(ازیاران امام حسین(ع)درحادثه کربلاپیراهن خود را دریده و رجز خواند) ازهم دراند وبا سینه ستبر شروع به رجز خوانی نمود.🌷
برادران الان نه جای درنگ است.بشتابید تا حسین زمان را یاری کنید.هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله.
فریادهای او موثر افتاد.همان عده قلیل به جامانده ناگهان پشت سر حبیب به دشمن یورش بردند.
فریاد #یاحسین حسین دردل کوهها طنین انداز شد.
ارتفاع ۱۷۵ مجددا به دست رزمند گان افتاد.
از ارتفاع سرازیر شد.گلوله ای برپیکرش نشست. با صورت به زمین برخوردکرد.
صدای شهید_دستغیب درگوشم طنین انداز شد.
عزیز فاطمه از اسب برزمین افتاد....... به کنار سنگر تاکتیکی برگشتم.جای خالی حبیب واصغر رابه شدت احساس میکردم.
با خودواگویه میکردم که چرانتوانستیم پیکرمطهرش رابه عقب بیاورم.
به داخل سنگر رفتم. سفره همچنان پهن بود.خود را سرگرم جمع کردن سفره کردم.
درجایی که حبیب نشسته بود،گوشه سفره جمع شده بود.گفتم شاید کسی جاگذاشته است. آنرا باز کردم.همان لقمه نان وبادنجان کنسرو عراقی ها بود که به اوتعارف کرده بودم.بودم.گریه امانم نمیداد😭
یادم به شب قبل افتاد.پتوهایش را داشت به دور دو رزمنده که ازسرما میلرزیدند میپیچید.ونیمه شب اورا دیده بودم که خود داشت از سرما میلرزید ولی به درگاه خدا دعا میکرد😭پتویی پیدا کردم بر روی شانه اش انداختم.برگشت و ضمن تشکر سوال کرد این پتو عراقیه؟ گفتم بله.گفت من از اموال عراقیها استفاده نمیکنم.و من چه توقعی داشتم که او از مال شبه ناک استفاده کند.
@beneshanHa
🌹یازهرا 🌹
#تلنگرانہ
برادرم.... ❗️
دخترانی که در فضای مجازی هستند هم مثل دختران داخل کوچه و بازار نامحرم هستند ⚠️
نباید آنها را لایک کنی ❌دنبال کنی ❌خیره بشی به عکس ها و فیلم هاشون🚫
فضا مجازی است اما نامحرم همان نامحرم ❗️❗️
خواهرم.....
در فضای مجازی نامحرم همان نامحرم بیرون از گوشی همراه توست
با نامحرم گرم نگیر ⚠️
فضا همان فضاست ✔️
برادرم...!
درست است که گذاشتن عکس پروفایل برای شما ایرادی ندارد ❌
اما ممکنه با اون عکسی که گذاشتید دل دختری بلرزد....!
دختران هم دل دارند...، حواسمان باشد 🦋
خواهرم صدایت را نازک نکن موقع صحبت با نامحرم اما برادرم شماهم صدایت را خسته نشان نده جلب توجه میکند❗️
کاش حقوق متقابل را یاد بگیریم کاش.... 🚶♂
#اندکی_تفکر
#یـاحسین(ع)
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕
✅ @beneshanha
🌷یازهرا🌷
آمریکاییها به انصارالله یمن پیشنهاد دادهاند که درقبال توقف عملیاتها در دریایسرخ علیه اسرائیل، دولت یمن را به رسمیت خواهند شناخت و ازتمام بازوهای منطقهای یا داخلی خود در یمن دست برخواهندداشت.
انصارالله این پشنهادات را رد کرده.
به یاد پاسخ حضرت عباس به اماننامه عمرسعد درشب عاشورا افتادم. #یاحسین
👤حمید رسایی
✅ @beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹