eitaa logo
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
165 دنبال‌کننده
92 عکس
1 ویدیو
0 فایل
در این کانال، خاطراتم را می‌نویسم؛ خاطراتی که به نظرم مفید و کاربردی هستند؛ به امید آن که هم لَذّت و هم بهره ببرید. اسماعیل داستانی بِنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال‌های دیگرم: ـ @benisiha ـ @ghatreghatre ارسال پیام: @dooste_ketaab
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 خاطرۀ ۱۲ 🔴 کتاب «پیوند نور با نور» 🔹صبح امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، برادر بزرگ و مهربانم، به بنده گفت: «یک روحانی از من خواست که کتابی را از او بخرم. قبول نکردم؛ امّا به یاد شما افتادم و به او گفتم: برای برادرم می‌خرم؛ که اهل مطالعه است.» و آن را که خریده بود، به بنده هدیّه داد. 🔸نام این کتاب، «پیوند نور با نور یا حکومت مهدی (عج)؛ حکومتِ اللّه» و نویسنده‌اش آقای سیّد حسین موسوی فهری است. موضوعات این کتاب عبارتند از: مسائل زندگی حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف. ـ و ویژگی‌ها و غیبت و ایشان، ، ، ، و... . 🔹برادرم یک ماشین اسباب‌بازی خاک‌برداری هم برای پسر یکساله‌ام خریده بود که آن را هم به بنده داد. 🔸خدا خیرش دهد و به او هم از روزی‌های «مِن حَیثُ لایَحتَسِب» عنایت فرماید. (علیه السّلام)، ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۱۶ 🔴 خرمایی که در شکم انسان ذکر می‌گوید! 🔹دیشب، پنج‌شنبه، ۸ / ۹ / ۱۴۰۳، پس از سخنرانی‌ام در هیأت عصمة‌الزّهراء ـ علیها السّلام. ـ بانویی یک بسته خرما به بنده هدیّه داد و گفت: «این خرمای بَرنی است که پسر جانبازم آن را داده است.» 🔸چنانکه در «کانال سخنرانی های حاج‌ آقا بنیسی»، مطلب https://eitaa.com/benisi/58 (متن برگزیدۀ سخنرانی) و https://eitaa.com/benisi/68 (صوت سخنرانی)، آمده است، بنده در روز پنج‌شنبه، ۱۲ / ۷ / ۱۴۰۳، در همین هیأت گفته بودم که بر طبق نقل، حضرت رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. ـ فرموده‌اند: «کسی که شب بخوابد و یک دانه خرمای برنی، در شکمش باشد، آن یک دانه ۷ بار تسبیح می‌گوید.» (۱) 🔹سپس گفته بودم که اگر کسی بتواند از این خرما برای بنده تهیّه کند، ممنون می‌شوم و هزینه‌اش را تقدیم می‌کنم. 🔸گمان می‌کنم آن بانو از که اعضای اصلی آن هیأت است، در همان مجلس، این حدیث شریف را از بنده شنیده و به پسرش گفته و او تهیّه کرده و به مادرش داده است تا مادرش به بنده دهد. 🔹بنده و بعضی از خانواده‌ام، همان دیشب به نیّت همین روایت شریفه، از این خرماها خوردیم. جایتان خالی! ۱. «مَن باتَ و فی جَوفِهِ مِنهُ واحِدَةٌ سَبَّحَت سَبعَ مَرّاتٍ.» (المحاسن، ج ۲، ص ۳۴۴، ح ۲۱۸۶ و بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۳۴، ح ۳۵؛ برگرفته از: نهج‌الذّکر، ج ۲، ص ۱۳۶، ش ۹۹۵). ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۱۷ 🔴 کتاب «وضع حدیث» 🔹روز چهارشنبه، ۷ / ۹ / ۱۴۰۳، از طلبۀ عزیزی خواسته بودم که دربارۀ کتابی پرس‌وجو کند. 🔸دیشب، پنج‌شنبه، ۸ / ۹ / ۱۴۰۳، او پیشم آمد و آن کتاب را به بنده داد؛ بدون این که از او خواسته باشم آن را بخرد. 🔹گفت که آن را به قصد هدیّه‌دادن به بنده خریده است؛ امّا با اصرارم بخشی از پول آن را به او پرداختم. 🔸نام این کتاب، «وضع حدیث» و نویسنده‌اش حاج‌آقا دکتر ناصر رفیعی محمّدی است. 🔹این کتاب دربارۀ وضع و جعل حدیث است. 🔸مطالعۀ آن را به روحانیّت عزیز، به‌ویژه مِنبری‌ها و اهل پِژوهش در روایات شریفه پیشنهاد می‌کنم. ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۷ 🔴 نماز مَحبّت و قدرشناسی! 🔹پریشب، یک‌شنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، شخصی به بنده پیام داد: با سلام و نور و برکات الاهی. استاد! امشب شهید گمنامی مهمان شهر ما، دارالمؤمنین شهیدپرور هَفشِجان، شده است. من به شما افتادم و به نیابت از پدر بزرگوارتان و خودتان، دو تا نماز دورکعتی برای شهدای گمنامی که مهمان استان چهارمحال‌وبختیاری شده‌اند و شهیدی که مهمان شهر دارلمؤمنین هفشجان شهیدپرور شد، خواندم. یک نماز دورکعتی هم خواندم و به روح پدر بزرگوارتان هدیّه کردم. روح ایشان به برکت صلوات، شاد باد! 🔸به او پیام دادم: خوشا به حال بنده! واقعاً لطف کردید. خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ مرحوم پدرم و آن شهدا ـ رضوان الله تعالی علیهم. ـ را از شما خشنود کند و به شما پاداش فراوان عنایت فرماید. 🔹اکنون که دارم این خاطره را کامل می‌کنم، این مطالب را هم اضافه کنم: نمی‌دانند‌ «صائب»! بی‌غَمانْ (۱) قدر کلام ما / مگر اهل دلی در عالَم امکان شود پیدا (۲) از شما، خوانندگان عزیز، درخواست می‌کنم که لطفاً برای شادی ارواح همۀ شهدا، به‌ویژه شهدای گمنام، صلوات بفرستید. ۱. بی‌غم‌ها، انسان‌های بی‌درد و بی‌غم. ۲. از: صائب تبریزی که خطاب به خودش سروده است. ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۳۰ 🔴 ریسۀ پارچه‌های مشکی 🔹امروز، چهارشنبه، ۱۴ / ۹ / ۱۴۰۳، در مغازه‌ای ریسه‌ای را دیدم که در آن، تعدادی پارچۀ کوچک مشکی، با نواری مشکی به هم وصل بودند. 🔸آن را به نیّت آویزان‌کردن در خانه در ایّام شهادت اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ خریدم و پس از برگشتن به خانه، با کمک دو فرزند بزرگ‌ترم، در سالن منزلمان نصب کردم ـ چون فردا سالروز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا ـ سلام اللّه تعالی علیها. ـ است. ـ و به آنان گفتم که ان‌شاءاللّه آن حضرت برای همین کار به ما نظر خواهد کرد. 🔹پیش از این هم خودم یا همسرم و یا فرزند بزرگم، در بعضی از ایّام شهادت، پرچم‌هایی را در خانه و پرچم کوچکی روی درِ آن نصب می‌کردیم. 🔸جمعۀ گذشته هم از طرف برادر بزرگم، پرچم‌های کوچکی به خواهرم داده شد و خواهرم بعضی از آن‌ها را به بنده داد. 🔹شب برای سخنرانی به هیأتی رفتم و هنگامی که برگشتم، دیدم که یکی از آن‌ها روی درِ منزلمان نصب شده است. 🔸یکی دیگر را هم به یک روحانی دادم و به او گفتم که روی درِ خانه‌اش نصب کند و اگر ممکن نبود، داخل آن. 🔹این خاطرات را نوشتم تا شما هم به انجام‌دادن این کارها تشویق شوید و با این‌گونه کارها یاد اهل بیت، آن برترین آفریده‌های ازل تا ابد، ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ در زندگی شما و خانواده‌تان، زنده‌تر و پویاتر شود. ، ، ، ، (علیهم السّلام) 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۳۱ 🔴 رنگ تسبیح حضرت زهرا (علیها السّلام) 🔹چنانکه در کانال سخنرانی‌هایم، مطلب https://eitaa.com/benisi/106، آمده است، در روز پنج‌شنبه، ۱۰ / ۸ / ۱۴۰۳، در ضمن سخنرانی‌ام در هیأت عصمةالزّهراء ـ علیها السّلام. ـ این ۲ حدیث حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ را بیان کردم: ۱. «تسبیح باید دارای رشتۀ کبود و دارای ۳۴ مهره باشد و آن، تسبیح مولای ما، فاطمۀ زهرا، است که وقتی (حضرت) حمزه کشته شد، از گِل قبر او تسبیحی ساخت و پس از هر نماز، با آن، تسبیح می‌گفت.» (۱)؛ ۲. «تسبیح کبود در دستان شیعیان ما، مانند نخ‌های آبی در کیسه‌های بنی‌اسرائیل است. خداوند به (حضرت) موسی وحی فرمود که به بنی‌اسرائیل دستور بده که در ۴ طرف کیسه‌هایشان، نخ‌هایی آبی قرار دهند و با آن‌ها معبود آسمان (یعنی: خدا که معبود آسمان‌ها و زمین است) را یاد کنند (و ذکر بگویند).» (۲). 🔸برای همین احادیث شریفه دوست داشتم که تسبیح آبی داشته باشم. 🔹روز چهارشنبه، ۱۴ / ۸ / ۱۴۰۳، در مغازه‌ای چشمانم به تسبیح‌های آبی افتاد. ۱۰ تا از آن‌ها را خریدم، یکی را برای خودم برداشتم و بقیّه را به عزیزانم (مادر و خواهر و برادرانم و بعضی دیگر) هدیّه دادم و از آنان درخواست کردم که با آن‌ها ذکر بگویند. 🔸امیدوارم که شما هم تسبیح کبود تهیّه کنید و با آن، ذکر بگویید تا در این کار، شبیه حضرت زهرا و مطیع حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه تعالی علیهما. ـ شوید. ۱. «تَکونُ السُّبحَةُ بِخُیوطٍ زُرقٍ اَربَعًا و ثَلاثینَ خَرَزَةً، و هِیَ سُبحَةُ مَولاتِنا فاطِمَةَ الزَّهراءِ، لَمّا قُتِلَ حَمزَةُ عَمِلَت مِن طینِ قَبرِهِ سُبحَةً تُسَبِّحُ بِها بَعدَ کُلِّ صَلاةٍ.» (بحارالأنوار، ج ۸۵، ص ۳۴۱، ح ۳۲؛ برگرفته از: نهج‌الذّکر، ج ۲، ص ۱۶۲، ش ۱۰۱۹). ۲. «السُّبَح الزُّرقُ فی اَیدی شیعَتِنا مِثلُ الخُیوطِ الزُّرقِ فی اَکسِیَةِ بَنی اِسرائیلِ. اِنَّ اللّهَ اَوحیٰ اِلیٰ موسیٰ أن مُر بَنی اِسرائیلَ اَن یَجعَلوا فی اَربَعَةِ جَوانِبِ اَکسِیَتِهِمُ الخُیوطَ الزُّرقَ، و یَذکُرونَ بِها اِلاهَ السَّماءِ.» (المزار الکبیر، ص ۳۶۸، ح ۱۷؛ المزار للمفید، ص ۱۵۲، ح ۶ و در آن به جای «سبح»، «تسبیح» آمده است؛ و بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۴، ح ۶۸؛ برگرفته از: نهج‌الذّکر، ج ۲، ص ۱۶۴، ش ۱۰۲۰). ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۳۶ 🔴 زیارت نیابتی 🔹امروز، دوشنبه، ۱۹ / ۹ / ۱۴۰۳، شخصی به بنده پیام داد: بحمدالله نور مطالب و آرامش سخنرانی‌های شما، با دل و جانم عجین شده است. نوشتارها و گفتارهایتان باعث آرامش معنوی است و برای همین، شما حقّ بزرگی به گردن ما دارید. من به نیابت از شما، پدر بزرگوارتان و ذوی‌الحقوق شما، جناب سیّدالکریم، حضرت عبدالعظیم، ـ سلام الله تعالی علیه. ـ را زیارت کردم. ان‌شاء‌اللّه همیشه سالم و برای امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ مفید و در راه آن حضرت، مؤثّر و جریان‌ساز باشید و خدا زندگی و شهادت با آن حضرت و خیر دنیا و آخرت را روزی‌تان فرماید. 🔸به او پیام دادم: چه دعاهای زیبایی! آمین. ممنون. خدا خیرتان دهد، قدرشناسان و مهربانانی همچون شما را زیاد کند، مرحوم پدرم ـ رضوان الله تعالی علیهم. ـ و ذوی‌الحقوق بنده را از شما خشنود سازد و حاجات شما را با دست شریف حضرت عبدالعظیم ـ علیه السّلام. ـ برآورده‌به‌خیر فرماید. 🔹«عزیز» قدردانی نیست در «مصر» سخن‌سنجی 🔹ندارد ورنه جنسی غیر «یوسُفْ» کاروان ما (۱) ۱. از: صائب تبریزی. ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۴۳ 🔴 هدیّه‌کردن بوسه! 🔹صبح شنبه، ۲۴ / ۹ / ۱۴۰۳، با خانواده‌ام پیاده به حرم مطهّر حضرت امام رضا ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ و زیارت نُخست آن حضرت در این سفر، مشرّف شدم. 🔸اذن دخول خواندیم، اجازۀ ورود خواستیم و به زیارتی دلنشین توفیق یافتیم. 🔹هنگامی که نزدیک ضریح مطهّر رَسیدم، دیدم که برای بوسیدن آن، مسیری معیّن شده که زائران از آن‌جا به نوبت، کَنار ضریح می‌روند و آن را می‌بوسند و برمی‌گردند. 🔸هر بار که توفیق شد آن ضریح یا ضریح‌‌های سرداب شریف را ببوسم، پاداش یکی از بوسه‌هایم را به کسانی تقدیم کردم که به گردنم حق دارند. 🔹خوب است که شما هم همیشه و در کَنار هر ضریح مطهّری، این کار را انجام دهید و لطفاً هر بار، ثواب یک بوسه‌تان را هم به بنده اهدا کنید. ، ، ، (علیه السّلام)، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2