eitaa logo
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
144 دنبال‌کننده
105 عکس
1 ویدیو
0 فایل
در این کانال، خاطراتم را می‌نویسم؛ خاطراتی که به نظرم مفید و کاربردی هستند؛ به امید آن که هم لَذّت و هم بهره ببرید. اسماعیل داستانی بِنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال‌های دیگرم: ـ @benisiha ـ @ghatreghatre ارسال پیام: @dooste_ketaab
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۳۸ 🔴 چند نام یک نفر! 🔹امروز، سه‌شنبه، ۲۰ / ۹ / ۱۴۰۳، در هیأت پیام‌آوران عاشورا، دربارۀ فرزندداری و تربیت فرزند سخنرانی کردم و در ضمن، این خاطرات را گفتم: مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ دربارۀ بنده نقل می‌کردند: «هنگامی که این فرزندم به دنیا آمد، پدر و مادرم به خانۀ ما آمدند. روز سوم تولّدش، هنگامی که داشتند می‌رفتند، پدرم دَمِ درِ میان حیات و راهرو، به من رو کرد و پرسید: "چه نامی می‌خواهی بر این فرزندت بگذاری؟" من در ذهنم طاءها را ردیف کرده بودم. نام دخترم طاهره و نام پسر بزرگم را طاهر گذشته بودم و می‌خواستم نام این فرزندم را طَهور بگذارم ـ همۀ این نام‌ها با حرف «طاء» آغاز می‌شود. ـ ؛ امّا به احترام پدرم پاسخ دادم: هر چه شما بفرمایید. پدرم فرمود: "اگر تو و همسرت راضی باشید، نام مرا بر او بگذارید و او را به طلبه‌شدن تشویق کنید؛ امّا مجبور نکنید. من دوست داشتم که روحانی شَوَم؛ امّا فقر به من مجال نداد."؛ چون مدّتی پدر ایشان دچار فقر شد و ایشان برای کمک‌کردن مالی به پدرش، مشغول کار گشت و برای طلبه‌شدن، فرصت پیدا نکرد. برای همین، نام پسرم را اسماعیل گذاشتم.» 🔸بنده که این خاطره را نوشتم، عرض می‌کنم: هنگامی که نوجوان بودم، روزی با مرحوم پدرم به دیدار یکی از مراجع رفتم. آن مرجِع تقلید از مرحوم پدرم پرسید: «نام پسرتان چیست؟» پدرم فرمود: «محمّداسماعیل.» بنده تعجّب کردم. پس از دیدار، مؤدّبانه به پدرم عرض کردم: نام بنده که اسماعیل است؛ پس چرا شما گفتید که نامم محمّداسماعیل است؟! فرمود: «در حدیث آمده که پدر، هر گاه بخواهد، می‌تواند پسرش را محمّد صدا کند (یا بنامد).» 🔹مدّتی پس از رحلت مرحوم پدرم، نامه‌های فراوانی را که از جاهای مختلف کشور عزیزمان، ایران، به ایشان فرستاده شد بود، بررَسی و مطالعه ‌کردم. در لابه‌لای آن‌ها چند نامه از پدر ایشان وجود داشت که در آن‌ها از پدرم پس از پرسیدن احوال خود ایشان، مادرم، خواهر و برادر بزرگم، حال مرا پرسیده و نوشته بود: «حال امین چطور است؟»! از مادرم پرسیدم که آیا نام بنده، امین هم بوده است؟ ایشان فرمود: «یادم نمی‌آید.» 🔸تخلّص یعنی: نام و عنوان شاعر در اشعارش. تخلّصی که بنده برای خودم برگزیده‌ام،‌ «دریا» است. 🔹پس در مجموع، بنده ۵ نام دارم: طهور، اسماعیل، امین، محمّد و دریا!؛ اگرچه خانوادۀ پدری‌ام و همسرم مرا فقط با عنوان «آقااسماعیل» صدا می‌زنند و بر روی آثارم و...، تنها همین نام وجود دارد. 🔸مرحوم پدرم می‌فرمود: «اگر کسی همنام شخصیت مقدّسی باشد، آن شخص مقدّس به او توجّه ویژه دارد.»؛ برای همین، بنده، امیدوارم که مورد توجّه ویژۀ حضرت محمّد ـ صلّی اللّه علیه و آله. ـ که از نام‌هایشان «محمّد» و «امین» بود، حضرت امام محمّد باقر، حضرت امام محمّد تقی، حضرت صاحب‌الزّمان، حضرت اسماعیل بن ابراهیم و حضرت اسماعیل صادق‌الوعد که هر دو از پیامبران بودند ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ ، باشم. 🔹هرگز مرحوم پدر و مادرم مرا به طلبه‌شدن مجبور نکردند؛ بلکه حتّی مرا به صورت مستقیم به این کار تشویق نکردند؛ فقط گاهی مرحوم پدرم خاطرۀ بالا را برای بعضی نقل می‌کرد و بنده می‌شنیدم و می‌فهمیدم که ایشان و پدرشان دوست دارند که بنده، طلبه شَوَم؛ اگرچه بنده به لطف الاهی، پیوسته شوق فراوانی به طلبگی داشتم و دارم و اگر بمیرم و ده‌ها بار دیگر هم زنده شَوَم، دوست دارم که باز راه روحانیّت را پیش بگیرم. 🔸رحمت و رضوان الاهی، بر پدربزرگم، پدرم و مادرم که برایم نام‌های نیکو برگزیدند و دوست داشتند که بنده در این مقدّس‌ترین مسیر قرار بگیرم! ، ، ، ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2